مساله عسلویه؛ سقوط سرمایه اجتماعی
گفتگوی اختصاصی دوهفته نامه اوای هامون با دکتر سعید مدنی قهفرخی
آوای هامون: توسعه صنعتی که در این دو دهه اخیر در مناطقی مانند عسلویه، پارسیان، کنگان و…. صورت گرفته، چه پیامدهای اجتماعی با خود به همراه آورده است؟
سعید مدنی: واقعیت این است که امروزه آنچنان شرایط اقتصادی و توسعه با مسایل اجتماعی در هم پیچیده شده و به هم پیوند خورده اند که امکان تفکیک حوزه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی ممکن نیست. با شروع به اجرای پروژه های صنعتی در عسلویه بافت جمعیتی آنجا به سرعت دگرگون شد.
بررسی مبدأ مهاجرتها در دهه های ۱۳۸۵ـ۱۳۶۵این مسئله را روشن می کند. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران از تعداد مهاجرینی که در دهه ۱۳۶۵-۱۳۷۵به این عسلویه وارد شدند، ۶۱درصد به مهاجرین خارج از استان بوشهر، ۲۲درصد درون شهرستانی (شهرستان کنگان) و بقیه به سایر شهرستانهای استان بوشهر اختصاص داشته است. در فاصله سالهای ۱۳۷۵ـ۱۳۸۵سهم مهاجرتهای برون استانی ۷۹درصد و مهاجرتهای درون استانی و درون شهرستانی به ترتیب ۱۱ درصد و ۸درصد بوده است. این آمار بیانگر تغییر و دگرگونی شدید بافت اجتماعی عسلویه و دیگر مناطقی است که به آن اشاره کردید. سئوال این است که چرا فقط ۱۶.۶درصد جمعیت را بومیان روستایی تشکیل می داده اند. برهم خوردن تعادل جنسی جمعیت از دیگر آثار مهم این جابجایی بزرگ جمعیت بود. ۹۰ درصد مهاجرین ورودی به عسلویه را مردان تشکیل می داده اند. به علاوه سیل ورود جمعیتی با فرهنگها و آداب و رسوم متنوع به یک بافت روستایی همگن سنتی، مسائلی نظیر احساس ناامنی، بی اعتمادی و خطر در میان بومیان و احساس بیگانگی و عدم تعلق به مکان و بروز رفتارهای ناهنجار در میان غیربومیان را پدید آورد که نتیجه قهری دیدگاه اقتصادی حاکم بر برنامه ریزان در این منطقه بود. تغییرات مورد اشاره در میان گروههای سنی تا ۴۵-۱۵ساله بسیار گسترده تر بود. بنابراین در حالی که جمعیت مهاجر ورودی به بخش عسلویه را به طور عمده مردان و در گروههای سنی کار و فعالیت تشکیل می دادند، عدم توازن جنسیتی با شدتی کمتر در نقاط شهری و با شدتی بیشتر در نقاط روستایی رخ داد. نکته مهمی است تغییرات در روستاها با بافت کاملا سنتی بسیار گسترده تر از شهر بود زیرا جمعیت حاضر در منطقه ویژه پارس جنوبی به عنوان نقاط روستایی بخش عسلویه محسوب شد و کمپهای کارگری نیز در نواحی روستایی بر پا گردید. به هر حال بخش عسلویه به دلیل استقرار منطقه ویژه پارس جنوبی، بویژه در مراحل اولیه احداث و راها ندازی، به دلیل نیاز فراوان به نیروی کار انسانی به ویژه غیرماهر و نیمه ماهر به یک مقصد مهاجرتی قابل توجه، برای جویندگان شغل تبدیل گردید. به نظر من آنچه بیش از همه در این میان تحت تاثیر قرار گرفت سرمایه اجتماعی بود. بررسی ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های ســرمایه اجتماعی در ســکونتگاههای شهری و روستایی منطقه پارس جنوبی نشان می دهد: میزان عضویت در گروههای مختلف، با درصدی کاهش همراه بوده و سطح اعتماد نیز در بین ساکنان منطقه کاهــش یافته است. از این گذشته تمایل به فعالیت جمعی و مشارکت افت نشان می دهد. در مناطق مورد اشاره میزان ناهمگونی به خصوص در زمینه عوامل اقتصادی و اجتماعی بسیار زیاد گزارش شده و پراکندگی زیادی به وجود آمده است. به همین دلیل میزان مراوده با همســایگان در سطح به ویژه در شهر، ناچیز عنوان شده است. شاخص امنیت به عنوان یکی دیگر از شاخصهای سرمایه اجتماعی است که بررسی آن نشان می دهد لا اقل در سطح شهرها و به خصوص برای زنان و دختران پایین می باشد زیرا بیشتر زنان از احســاس ناامنی به دلیل ورود مردان غریبه در جامعه شهری رنج می برند و به همین دلیل با پنهان کردن خود در فضای خانه سهم کمتری در استفاده از فضاهای شهری دارند. بنا براین بررسی ســرمایه اجتماعی محلی و اثرات آن نشان می دهد که هر چند میزان مشــارکت مردم در طرحهای صنعتی در حد مطلوب بوده ، اما توســعه اجتماعی و توســعه اقتصادی در منطقه برابر نبوده و در بُعد سرمایه اجتماعی در سطح محلی ســکونتگاههای روستایی و شهرها آســیبهای زیادی مانند بر هم زدن نسبت جنسی و تعادل گروههای اجتماعــی، انفکاک اجتماعی، انقطــاع فرهنگی و تاریخی و تخریب روابط اجتماعی پدید آمده است.
به این ترتیب اگرچه سالها است روند تخریب سرمایه اجتماعی در ایران آغاز شده اما در منطقه عسلویه سرعت تخریب به مراتب بالاتر بوده که اثرات نامطلوب جبران ناپذیری بر وضعیت اجتماعی آن داشته است.
آوای هامون: این نوع از الگوی توسعه در سطح جنوب در چه نسبتی با ساختارهای اجتماعی بوده؟ به عبارت دیگر آیا زمینه و بستر اجتماعی برای این الگوی توسعه فراهم بوده است؟
سعید مدنی: اگرچه رشد اقتصادی به گسترش و فزایندگی شبکه های تولیدی مبتنی بر صنایع یا اقتصاد ناحیـه ای و به تبع آن افزایش فرصتهای اشتغال و درآمد اشاره دارد، اما توسـعه مفهومی عمیق تر است که علاوه بر اقتصاد با ابعاد دیگری نظیر ابعاد اجتماعی و محیطی نیزتوجه دارد. در واقـع توسعه باید با تکیه بر توانهای منطقه و محـیط اجتمـاعی- اقتصـادی پایـداری را جهـت جـذب سرمایه گذاری فراهم آورد وبه ایجاد تغییرات اساسی کیفـی در سـاخت اجتمـاعی، سیاسی، فرهنگی منجر شود تا موجب ارتقـاء کیفیـت زنـدگی افـراد جامعه گردد. فرایند توسعه با اتکا به ساختارها و نهادهای اجتماعــی، عمیقتــر و پایدارتــر خواهد بود و میتوان توســعه را با کنشهای اجتماعی ناشــی از افزایش تمایل به مشــارکت و اعتماد اجتماعی غنی سازی نمود.
وقتی مناطق کمتر توسعه یافته به یکباره شاهد تحولات بزرگ اقتصادی و جمعیتی و اجتماعی می گردند می بایست با آن سازگار شوند. ایجاد چنین سازگاری و انطباقی نیازمند بسترسازی مناسب و تغییر و پذیرش تدریجی است؛ اما معمولاً سرعت تحولات اقتصادی در چنین مناطقی، این فرصت را فراهم نمی نماید و در نتیجه منجر به آسیبهای اجتماعی متعدد می گردد. با توسعه صنایع گاز و پتروشیمی و تحولات اقتصادی ایجاد شده در منطقه عسلویه و ورود نیروی کار مورد نیاز برای این امر، تغییرات شدیدی در ابعاد مختلف جمعیتی و اجتماعی مراکز جمعیتی همجوار این صنایع رخ داده که کمترین برنامه ریزی برای آماده سازی روانی – اجتماعی جامعه محلی برای مواجهه با آن انجام نشده بود.
آنچه در عسلویه اتفاق افتاده توسعه نبوده بلکه با خوش بینانه ترین ارزیابی ها می توان آن را رشد اقتصادی نامید که به توسعه نامتوازن آنجا منجر شده است. هجوم اکولوژیکی اشاره دارد به مسایلی و مشکلاتی که بعضـاً در پـی احداث مؤسسات صنعتی در مناطق ایجاد می گردد و از طریق عوامل مختلف مخصوصا مهاجرت مسایل عدیده ای را پدید می آورد. هجوم کارگرانی کـه مایلنـد در مجـاورت محل کار خود سکونت داشته باشند بـا افزایش تعداد و وسعت موسسـات صـنعتی در آن منطقـه به بحران های جدی ختم می شود. در نتیجه سـاکنین بـومی تحـت فشـار انـواع آلودگیها و مشکلات ایجاد شده، محله مسکونی خود را ترک نموده یا در کنار غریبه ها بمانند که موجب تغییر و آسیبهای اجتماعی می شود.آسیبهای اجتماعی، آن دسته از پدیدههای رفتـاری خـارج از هنجارهـای پذیرفته شده جامعه اند که در نتیجـه نابسـامانی هـای اقتصـادی-اجتمـاعی و ناهنجـاریهـای فرهنگی-تربیتی و شرایط نامناسب زندگی بروز مـی کننـد.
عسلویه چنین روند آسیب شناختی را طی کرده زیرا برای اقدامات انجام شده در حوزه اقتصادی و صنعتی کمترین توجهی به پیش زمینه های اجتماعی و فرهنگی نشده است. مشکل مهندس مداری و اقتصاد مداری در این پروژه ها چنین بلایی را بر سر مردم آنجا نازل کرده است.
آوای هامون: به زعم شما اصلی ترین مساله اجتماعی که توامان با این توسعه به وجود آمده، چیست؟
سعید مدنی: در صورت ایجاد پتانسیل اقتصادی بویژه از نظر ایجاد فرصتهای شغلی، در نقاط دور دست و توسعه نیافته و کمتر توسعه یافته، مهاجرتهابه آن سمت افزایش قابل توجهی مییابند. در چنین شرایطی اجتماع محلی منطقه عسلویه در یک دوره زمانی نسبتاً کوتاه از سال ۱۳۷۷ شاهد تحولات عظیم صنعتی در محیط پیرامونی خود بوده است و از آنجا که نوع صنعت توسعه یافته در این منطقه، هیچگونه سنخیتی با شیوه معیشتی پیشین جامعه نداشته است، فرصت همگام شدن و انطباق با این تحولات برای آنها به حد کافی وجود نداشته و در نتیجه تعارضاتی در زمینه مسائل اجتماعی مختلف در مراکز جمعیتی حادث گردیده است. از جمله این تعارضات میتوان به آسیبهای اجتماعی مختلفی مانند بیکاری، اعتیاد (بویژه پایین آمدن سن اعتیاد و قاچاق مواد مخدر)، سرقت، فساد و انحرافات جنسی و اخلاقی، و پرخاشجویی و بروز رفتارهای ضد اجتماعی اشاره نمود. اما همان طور که میدانید در جوامعی که از سرمایه اجتماعی پایین برخوردارند جرم و آسیب های اجتماعی شایع تر هستند. بنا براین شاید بتوان گفت اصلی ترین مشکل اجتماعی در عسلویه سقوط سرمایه اجتماعی است و همان طور که مطالعات و گزارش های موجود نشان میدهند این وضعیت منجر به شیوع مشکلات مهمی در منطقه شده است که از جمله باید اشاره کنم به:
-رفتارهای مجرمانه نظیر سرقت، درگیری فیزیکی و انحرافات جنسی و اخلاقی؛
– تنشهای اجتماعی، عدم سازگاری و انطباق، و بروز رفتارهای ضد اجتماعی؛
-اعتیاد به مواد مخدر و پایین آمدن سن اعتیاد؛
-پرخاشجویی، درگیریهای زبانی و فیزیکی، خودزنی و خودکشی در مطالعه ای دیدگاه ساکنان عسلویه درباره شایع ترین مشکلات و مسایل اجتماعی سوال شده و از نظر آنها به ترتیب کاهش امنیت اجتماعی ، افزایش اعتیاد به مواد مخدر، افزایش میزان بی اعتمادی و دزدی، مسائل و مشکلات اخلاقی و فساد، افزایش میزان بیکاری، مسائل و مشکلات قومی، تضعیف روابط خانوادگی و فامیلی مهمترین مسایلی هستند که در منطقه شایع شده اند. بنا بر برخی شواهد احساس نـابرابری و محرومیت نیز در میان اهالی بومی عسلویه بسیار بالا است که موجب نارضایتی آنها از وضـعیت زندگی شان در زمینه هائی چون اشتغال و امکانات اساسی زندگی شده است. این مسئله علاوه بر آنکه روند تخریب سرمایه اجتماعی را تشدید میکند، به ویژه شکاف بین افراد بومی و مهاجران را عمیق تر کرده و میتواند در آینده مشکلات جدی ایجاد نماید.
آوای هامون: برای حل این مسایل اجتماعی چه راه حلی پیش روی سیاستگذاران و برنامه ریزان این مناطق پیشنهاد می دهید؟
سعید مدنی: برای ارائه راه حل باید اول مشکل را به خوبی بشناسیم. در حالی که سالها است در این منطقه چند ده میلیارد دلار سرمایه گزاری شده، کماکـان زنـدگی بومیـان، زیرسـاختهـای عمومی و شرایط کلی زندگی بیرون از مجتمعهای صنعتی کاملاً توسـعه نیافتـه بـاقی مانـده اسـت. بـه عبارتی توسعه صنعتی سهمی در بهبود زندگی بومیان و ایجاد زیرساختهای عمـومی توسـعه نداشـته است. در عوض پیآمدهای ناگوار اجتماعی این توسعه صنعتی بر مردم تحمیل شده است. ایـن وضعیت به معنای ناپایداری طرحهـای توسـعه و نامتوازن بودن آنها اسـت. بررسـی صورت گرفته نشان می دهد:
-سطح امکانات و خدمات ارائه شده به ساکنان بومی منطقـه، قبـل و بعـد از اجـرای پـروژههـا، تغییـر محسوسی نداشته و از همین رو منافع کوتاه مدت طرحها برای بومیان ناچیز بوده است. در عوض انـواع عوارض و دشواریهای دیگر نظیر تورم، بروز آسیبهای اجتماعی، شـلوغی محـیط زنـدگی، بـر هـم خوردن شبکه روابط و امنیت اجتماعی برای مردم بومی ایجاد شده است.
– به علت از بین رفتن فرصتهای شغلی سنتی و معمول در منطقه و نداشتن مهـارتهـای فنـی، بیکاری در میان ساکنان بومی بالا است و آنها از آن منافع کوتـاه و بلندمـدت اسـتقرار صـنایع بی بهره مانده اند.
-توسعه صنعتی و سرازیر شدن سرمایه ها نه تنها سطح خدمات اجتماعی بـه مـردم بـومی را افـزایش نـداده بلکـه مـستقر شـدن تأسیـسات و سـازمانهـایی جهـت اسـتقرار پرسـنل نفـت و آمـدن تکنولوژیهای جدید سطح نابرابریهـا و شـکاف های اقتـصادی و رفاهی را بـرای مـردم روشن ساخته است و احساس فقر و نابرابری را افزایش داده و رضایت از زندگی به شکل آشکاری تهدید شده است.
-سیل مهاجرت کارگران مجرد و نبود امکانات و برنامه ریزی جهـت انتقـال خـانواده هـا بـه بحرانهای اجتماعی موجود در منطقه دامن زده و موجب گسترش بسیاری از آسیبهای اجتمـاعی در منطقـه شده است.
-بعد از سال ها که از آغاز فعالیت صنعتی در عسلویه میگذرد، فقـدان در نظـر گـرفتن امکانـات آموزش فنی و حرفه ای سبب شده است تا سطح توان و مهارت نیروهای بومی برای اشتغال در صـنایع ارتقا نیابد تا آنها نیز از مواهب توسعه صنعتی در منطقه بهره مند شوند.
-با توجه به اینکه مدیریت توسعه صنعتی عسلویه صرفاً بر عهده وزارت نفت به عنوان مجری یا کارفرمای طرحهـا سپرده شده است ، امکان برنامه ریزی فرابخشی بـه فراموشـی سـپرده شـده و بقیـه سـازمانهـا ووزارتخانه های دولتی از ارائه خدماتی متناسب با بار تحمیل شده به منطقه شانه خالی کـرده انـد که در نتیجه چرخه توسعه نیافتگی منطقه را تداوم داده است.
-مطالعات نشان میدهند کارکنان واحدهای صنعتی در شرایط روحی نامناسبی به سر میبرنـد، از آوردن خانوادههای خود به منطقه امتناع می کنند، زیرا شرایط زندگی در منطقه را نامناسب میدانند و برنامه ای بـرای اقامت طولانی در عسلویه ندارند. بنـابراین در درازمـدت نیـروی انـسانی مناسـب و بـاانگیزه وجود ندارد و زیرساختهای لازم برای تربیت چنین نیرویـی در بـین بومیـان نیـز ایجاد نشده است.
با توجه به این ابعاد گسترده آسیب شناختی منطقه چه می توان کرد؟ مطمئنا برخورد مقطعی و موردی دردی را دوا نخواهد کرد. وضعیت کنونی عسلویه مرا به یاد وضعیت مشابه مسجد سلیمان می اندازد. شهری که اولین چاه نفت در آن فوران زد امروز با دهها مشکل اقتصادی اجتماعی فرهنگی و زیست محیطی روبرو است. نرخ بیکاری بسیار بالا است و تنها کسانی در شهر می مانند که جایی دیگر رابرای زندگی ندارند. به هر حال به نظر بنده عسلویه نیازمند تجدید نظر اساسی در سیاست های اجتماعی و تدوین یک برنامه جامع برای توسعه پایدار است. از مهمترین شروط پایداری طرحهای توسعه متعدد سـه مولفه پایداری اجتماعی، پایداری مشارکت محلی، پایداری انسانی هستند.
پایداری جلب مشارکت محلی شامل همه مراحل تصمیم سازی، تصمیم گیری و ارزیابی میشود. اگر منافع پروژه عسلویه در کوتاه مدت برای کلیه اقشار اجتماعی در نظر گرفته شود و در درازمـدت نیـز چشم اندازی از منافع پایدار برای مردم محلی فراهم سازد، میتواند عاملی برای جذب مشارکت محلـی باشد. مشارکت فرایندی است که در خلال آن، افـرادی کـه تحـت تأثیر پروژه قرار می گیرند، در جهت دهی و اجرای طرحهای توسعه دخیل ا ند و چنان نیـست کـه فقـط سهمی از منافع طرح را دریافت کنند که البته در وضعیت کنونی نه منافع کوتاه مدت و نه منافع بلند مدت نصیب مردم عسلویه می شود.
پایداری انسانی به این معناست که نیروی انسانی مناسـب بـرای اجـرای پـروژه و رسـیدن بـه اهداف برنامه ریزی شده آن در درازمدت در دسترس باشد. در درازمدت هر پروژه ای در منطقه باید نیروی انسانی داشته باشد کـه تغییـرات تکنولوژیک ایجـاد شـده در سـطح منطقـه را درک کـند و از فرصتهای ایجاد شده بهره مند گردد. در مبحث پایداری انسانی ـ خصوصاً در طرحهای ملی ـ باید به هر دو گروه نیروی انـسانی بـومی و نیروی انسانی غیربومی توجه کرد. پایداری اجتماعی به این معناست که تغییرات ناشی از پروژه سـبب کاهش امنیت اجتماعی، تخریب روابط اجتماعی سالم، ایجاد آسیبهای اجتماعی، افزایش فاصله طبقاتی، و افزایش تبعیض علیه گروههای حاشیه ای و ضعیف نمیشود. ورود تعداد زیادی نیروی کـار غریبه ـ بالاخص در مناطقی که از قبل فاقـد امکانـات گـسترده شـهری هـستند ـ امنیـت اجتمـاعی و اقتصادی منطقه را تهدید میکند. تورم ناشی از بالا رفتن تقاضای کالا و خـدمات، بـالا رفـتن پتانـسیل جرم، افزایش ترافیک و حمل و نقل و … میشود که پایداری اجتماعی تهدید شود.
آوای هامون: نهاد خانواده در مواجهه با این مسایل اجتماعی دچار چه آنومی های اجتماعی شده است؟
سعید مدنی: در عسلویه ما با دو فرایند متفاوت فروپاشی و بحران نهاد خانواده سرو کار داریم. از یک سو اغلب مهاجرانی که در عسلویه کار می کنند دور از خانواده شان به سر می برند. اغلب آنها پس از ۲۰-۲۵ روز کار منطقه را ترک و برای ۵ تا ۱۰ روز نزد خانواده شان می روند. برخی کارگران نیز پس از دو ماه کار حدود یک هفته را در کنار خانواده شان می گذرانند. در هر حال این برنامه های نوبت کاری موجب بروز مشکلات متعدد در خانواده ها و آشفتگی آنها می شود. از سوی دیگر با بروز انواع مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در منطقه، خانواده های مردم بومی نیز در معرض بحران قرار می گیرند.
بر اساس مطالعاتی که در نیمه دوم دهه ۱۳۸۰ انجام شده وضعیت برق ساکنان منطقه بسیار نامناسب است. با توجـه بـه گرمـای منطقه و استفاده از کولرهای پرمصرف، در ساعات زیادی از روز و شب برق ساکنان قطع مـی شـد. در بررسی پیمایشی تنها ۱۵/۵درصد اهالی وضعیت برق منطقه را رضایتبخش توصیف نموده اند. وضعیت نامناسب آب آشامیدنی یکی از مسائل و مشکلات واضـح و روشـن مـردم اسـت. ایـن منطقه کلاً از داشتن آب آشامیدنی محروم است و مردم بـرای تهیـه آب آشـامیدنی خـود، بـه صـورت جداگانه نسبت به خرید آب به قیمت لیتری صد تومان یا بیشتر اقـدام مـی نماینـد. ۸۸/۲درصـد پاسـخگویان هیچگونـه رضـایتی از وضـعیت آب منطقـه نداشـته انـد و تنهـا ۳/۵درصـد سـاکنین وضـعیت آب را رضایتبخش دانسته بوده اند. یکی از نکات قابل توجه در منطقه، کمبود گاز بـرای مـصارف خـانگی اسـت. در ضـمن انجـام تحقیق، هر کپسول گاز با قیمت ۱۲۰۰تومـان و از شهرسـتان کنگـان خریـداری مـی شـد. ۹۵درصـد پاسخگویان نارضایتی کامل از وضع خدمات گاز در منطقه را اعلام کرده اند.کل منطقه عسلویه در زمان انجام تحقیق در تابـستان ۱۳۸۴فاقـد امکانـاتی نظیـر سـینما، سـالن ورزش، پارک و بقیه امکانات رفاهی برای گذران اوقات فراغت بود. تنها پارک منطقـه واقـع در پـشت شهرداری عسلویه مدتی قبل از زمان انجام تحقیق و با نصب چند وسـیله بـازی کودکـان و در زمینـی خاکی که تا ساحل ادامه داشت تأسیس شده بود؛ درصد پاسخگویان از فقدان اولیه ترین امکانات رفاهی و فراغتی در شهر ابراز نارضایتی کرده بودند. آیا خانواده هایی که در چنین شرایط پر استرس و سختی زندگی میکنند می توانند پایدار باشند؟ همین الان نهاد خانواده در سطح کشور در معرض بحران قرار دارد حالا چه انتظاری از خانواده های عسلویه باید داشته باشیم.
آوای هامون: نسل جوان در درون این مسایل اجتماعی در چه وضعیتی به سر می برد؟
سعید مدنی: مطابق تحقیقات صورت گرفتـه در عسلویه، به طور کلی میزان وقوع جرائم و آسیبهای اجتماعی در میان برخی گروههای از جمله گروه سنی جوان بویژه در سنین زیر ۲۰سال؛ مردان مجرد، کارگران غیر ماهر و یا کم مهارت بالا تر است. بیکاری اول از همه جوانان را در معرض انواع مشکلات قرار می دهد. آمارهای رسمی دقیق درباره میزان بیکاری بومیان در عسلویه وجـود ندارد. لـیکن بـر اسـاس بررسی پیمایشی نزدیک به ۸۰درصد پاسخگویان عنوان کرده اند که بیکاری در میان مردم محلی بـسیار زیاد است. هر دو نوع بررسی کمی و کیفی نشان دهنده آن است که درصد بیکاری ساکنان بومی منطقه زیاد است. بیش از ۶۴درصد پاسخگویان خود را فاقد هرگونه مهارت فنی یا حرفهای دانسته اند و تنها ۳۵/۸درصد پاسخگویان عنوان کرده اند که در زمینه خاصی مهارت دارند. این گروه نیز انجام مـشاغلی نظیر کشاورزی، رانندگی و بنائی را به عنوان حرفه و مهارت خود معرفی نموده اند. بسیاری از این افـراد در معـرض خطـرات گونـاگون، از جمله اعتیاد، مهاجرت و یا بیخانمانی هستند .
آوای هامون: زنان و دختران چه آسیب هایی در این دودهه متحمل شده اند؟ آیا فرصتی هم به لحاظ اجتماعی برای آنها بوجود آمده است؟
سعید مدنی: به گفته یکی از مدیران فنی منطقه عسلویه “هر عقل سالمی وقتی بخواهد ۴۰یـا ۵۰هـزار نیـروی کـارگر را وارد چنـین منطقـه ای کنـد میفهمد که مسأله امنیتی، بهداشتی، روحی و روانی، فساد و اعتیاد دارد و بایـد جـایی بـرای تفـریح و سرگرمی باشد. اینکه دیگر به پرسشنامه و تحقیق احتیاج ندارد. مسأله این است که طرف مـیخواهـد چند ده میلیارد دلار روی تأسیسات و سخت افزار سرمایه گذاری کند، حاضـر نیـست یک میلیـاردش را روی ایجاد زیرساختها برای مهیا شدن شرایط زندگی انسانی که میخواهد اینجا کار کند سـرمایه گـذاری کند”. ساکنان منطقه قبل از ورود صنعت در سطح بالائی از سلامت اخلاقی و اجتماعی بوده اند. این در حالی است کـه شواهد نشان می دهد امروزه و پس از ورود صنعت، آنچه که به وفور یافت مـی شـود، مـواد مخـدر و مـشروبات الکلی است که عمدتاً با هدف مصرف کارگران و کارکنان وارد می شود، اما اهـالی را نیـز آلـوده کـرده است. دیگر آسیبهای اجتماعی مانند اخاذی و سرقت، قتل و فساد و فحشا نیز بـه منطقـه وارد شـده است و بسیاری از اهالی و همچنین مسئولین منطقه وجود آنها را تایید کرده اند. اگرچه مردم بومی سلامت اخلاقی و اجتماعی خود را حفظ کرده اند و آسیبها کمتر به میان اهالی راه یافته، اما به تدریج این آسیب ها در میان جوانان بومی در حال افزایش است و اگر بـه همین منوال ادامه داشته باشد، زمانی چند نمی گذرد که این موضوع گسترش و شیوع خواهد یافت.
اصولاً یکی از پی آمدهای اولیه ورود صنعت به بافتهای اجتماعی سنتی، تضعیف این بافتهـا و هنجارها و قواعد اجتماعی حاکم بر آنهاست و اگر نتواند هنجارهای اجتماعی جدیدی را جـایگزینی هنجارهای قبلی سازد آن جامعه دچار آنومی و بی هنجاری خواهد شد و پس از گشایش اقتـصادی کـه در منطقه رخ می دهد به تدریج بنیانهای اجتماعی و اخلاقی سـنتی تـضعیف مـی شـوند. برخی شواهد وجود و گسترش فحشا را در میان افراد ی که از خانواده خود دور هستند و هیچگونه تفریح سالمی نیز ندارند، تایید می کنـد. مهم آن است که این شرایط ناگوار احساس امنیت را در میان زنان و دختران بومی بسیار کاهش داده است و زندگی را برای آنان سخت تر از گذشته کرده است به ویژه آنکه گزارش هایی از حمله افراد غیر بومی به دختران و زنان نیز شایع است.
آوای هامون: آیا توسعه صنعتی در مناطق ذکر شده تهدیدی جدی برای پایداری اجتماعی آن مناطق محسوب می شود؟ به طور کلی پایداری اجتماعی در این مناطق وجود داشته؟ چه راهکارهایی برای افزایش پایداری اجتماعی این مناطق پیشنهاد می دهید؟
سعید مدنی: توســعه پایدار عرصه نوینی اســت که همزمان سیاســت، فرهنگ اقتصاد، تجارت و صنعت را مورد توجه قرار می دهد و هم از محیط زیســت و همزیســتی با طبیعت و هم از حقوق برابر انسان ها حمایت می کند. مطالعات محیطی خاک و آب منطقه عسلویه نشان داد که مقدار سرب در نمونه خاکهای برداشتی، بیشتر از حد استاندارد می باشد. از لحاظ فاکتور غنی شدگی، عنصر استرانسیم در تمامی نمونه های خاک نشان از آلودگی خاکهای منطقه دارد. همه این شواهد و حتی بیشتر از این دلایل قابل توجهی است که ضرورت ایجاد تغییر در نگرشهای مدیریت عسلویه را گوشزد می نماید. اتخاذ راهکارهای مناسب برای جلوگیری از اتلاف و مصرف بی رویه انرژی و البته اصلاح رفتارهای زیست محیطی روز به روز بیشتر احساس می شود، چراکه جلوگیری از به هدر رفتن منابع سوختهای فسیلی، علاوه بر دستیابی سریع تر به توسعه پایدار و حفظ منابع برای نسلهای بعدی، کاهش آلودگیهای زیست محیطی را که یکی از معضلات اصلی است، را در پی خواهد داشت. بانگاهی به فعالیتهای انجام شده در منطقه عسلویه درطول بیش از یک دهه مشاهده می شود که توسعه متوازنی درهمه بخشها دراین منطقه صورت نگرفته است. ورود صنعت به این منطقه پیامدهای مختلفی داشته است که درابعاد مختلف قابل تشخیص است. صنعتی که همراه با متعلقاتش هیچ سنخیتی با بستر و زمینه اجتماعی که درآن رشد کرده نداشته و به علاوه تلاش کافی هم برای پیونددادن زندگی جدید بازمینه سنتی از طریق توجه به توسعه محلی و منطقه ای نشده است. بنابراین در کنار ورود همه جانبه صنعت ومدرنیته همراهش، زندگی و اجتماع سنتی به حاشیه رانده شده و روز به روز مغلوبتر می شود. در واقع مغلوب بزرگ صنعت درمنطقه عسلویه توسعه پایدا ری ا ست که قریب به دودهه در صدر مباحث توسعه قرارگرفته و اکثر کشورهای جهان خود را ملزم به سیاست گذاری برای تحقق آن می دانند در حالی که روند موجود درعسلویه به وضوح نشان می دهد این منطقه و پروژه ملی ما نه تنها درجهت توسعه پایدار حرکت نکرده بلکه با شدت و سرعت در جهت عکس آن است.