شیوه گذران اوقات فراغت نیز همانند بسیاری دیگر از مولفه های سبک زندگی در گذرزمان دچار تغییر شده است. اوقات فراغت نیز همانند سایر مولفه های سبک زندگی تحت تاثیر متغیرهای زیادی از جمله سن، جنس، میزان درآمد، تحصیلات تعلقات طبقه ای و .. قرار دارد و این مولفه ها در همه دوران ها در این مورد نقش ایفا کرده اند. اگرچه در نیم قرن گذشته شیوه گذران آن تحت تاثیر عوامل مهمی همچون شهر نشینی،کار بیرون از خانه زنان، تعداد فرزندان، تحصیلات و .. دچار تغییر شده است. در دوران پیشا مدرن زنان در خانواده های متوسط و فقیر چند شغله بوده اند، آنها علاوه بر این که همسر و مادر بودند، هم به عنوان پرستار بیماران و سالمندان ایفای نقش کرده و هم با انجام مشاغل خانگی براقتصاد خانواده تاثیر گذار بوده اند و به همین دلیل صحبت از اوقات فراغت برای این دسته از زنان مفهومی نداشت چرا که معمولا اوقاتی برای فراغت نداشته و اگر چنین فرصتی هم پیدا می شد صرف هنرهای خانگی مانند بافندگی و خیاطی در جهت رفع نیاز خانواده میشد. البته برای زنان در طبقات بالا اینطور نبود. آنها زندگی راحت طلبانه ای متکی به درآمد همسرانشان داشته و اوقات فراغت شان صرف هنرهای تزیینی و غیر مولد و سرگرمی های مانند شعر و آواز و رقص می شد. اما ورود زنان به بازارهای کار غیر خانگی و مشاغلی که پیش از آن مردانه تلقی می شد، تلاش برای به دست آوردن حقوق اجتماعی و تلاش برای به دست آوردن کرسی های تحصلات دانشگاهی باعث شدکه رویه و سبک زندگی زنانه دچار تغییر شود. زنان نیز مانند مردان وقت خود را بیرون از خانه صرف کرده و نگهداری از فرزندان نیز به صورت مشترک صورت می گرفت. اما با این وجود سهم مادران در انجام کارهای خانه و نگهداری از فرزندان همچنان بیش از پدران است. در گذران اوقات فراغت نیز تفاوتهای جنسیتی دیده می شود. زنان انعطاف پذیر تر هستند و در نتیجه خود را بیشتر از مردان درگیر مسایل خانواده می کنند، لذا به طور طبیعی وقت کمتری به عنوان وقت فراغت دارند. تحقیقات (۲۰۱۳) نشان میدهد که مردان به میزان قابل توجهی در حدود ۵ ساعت بیشتر از زنان وقت فراغت دارند. این پژوهش ها نشان داد که با وجود این که زنان در بیرون از خانه مشاغلی هم ردیف مردان دارند، اما در خانه نیز هنوز مقدار قابل توجهی از امورات منزل را نیز بر عهده دارند. که این میزان ۵۰% به۹% است و شامل مراقبت از کودکان، پیگیری امور تحصیلی فرزندان، پیگیری مسایل اقتصادی و خرید مایحتاج منزل، شستشو و تمیز کردن خانه است. این شکاف جنسیتی نشان میدهد که زنان شاغل در حقیقت مقدار کمی وقت برای گذران اوقت فراغت دارند. اما در خصوص زنان غیر شاغل وضعیت متفاوت نشان میدهد. این زنان به دلیل پیشرفت های تکنولوژی و استفاده از وسایل مدرن برای انجام امورات منزل، کاهش تعداد فرزندان وقت بیشتری برای گذران اوقات فراغت دارند. اما این که آنها وقتشان را چگونه می گذرانند بستگی به علایق ، سن و تحصیلات و میزان درآمد همسر شان از یک سو امکانات جامعه از سوی دیگر است. در جوامعی مانند جامعه ایران مکانهایی مانند سالن های ورزشی که برای گذران اوقت فراغت زنان لازم است با مردان متفاوت است و زنان نیاز به سالنهای سرپوشیده دارند. البته مکانهای دیگری نیز نیاز است که بتوانند ساعتهایی در روز را صرف انجام کاری رضایتبخش و مفید نمایند. سیاستگذاران اجتماعی همواره زنان را در این مورد به عنوان جنس دوم در نظر گرفته اند و با وجود این که سلامت روح و جسم زنان تاثیر کاملا مستقیمی بر خانواده دارد، اما در خصوص اوقات فراغت زنان تمهیدات اندکی صورت گرفته و تسهیلات کمی در اختیارشان قرار داده شده است. مکان های مردانه به مراتب بیشتر از مکانهای زنانه است. اگرچه مکان های خانوادگی وجود دارد، اما اصل گذران اوقات فراغت بیشتر گذران وقتی که شخص میخواهد برای علایق شخصی اش هزینه کند می باشد و مکانهای خانوادگی به عنوان مکانهای گذران اوقات فراغت زنانه محسوب نمی شوند. برنامه ریزی جهت رفع این گونه تبعیضات می تواند گام مهمی در جهت سالم سازی و امنیت اجتماعی باشد. البته این به اعمال معنای تفکیک جنسیتی نیست، بلکه به این معناست که سرمایه گذاری بیشتری در جهت ایجاد مکانهایی باشد که صرفا طبق موازین اسلامی باید جداگانه باشند، از جمله استخرهای شنا، مکانهای ورزشی و فرهنگسراهای زنانه که در آن همه افراد از هر قشری با هر درآمدی بتوانند از امکانات جامعه استفاده کنند. البته تشویق زنان به فعالیتهای گروهی مانند کوهنوردی و پیاده رویهای گروهی یا برنامه های تفریحی مانند رفتن به سینما و کتاب خواندن و رفتن به کتاب خانه های عمومی و شرکت در سخنرانی های الهام بخش و آگاهی رسان نیز از جمله فعالیتهایی است که می توان برای آن برنامه ریزی کرد که سبک زندگی زنانه به سمت استفاده هرچه مفید تر از اوقات فراغت باشد. متاسفانه در زمان کنونی اغلب زنان اوقت فراغتشان را صرف دیدن سریالهای کم محتوی کرده و یا به شدت وابسته به شبکه های اجتماعی موبایلی اند، این مساله نه تنها برای خانواده و مساله الگوسازی تاثیر سوء دارد، بلکه بر روی روح و روان خود زنها نیز تاثیر گذاشته و آنها را از هر جهت خسته و گاه دچار اعتیاد کرده می کند وزندگی شان را از مدار طبیعی خارج می سازد.
مهتا بذر افکن؛ دکترای جامعه شناسی مسایل اجتماعی