لیانا دگرومانی چنی
(بخش اول)
چهره نگاری حالتی از نقاشی است که تصویر فرد در آن نشان داده می شود و از مشخصات سیمایی او جهت تفسیرهای هنری و روانی، در قالب یک اثر هنری، استفاده می شود؛ این مشخصات از شرایط متغیر ادراک متاثر است. خودنگاره ها در واقع چهره نگاری هایی هستند که نقاش خود را در آن به تصویر می کشد.
هنرمندان زن در دوره رنسانس، با تاکید بر تصویر خود به عنوان موضوع زیبایی، خود را از دیگر موارد موجود در تاریخ نگاره ها جدا می سازند و با نشان دادن خود به صورت بانویی اصیل و تحصیلکرده، بر شغل و حرفه شان تاکید می کنند. اینگونه خودنگاره ها، به بیننده ی اثر اجازه می دهد که شاهد وضعیت شخصی، اجتماعی و موقعیت ممتاز هنرمند زن باشد؛ ضمن اینکه بررسی تصویر بیرونی و درونی هنرمند، از طریق نگاه او نسبت به خودش امکان پذیر است؛ خودنگاره ی لاوینیا فونتانا ۱۵۹۵ (تصویر ۱) موارد ذکر شده را به خوبی نشان می دهد. خود نگاره های دوره رنسانس در تقابل با خودنگاره های جسور قرن ۱۹ و ۲۰ بوده و مقدمه ای بر آنها به حساب می روند؛ از جمله، خودنگاره ی رولیندا شارپلس ۱۸۲۰ ( تصویر ۴) که در آن هنرمند همراه با مادر، معلم و مربی اش نشان داده می شود. در خرگوش ۱۹۳۸ (تصویر ۵) پاولا رجو بارداری خارج از ازدواج خود را، که بر خلاف عرف جامعه مسیحی آن دوره بوده، به والدینش اعلام می کند. خودنگاره ی بارداری ۱۹۷۰ (تصویر ۶) اثر کاترینا مورفی یکی از اولین خودنگاره هایی است که نقاش خود را در حالت بارداری، جلوی سه پایه نقاشی به تصویر کشیده است. در مجموع، خودنگاره های مربوط به نقاش های زن در دوره رنسانس، بیننده را با بعد دیگری از آگاهی درباره ظرافت ها، زیبایی و برتری هنری از طریق تجلی نقاش زن در نگاره ها آشنا می سازند در حالی که خودنگاره های مدرن و معاصر مخمصه های زنان و فراز و نشیب در جهان یک زن را به تصویر می کشند.
هنرمند طی مدرنیسم و پست مدرنیسم خود را از بخش عظیمی از اجبارها و محدودیت هایی که جامعه بر او تحمیل می کرد آزاد نمود. هنرمند زن در حال حاضر با آگاهی جنسیتی بیشتر و سطح روانشناسی بالاتری نسبت به جامعه ی خود اظهار نظر می کند (تصویر ۲، ۳ و ۷-۴). با این وجود اظهار این مساله حایز اهمیت است که خودنگاره های زنان محدود به بیان مسایل و نظرات جنسیتی هنرمند نمی باشد زیرا علی رغم همه مسایل عنوان شده، هنرمند به شدت تمایل دارد که به هنر خود مرتبط باشد به گونه ای که با استفاده ازادراک توسعه یافته تر، میراثی قابل فهم برای آیندگان بر جای گذارد.
در قرن ۲۰ و ۲۱ شاهد تنوع و نوآوری های زیادی در خودنگاره های زنان می باشیم. در طول دهه اول این دو قرن، هر دو سبک قدیمی و جدید نمایان است. در این دوره شاهد خودنگاره هایی سریالی هستیم که تاریخچه زندگی هنرمند و احساسات او را نمایان می سازد؛ از جمله، خودنگاره های کته کلویتس ، پاولا مودرسون-بکر و به خصوص فریدا کالو که در آن هنرمندان ویژگی های مختلف شخصی و فیزیکی خود را نشان داده اند؛ هنرمند در اینگونه خودنگاره ها شباهت ها را به صورت کمتری نشان می دهد و بیشتر از آن به عنوان وسیله ای جهت کشف و آزمایش خود استفاده می کند. در نقاشی، چاپ و پیکر تراشی های کته کلویتس ، تراژدی جنگ و تجزیه بافت اجتماعی و اقتصادی آلمان نمایان است، در حالی که در خودنگاره های فریدا کالو تراژدی های شخصی زندگی هنرمند تصویر سازی شده است. در این دوره نیز شاهد خودنگاره های هنرمندان آمریکایی آفریقایی تبار، مانند الیزابت کتلت و لوئیس مایلو جونز هستیم که در آثارشان از ترکیب رسانه های مختلف، از جمله چاپ و پیکرتراشی، استفاده نموده اند.
سیما سورغالی؛ مترجم در حوزه زنان