نقش زنان روستایی در توسعه پایدار
بیانیه جمعیت زنان مسلمان نواندیش استان بوشهر به مناسبت نخستین کنگره ملی جمعیت
نگاهی به روند زندگی بشری طی چند قرن اخیر نشان می دهد که توسعه به ویژه توسعه پایدار بدون در نظر گرفتن نقش زنان ممکن نیست. مطالعات انجام شده در تعداد زیادی از جوامع نشان داده است که زنان عامل مهمی برای رشد و توسعه هستند. توانایی آنها در پس انداز و سرمایه گذاری در خانواده به خوبی به اثبات رسیده است . زنان به عنوان مراقبت کنندگان از تغذیۀ خانواده، با گرسنگی و سوء تغذیه مبارزه می کنند. نقش عظیم و نانوشته ی آنها در کشاورزی، بقای بسیاری از اجتماعات معیشتی را در زمین های حاشیه ای تبیین می کند. اما عموما این نقش زنان در برنامه ریزی های محلی و منطقه ای نادیده گرفته شده و فعالیت های روزمره زنان امری عادی و فاقد تاثیر ساختاری خاص در نظر گرفته شده است. در حقیقت زنان به عنوان کنشگرانی منفعل در روند تحولات بشری نگریسته شده اند . این در حالی است که مشارکت زنان همراه با مردان در تمامی مسائل نشان پذیرش برابری ارزش انسانی همه آحاد جامعه می باشد که با همدیگر در امور مختلف همکاری نموده و از طریق آن دست به تحول می زنند و تغییراتی مثبت را به وجود می آورند ک ه برای آینده کل جامعه می تواند مفید باشد.
امروزه کشورهای در حال توسعه با تنگناها و مشکلات متعددی نظیر فقر، بیکاری، کمبود مواد غذایی و تخریب محیط و منابع روبرو هستند. برای جلوگیری از این چالش ها و کمک به اقتصاد روستایی لازم است استعداد و نیروهای موجود در روستاها شناسایی شوند تا بتوان به طرف توسعه پایدار حرکت نمود. از مهم ترین این نیروها زنان روستایی هستند که می توانند در فعالیت مختلف اقتصادی شرکت نمایند و زمینه کم کردن تفاوت بین شهر و روستا، فقرزدایی، اشتغال زایی و رونق دادن به فعالیت های اقتصادی را فراهم نمایند.
امروزه نقش تعیین کننده نیروی انسانی در توسعه یافتگی کشورها بر کسی پوشیده نیست، از میان عوامل تولید برای رشد و توسعه، این نیروی انسانی است که سهم اصلی را برعهده دارد. تحولات چشمگیر در دو دهه اخیر در جهان باعث گردیده که کاهش نابرابری های جنسیتی جزء جدایی ناپذیرفرایند توسعه گردد و یکی از مهمترین این تحولات، ضرورت و اهمیت حضور زنان در جامعه می باشد. در واقع مشارکت زنان همراه مردان در تمامی مسائل نشان پذیرش برابری ارزش انسانی همه آحاد جامعه است که با همدیگر در امور مختلف همکاری نموده و از طریق آن دست به تحول می زنند و تغییراتی مثبت را به وجود می آورند که برای آینده کل جامعه می تواند مفید و مؤثر افتد. به عبارت دیگر مشارکت زنان در تمامی زمینه های زندگی اقتصادی و اجتماعی یکی از مهم ترین عوامل دست یابی به توسعه پایدار روستایی بوده و ضرورتی بنیادین دارد. از طرف دیگر زنان نسبت به مردان به دلایل خاص روانشناختی و الگوهای رفتاری، نابودی محیط زیست را زودتر درک کرده و نسبت به آن واکنش نشان می دهند.
لذا جمعیت زنان مسلمان نواندیش استان بوشهر بر این مساله تاکید می کند که جامعه باید به نقش زنان در توسعه و به خصوص توسعه پایدار روستایی توجهی فراوان مبذول داشته و برای مشخص کردن الگوهای توسعه روستایی ،حضور زنان را در تمامی ابعاد به عنوان نیمی از نیروی انسانی بالقوه فعال مطرح کرده و امکان توسعه پایدار روستایی را بدون مشارکت این نیمه فراموش شده عملی نمی بینند. بنابراین توسعه پایدار در روستاهای ما زمانی امکان پذیر است که، زنان ضمن کار و تلاش طاقت فرسا، صاحب درآمد و مالک منابع مالی همراه با دخالت و مشارکت در امور و مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه خود شوند.
امروزه، اهمیت توسعه روستایی و نقش حیاتی آن در توسعه و پیشبرد کشورها و به ویژه کشورهای در حال توسعه بر هیچ کس پوشیده نیست و به باور کارشناسان و دست اندرکاران امر، تحقق این مهم در گرو توسعه منابع انسانی است. به همین اعتبار، اولویت رشد و توسعه منابع انسانی بر سایر وجوه توسعه روستایی، امری انکارناپذیر می باشد به بیان دیگر، توسعه منابع انسانی، عامل کلیدی و پیش شرط ضروری برای دستیابی به توسعه پایدار روستایی به شمار می رود. در دنیای کنونی نیز، رسیدن به اهداف توسعه، بدون استفاده از ذخیره عظیم زنان، امری غیرممکن خواهد بود.
از آنجایی که یکی از پیش شرط های توسعه پایدار؛ توانمندسازی زنان می باشد، سازمان ملل برای اجرایی کردن طرح اهداف توسعه پایدار سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۳۰ جهت دستیابی به توسعه پایدار جهانی به مشارکت و همکاری تمامی افراد جامعه به خصوص زنان تاکید کرده و با این دیدگاه اهداف توسعه پایدار را جهت دستیابی زنان به برابری جنسیتی، حقوق بشر و توانمندسازی آنان پی ریزی کرده است. اهداف توسعه پایدار حول ۱۷ محور طراحی شده که به مهم ترین چالش های قرن بیست و یکم که فقر و گرسنگی، نابرابری و تغییرات آب و هوایی است، پرداخته و در ۱۱هدف به طور خاص، شاخص های حساس به جنسیت را در نظر گرفته و به توانمند سازی زنان جهت توسعه پایدار تاکید کرده است.
زنان بنا به اراده پروردگار حیات بخش و پرورش دهنده انسان خاکی هستند به طور ی که اولین و مهم ترین وظیفه ای که طبیعت بر عهده آنان گذاشته است، باروری، جان بخشیدن و فرزند زایی، شیر دادن و رسیدگی اولیه به کودک است، که بقای نسل و اساس هستی انسان ها را رقم می زند و این، وجود هستی ساز آنها را از مردان متمایز می نماید. زن دوشادوش و همراه مرد در سراسر زندگی بشری نقش اساسی ای را بازی کرده و این دو همواره مکمل بوده اند. زنان نیز همواره در پی سلامت، ثروت، آسایش، ارتقاء سطح معلومات، آگاهی ها، مهارت هاو کمال جویی های خود هستند و نشان داده اند که می توانند افرادی مطلع، خلاق، صاحب نفوذ، کارآمد و مدیر باشند، حس کنجکاوی خود را ارضا کنند، دوست بدارند و مورد محبت قرار گیرند.
زنان روستایی نقش مهم و تعیین کننده ای در روند توسعه روستایی دارند. به طوری که از جنبه اقتصادی، زنان روستایی تولید کننده بیش از نیمی از تمام مواد غذایی ای هستند که در مناطق روستایی تولید می شود. زنان در واقع مدیران اقتصاد خانوار بوده، بسیاری از فعالیت های مرتبط با آماده سازی، نگهداری و فرایند مواد غذایی را بر عهده دارند و در امور مربوط به نگهداری از دام ها، تهیه مواد غذایی، جمع آوری سوخت و مدیریت اقتصاد خانوار نیز نقش عمده ای ایفا م یکنند. به طوری که در چند سال اخیر، این نکته به خوبی روشن شده است که سهم عمده ای از درآمد خانوارهای روستایی از طریق فعالیت زنان به دست می آید و در برخی موارد حتی سهم درآمد زنان در اقتصاد خانوار، بیش از سهم مردان است . در فراوری مواد غذایی نیز، زنان نه تنها مدیریت تغذیه و تأمین مواد غذایی بلکه نقش اساسی را نیز در جمع آوری و تأمین سوخت برای تهیه و تولید مواد غذایی برعهده دارند در این جا می توان به برخی از محدودیت های مشارکت زنان روستایی در بخش کشاورزی اشاره نمود .
نیاز شدید والدین به نیروی کار دختران، عدم دسترسی کارشناسان و برنامه ریزان آموزشی، عدم وجود مکان های مناسب برای آموزش، هزینه بالای تحصیل، عدم تصور نقش حیاتی برای زنان، وجود برخی سنن و اعتقادات اجتماعی و فرهنگی در مورد زنان و دختران، ازدواج زود هنگام ، برخی از مهمترین محدودیت هایی که بر توانایی زنان روستایی در ارتقای سطح عملکرد، بازدهی و کارایی آنها در جامعه تاثیر منفی می گذارد و جمعیت زنان مسلمان نواندیش در استان بوشهر همه را دعوت حل مشکلات زنان و دختران روستایی جهت داشتن آینده ای بهتر برای همگان می کند.
مدت هاست که در کشورهای صنعتی، زنان نقش رسمی خود را در فعالیت ها و مشارکت اجتماعی و اقتصادی آغاز کرده اند . اما در کشور ایران، تغییرات آهسته می باشد و تا زمانی که زنان از دسترسی به مشارکت در فرصت های کاری و اقتصادی منع میشوند، توسعه آهنگ کندی خواهد داشت . لذا باید راه حل هایی برای تسریع این تغییرات سازمانی و ساختاری اندیشیده شود. با توجه به واقعیات موجود در جوامع کنونی و نیزجدای از آنچه در بالا گذشت مانع عمده دیگری که شامل نابرابری های جنسیتی از قبیل کمتر بودن درگیری زنان نسبت به مردان در برنامه ریزی و تصمیم گیری ها،حرفه های مدیریتی و نیز عدم توانایی اعمال کنترل بیشتر بر فرایندهای اجرایی جهت دستیابی به منافع اشاره نمود که باعث پایین آمدن میزان مشارکت زنان می شود.
بنابر تحقیقات فائو بیش از ۷۵ درصداز جمعیت فقیرترین کشورهای جهان که قریب به یک میلیارد نفر می باشند در مناطق روستایی زندگی می کنند و این در حالی است که ۷۰ درصد از جمعیت فقیر جهان را زنان تشکیل می دهند و در مجموع سه چهارم مرگ و میرهای ناشی از فقر مالی و غذایی متوجه زنان و دختران است و چهره فقر بیش از آن که روستایی باشد، زنانه است، زیرا زنان فقیر شهرنشین نیز همان مهاجران درمانده دیروز روستا هستند. از طرفی بهره ورترین و کارآمدترین عناصر کلیدی در هر روستا، زنان روستایی هستند که عهده دار امر تولید در روستا می باشند و نقش حیاتی را در تغییرات اجتماعی و اقتصادی ایفا می کنند.به عبارتی برآوردها حاکی از آن است که زنان بخش مهمی از نیروی کار کشاورزی را در کشورهای در حال توسعه تشکیل می دهند.
در حال حاضر نکته مهمی که مورد نظر و پذیرش سازمان ملل می باشد و در آمار و ارقام جهانی نیز مطرح است، نقش مهم زنان روستایی در کشورهای آسیایی در فعالیت های روزمره و آینده روستا است و این در حالی است که متاسفانه با وجود این نقش مهم، آنان از لحاظ میزان بهره مندی از امکانات از جایگاه مناسبی برخوردار نیستند
تحولات چشمگیر در دو دهه اخیر در جهان باعث گردیده که کاهش نابرابری های جنسیتی جزءجدایی ناپذیر فرایند توسعه گردد و یکی از مهمترین این تحولات، تغییر در ضرورت حضور زنان در جامعه مطرح است . از این رو مشارکت زنان را می توان به عنوان عامل اصلی در موفقیت برنامه ها به شمار آورد و از این لحاظ زنان می باید در شکل دادن به برنامه ها دخالت نمایند و احساس نمایند که برنامه ها متعلق به آنان است.
در سراسر جهان به ویژه در کشورهای در حال توسعه، زنان در تمام بخش ها از جمله کشاورزی، همچون سایر بخش های اقتصادی جامعه پا به پای مردان برای تداوم حیات پویای ساخت های اجتماعی و پیشبرد کارکردهای مؤثر فرایندهای تولیدی خدماتی تلاش می کنند و سهم قابل توجهی از نیروی کار را به خود اختصاص می دهند. علی رغم این و با تأکیدکنونی که در فرایند توسعه پایدار عدالت گرا، مشارکت محور، انسان مدار و درونزا بر توانمندسازی تمام آحاد بشر به ویژه زنان وجود دارد، در توسعه برنامه ها و ارائه خدمات، گرو ههای زنان حداقل در مقایسه با مردان مورد اغماض قرار گرفته اند، چنان که به آن ها مخاطبان فراموش شده اطلاق گردیده است. البته سیاست های جهانی در قانونگذاری توسعه روستایی، به زنان توجه بیشتری معطوف داشته، اما هنوز جایگاه لازم را در تئوری های توسعه روستایی و کشاورزی کسب نکرده به طوری که برنامه های توسعه یکپارچه روستایی، جنبه های اجتماعی را متناسب با ابعاد اقتصادی در نظر می گیرد و بر این نکته تأیید دارد که جوانب اجتماعی، ابزار مستقیم و نزدیکی برای دستیابی زنان به سطح رفاه بیشتر می باشد. در عین حال با توجه به این که فعالیت های عمده مناطق روستایی را کشاورزی تشکیل می دهد و بخش عظیمی از زنان روستایی در فعالیت های جنبی آن فعال می باشند، لذا در چارچوب مفهوم توسعه روستایی و کشاورزی، آن چه باید موردنظر قرار بگیرد، تأکید بر ارتقای کیفیت زنان به عنوان یک منبع عظیم انسانی، رفع نابرابری ها و بهبود وضعیت کار زنان در اقتصاد است .
امروزه یکی از مهم ترین دیدگاه های توسعه روستایی، حرکت به سوی پایداری با تآکید بر دیدگاه جنسیتی و مشارکتی است . در حال حاضر نقش حیاتی زنان در بسیاری از امور مربوط به توسعه مانند تأمین امنیت غذایی، پایداری محیط زیست، ریشه کنی فقر، کنترل جمعیت و توسعه اجتماعی برای جامعه بین المللی روشن گردیده است، در حالی که نه خود زنان آن را باور داشته و نه دیگران آن را به حساب آورده اند. ولی با توجه به سهم عمده زنان روستایی در کشاورزی، متأسفانه در طرح های توسعه پایدار، این قشر کمتر مورد توجه قرار گرفته و همچنان به عنوان “ شرکای نامرئی” قلمداد می شوند. به عبارت دیگر برخی از کارشناسان توسعه بر این باورند که بدون به کارگیری رهیافت های مشارکتی دستیابی به اهداف توسعه پایدار دشوار است.
نگاهی تحلیل گرانه و عینی به جایگاه افراد، اعم از زن و مرد در روند توسعه و آگاهی از نقش جنسیت در به ثمر رسانیدن هدف های توسعه پایدار، ضرورتی غیرقابل انکار است. بررسی موقعیت اقتصادی جوامعی که تعادل مطلوب و قابل قبول برای مشارکت عادلانه زن و مرد در فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی فراهم نشده و فرصت منصفانه بروز خلاقیت و استعداد انسان ها در آنان برقرار نشده است، فرآیند توسعه موفق و پایدار نبوده، بلکه توسعه پایدار و جامع زمانی به منصه ظهور می رسد که زنان به عنوان نیمی از جمعیت مورد توجه قرار گیرند. به عبارتی زنان، یاری گران فعال و خستگی ناپذیر اقتصاد داخلی هر کشور به خصوص در حوزه های روستایی اند. آنان فعالیت می کنند و می سازند، توانمندی های حرفه ای خود را به کار می گیرند و در عرصه های اقتصادی و اجتماعی زندگی نیز بسیار اثربخش اند. این در حالی است که علی رغم این ارزش ها، اغلب مشارکت آنان را به دیده حقارت نگریسته و ناچیز می شمرند. در واقع در امر توسعه پایدار، زنان به عنوان نیمی از جمعیت هر مکان، نقش بسیار حساس و مهمی را در امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و محیطی به عهده دارند.
از این روجمعیت زنان مسلمان نواندیش استان بوشهر تقاضای مدنظر قرار دادن بیشتر زنان روستایی دربرنامه ریزی های توسعه را دارد و تاکید می کند که بین زنان و مردان تفاوتی وجود نداشته، بلکه در بسیاری از جهات نقش زنان حساس تر و مهم تر نیز جلوه می کند. لذا مشارکت دادن زنان در برنامه ها و تصمیم گیری های مربوط به توسعه ازجمله درخواست های این جمعیت است چون این مساله باعث می گردد که زنان اطلاعات و شناختی که در اثر سالیان متمادی در محیط زندگی خود به دست آورده اند به راحتی و بدون صرف هزینه ای در اختیار برنامه ریزان توسعه قرار دهند. این امر می تواند در نهایت، در راستای توسعه پایدار روستایی بسیار مهم باشد. تجزیه و تحلیل های مربوط به اثرات جنسیت در برنامه های توسعه باید به عنوان عامل ضروری مورد توجه قرار گیرد. مراکزی باید ایجاد شود تا منابع شهری و روستایی برای ترویج فناوری های سالم و سازگار با محیط زیست را به زنان آموزش دهد. در تمامی نقاط جهان، زنان با تهدیدهای بسیار زیادی در خصوص گرسنگی، بهداشت و سلامت مواجه هستند و این موارد در کنار نداشتن قدرت در جامعه باعث می شود که زنان به این باور برسند که قدرت تصمیم گیری کافی در جامعه را ندارند.
زنان مسلمان نواندیش استان بوشهر دادن آموزش به زنان را به عنوان نقطه ی عطفی در جریان توسعه می داندکه باعث می شود به توانایی های زنان در جریان توسعه اقتصادی- اجتماعی بیشتر توجه شود و به زنان به صورت مستقیم و غیر مستقیم قدرت بیشتری داده می شود و اعتماد به نفس در آنها جهت مشارکت در فرآیند توسعه بالا خواهد رفت. آموزش دادن به افراد جامعه در خصوص برابری و مساوات بین زن و مرد در خصوص مشارکت های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی باعث می شود که زنان به استعدادها و توانایی های کامل خود پی ببرند و این اطمینان را ایجاد کند که زنان ضامن توسعه پایدار از طریق حضور و مشارکت داشتن در سیاستگذاری ها در مراحل مختلف تصمیم گیری هستند. موقعیت یک کشور در زمینه ی توانمندسازی جنسیتی بااستفاده از سه معرف مشخص می شود: یک) تعداد زنان در بین نمایندگان مجلس، دو) میزان شرکت زنان در مشاغل قانونگذاری، مدیریتی، حرفه ای و تکنیکی و سه) قدرت مالی زنان که بیانگر میزان دستیابی آنان به مشاغل و دستمزدها است. با یک نگاه گذرا به این موارد می توان گفت در ایران شاخص توانمندسازی جنسیتی در مقابل شاخص توسعه انسانی دچار تزلزل هست و به ظرفیت ها و توانمندی های زنان کمتر توجه شده است. این در حالی است که توسعه پایدار با مشارکت همه اقشار جامعه امکان پذیر هست. جامعه باید به این باور برسد که زنان در کنار مردان در کلیه ی مراحل توسعه اعم از برنامه ریزی و اجرا باید مشارکت داشته باشند و نتایج حال از این مشارکت ها و فعالیت ها را متعلق به خود بدانند. امروزه در جوامع صنعتی و توسعه یافته مشارکت فعال زنان در جهت نهادینه کردن فرهنگ و ایجاد بسترهای لازم جهت توسعه توسط زنان را پذیرفته اند و بر آن نیز تاکید دارند و زنان را به عنوان فرهنگ سازان توسعه پایدار می شناسند. فرهنگ سازانی که نقش انتقال دهندگان گفتمان بینا نسلی را نیز برعهده دارند و در کنار مشارکت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، انتقال دهندگان فرهنگ جنسیتی و مشارکت زنان در کنار مردان جهت توسعه پایدار به نسل های آینده نیز هستند.
جمعیت زنان مسلمان نواندیش استان بوشهر یکی از زمینه های موثر در ارتقای سطح برابری جنسیتی، تقویت و توانمندسازی زنان از طریق دادن آموزش به آنان می داند و تاکید می کند توانمندسازی زنان لازمه ی رسیدن به توسعه پایدار هست.
جمعیت زنان مسلمان نواندیش استان بوشهر یکی از گروه های هدف خود را جهت آموزش و توانمندسازی آنان، زنان روستایی قرار داده است. چراکه تنها از طریق آموزش دادن به زنان روستایی است که باعث می شود آنها بتوانند در فعالیت های مختلف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شرکت کنند و زمینه کم کردن تفاوت بین شهر و روستا، فقرزدایی، اشتغال زایی و درآمدزایی را فراهم کنند. آموزش به زنان روستایی، باعث کسب هویتی مستقل وتقویت استقلال در بین آنها می شود و این امر باعث مشارکت فعال آنها در امور مختلف اقتصادی- اجتماعی- سیاسی و چرخه ی تولید می گردد. دادن آموزش های کسب و کارهای سبزجهت فقرزدایی زنان و رشد اقتصادی پایدار و کارشایسته و عدم مهاجرت آنها به شهرها، توانمندسازی آنان از طریق آگاه سازی به حق خود جهت حضور در عرصه عمومی و مشارکت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، ایجاد و بسترسازی مناسب جهت مشارکت زنان در آثار هنری پاستورال، ترویج فرهنگ تولیدی روستاها و جایگزین نمودن آن به جای فرهنگ مصرفی شهری، تقویت زندگی سالم و ارتقای رفاه اجتماعی زنان روستایی، شناخت امکان های موجود در روستا به دلیل وجود دسترسی به انرژی های پاک و مقرون به صرفه از جمله مواردی است که قابلیت اجرایی شدن آن در روستاها وآموزش به زنان روستایی به عنوان یکی از بنیان های توسعه پایدار است که باعث ایجاد هویتی مستقل و رشد اجتماعی در بین آنان می شود.