نویسندگی را از چندسالگی آغاز کردید؟
از همان زمانی که خواندن و نوشتن را آموختم، شروع به نوشتن کردم؛ از همان زمان تمام احساسات، حوادث و روزمرگیهایم را مینوشتم؛ بهجرات میگویم که هیچ زمانی را نمیتوان متصور شد که ننوشته باشم. بههمین دلیل دقیق نمیتوانم بگویم از کجا و کی شروع به نوشتن کردم.
چرا برای نوشتن حوزه کودک و نوجوان را انتخاب کردید؟
بهنظر من هنر نویسندگی که با تمام وجودم آن را لمس کردم، بهگونهای نیست که بگویم چگونه و در مورد چه چیزی باید بنویسی؟! فقط آن قسمت از نویسندگی ارادی است که در طول زندگی نگاهت به پیرامونت چگونه بوده است و چه فضا و حال و هوایی را برای روح و روانت تعریف کردی!!! بنابراین تبلور این دادهها بعضی وقتها واقعا خارج از اراده توست. این جریان در مورد من صدق میکند، چراکه وقتی برای نخستین بار شروع کردم و برای کودکان نوشتم، ابتدا موضوعی در ذهنم شکل گرفت، سپس قلم به دست گرفتم و شروع به نوشتن کردم و همینطور ادامه دادم تا در نهایت دیدم یک داستان را بر اساس همان حال و هوایی که بر ذهنم حاکم شده بود، آفریدهام که این برمیگردد به اینکه من دنیای کودکانه را دوست دارم، یعنی از همان کودکی تا الان هیچوقت از این دنیا فاصله نگرفتم و هیچگاه هم خودم را از انجام کارهای کودکانه منع نمیکنم. حتی با شروع مدارس به نوشتافزاری میروم و برای خودم خرید میکنم. پس کودکانهها را از خودم دریغ نمیکنم و تمام کودکانههایم هم به شکل داستان کودک متبلور شدند، به همین دلیل به ادبیات کودک بیشتر نزدیک شدم.
طبیعتدوستی در آثار شما نمود پررنگی دارد، به نظر شما طبیعت چقدر در روحیه کودکان تاثیر دارد؟
توجه به گل و گیاه از فطرت ما انسانها نشأت میگیرد. همانطور که مطلع هستید، گل و گیاه نقش زیادی در روحیه، آرامش و تثبیت شخصیت ما دارد. بنابراین اگر ما فرزندان خود را مانوس با طبیعت و میحط زیست پرورش بدهیم، چطور ممکن میشود که کودک ما خشن، خودآزار و دگرآزار شود؟! یا جنگافروز شود؟! این چنین تصوری ناممکن است، چون وقتی کودک در اثر انس با طبیعت، لطافت طبع و خلق و خوی آرامی بر وجودش حاکم میشود، دیگر به خود اجازه نمیدهد که کار غیراخلاقی و غیرانسانی انجام دهد. بنابراین پررنگ کردن حضور گل و گیاه، حیوانات و دوستی با طبیعت و محیط زیست در داستان و ادبیات کودک تاثیر فراوانی در لطافت روحیه کودک دارد.
آیا در حوزه کودک و نوجوان آثاری که منتشر میشوند، مفید هستند و به خانوادهها در تربیت بهتر کودکان کمک میکنند؟
بله، ما در حوزه کودک و نوجوان امروز شاهد فعالیت نویسندگان چیرهدستی چون عرفان نظرآهاری (در حوزه ادبیات و فلسفه کودک)، ناصر کشاورز، مصطفی رحماندوست، افسانه شعباننژاد و… هستیم که در این حوزه فعالیت میکنند و بسیار هم دغدغه آن را دارند و با خلق آثار پرمحتوا میکوشند تا با کشف زوایای پنهان روح کودک و مجسم کردن نیازها و درونیات آنها والدین را در فهم، درک و تربیت کودکانشان یاری کنند.
مهمترین دغدغههای شما در حوزه ادبیات کودک کدام است؟
اصلیترین دغدغه من در حوزه ادبیات کودک، این است که این حوزه برای کودکان صرفا سرگرمکننده نباشد (البته حوزههای دیگر هم مانند فیلم، کارتن، بازیهای رایانهای و… نباید تنها سرگرم کننده باشد)، چون دوره کودکی حساسترین دوره زندگی انسان بهشمار میرود و شخصیت فرد از همین دوره شکل میگیرد، این دوره بسیار آسیبپذیر و شکلپذیر است، پس افزون بر بعد تفریحی ادبیات کودک، باید مطالبی در آن گنجانده شود که مسائل اخلاقی و ارزشها از همین زمان در وجودش به ثبات برسد.
در کتاب «سفر به تابلوی نقاشی» چه چیزی را خواستید به کودک و والدین او یادآوری کنید؟
پیام این داستان این بود که دختربچهای که میان کالاها و اجناس غرق و اشباع شده است، تابلویی را انتخاب میکند که در اثر ارتباط قوی که با نقاشی برقرار کرده، احساس نقاش را درک میکند. فلسفه این کتاب طبیعتدوستی، هنردوستی و رسیدن به سطحی از زیباشناختی هنر است. در این اثر اصرار داشتم که به خانوادهها تاکید کنم، گاه کودکانمان چیزهایی را انتخاب میکنند که با آن بیشتر ارتباط برقرار میکنند. پس حق انتخاب را از همان کودکی به آنها بدهیم و به سلیقه کودک احترام بگذاریم. البته در این میان مواظب باشیم که این انتخاب متناسب با گروه سنی وی باشد. در این اثر خیالپردازی از جایگاه منحصربهفردی برخوردار است و به کمک آن دختر قصه به سرزمین نقاشی سفر میکند و … .
آیا قصه میتواند در تثبیت شخصیت کودکان نقش داشته باشد؟
بله. البته که قصههایی که بر پایه اخلاقیات و متناسب با درونیات کودک باشد و بتواند پاسخگوی چیستیهای ذهن او باشد، باعث رشد و کمال ذهنی و فرهنگی کودک میشود و کودک به کمک این داستانها میتواند به ثبات شخصیت برسد، چراکه به کمک قصه بسیاری از ارزشها در وجود او نهادینه میشود.
آیا خیالپردازی در بروز توانمندی کودکان میتواند نقش داشته باشد؟
ببینید، وقتی کودک یا نوجوان داستانی را میخواند، بهخصوص داستانهای فانتزی -که امروزه خیلی هم پرطرفدار است، چون بچهها به کمک این داستانها میتوانند آرزوها و خواستههایشان را در عالم رویا مجسم کنند- بدون شک ذهن کودک خلاق میشود و همین امر موجب میشود که خلاقیت و نوآوری در وجود او بیشتر نمود بیابد. خیالپردازی از دیدگاه روانشناسان برای مغز انسان حکم یک سوپاپ را دارد، چون اگر قدرت تخیل در انسان وجود نداشت، او اصلا نمیتوانست زندگی کند. انسان به کمک تخیل به راهکارهایی میرسد که در دنیای واقعی آنها را پیاده میکند. بنابراین همواره به کودکان اجازه بدهیم که خیالپردازی کنند، چراکه آنها از این طریق تجربیات نویی را کسب میکنند.
نظرتان در خصوص آیین رونمایی از کتاب چیست؟
آیین رونمایی از کتاب میتواند پیامدهای مثبتی داشته باشد، بهخصوص اینکه در این آیین نویسندگان، منتقدان و صاحبنظرانی حضور داشته باشند که در خصوص اثر اظهار نظر کنند و نقاط قوت و ضعف نوشته را بیان کنند.
سخن پایانی؟
در پایان تاکید میکنم دنیای کودک را به دنیای خود پیوند بدهیم. منِ مادر با درک کودک و دنیای حساس و بیآلایشش سعی کنم گاهی خودم را جای او قرار بدهم، مثلا وقتی که من غرق دنیای مجازی هستم و به کتاب توجهی ندارم، پس نباید منتظر باشم که کودک من کتابخوان باشد، چراکه رفتار من همچون آیینهای است که کودک خود را در آن میبیند. اگر دوست دارم کودکی آرام داشته باشم از همان کودکی او را با موسیقی و طبیعت آشنا کنم. دغدغه کنونی من، این است که در رفتار و گفتار الگوی مناسبی برای فرزندانمان باشیم، زیرا ادبیات گفتاری و رفتاری کودک ما همان انعکاس زندگی روزمرهای است که ما برایش فراهم کردهایم. بنابراین طوری زندگیشان را به جریان بیندازیم که شاعرانه و نوعدوستانه بالنده شوند و زندگی کنند. مواظب باشیم که با برخوردهای ناشایست آنها را از دنیای زیبایشان دور نکنیم و اجازه دهیم کودکانههایشان را در دنیای واقعی جان بدهند.
در پایان یادآوری میشود، شوربختانه در این سالهای اخیر ادبیات مهجور واقع شده است و همین حضور کمرنگ آن در جامعه موجب شده که ما با نوجوانانی روبهرو شویم که از فرهنگ غنی و پربار سرزمین خود غافل شده و با کهن الگوهایی که همواره بهدنبال بسط جوانمردی و مهرورزی در جامعه بودند، احساس بیگانگی کرده و قصههایی را که میراث نیاکانشان بوده و حاوی نکات ارزنده اخلاقی و انسانی است، کمتر درک کنند. امروز بهشدت احساس میشود که باید دوباره این قصهها و کهنالگوها را برای کودکانمان معرفی کنیم تا بتوانیم نسلی مسوول و آگاه را به جامعه تحویل دهیم.