بسیاری ازما مردم تصوری از واقعیت تالاب ها، باتلاق ها یا مرداب ها نداریم لذا این مکان ها را مناطقی دور از دسترس میدانیم که محل زیست انواع حشرات ناقل بیماری، بیشه زارها، نیزارها و گیاهان فاقد ارزش هستند حتی در این فکر هستیم بخشی را که ازچنگال مخاطرات طبیعی چون خشکسالی جان سالم بدر برده، خشکانیده شوند، همواره در صدد یافتن راهی برای نابود ی آن هاهستیم تا کاربری این اراضی تغییر یابد وبرای تولید بیشتر محصولات کشاورزی استفاده شود.
در شرایطی کنونی چون قرار گرفتن دریک فرود آب هوایی و تجربه خشکسالی زمین، تکنولوژی و ابزار قدرتمند بشر همراه با حس زیاده خواهی که تبر بدست گرفته و مدام به تنه زیست بومی می زند که حاصل میلیون ها سال تلاش بی وقفه این سیاره منحصر به فرد است ، از کجا باید آغاز کرد! چگونه می توان راه درمان درد های بیوسفر را پیدا نمود؟
در سال های اخیر بسیاری از مردم جهان با تشکیل گروه ها، همایش ها و کنوانسیون ها در سطح ملی و بین المللی با تلاش های مستمر خود به فکر نجات طبیعت از دست خود برآمده اند که نتایج این روشنگری را ما در گوشه و کنار جهان می بینیم و می شنویم در این مورد توجه به بوم سازان محلی (تالاب ها، مانداب ها، باتلاق ها و مرداب ها) و مطالعات در این حوزه بخشی ازاین روشنگری است. لذا در اینجا مختصری از زندگی بوم ساز حله بیان می شود.
زیست بوم حله یا به تعبیر دیگر تالاب حله از لحاظ موقعیت خاص مکانی در فاصله ۱۰ کیلومتری شمال شرق بندر بوشهر قرار دارد. در سال ۱۳۵۵ از طرف سازمان محیط زیست منطقه حفاظت شده اعلام شد. وسعت این منطقه حفاظت شده در ابتدا ۴۲۶۰۰ هکتار که ۲۰۰۰۰هکتار آن تالابی بوده است. در حال حاضر ۸۰۰۰ هکتار آن باقی مانده است از لحاظ ویژگی های طبیعی، بعضی از رود خانه ها در مصب خود جایی که وارد دریا می شوند یک منطقه تالابی را شکل می دهند، از آن جایی که در طی زمان طولانی رود خانه حله در این منطقه کاملاً به سطح اساس خود رسیده و شیب آن به حد اقل می رسد، آب رود خانه برای مدت زیادی از سال روی زمین باقی می ماند و سبب رشد و انبوهی گیاهان و ایجاد مناطق اکولوژیک می شود ودر اصطلاح تالاب شکل می گیرد.
رود حله یکی از رودهای نسبتاً دایمی استان بوشهر می باشد که از به هم پیوستن دو رود شور دالکی وشیرین شاپور در روستای دورودگاه شهرستان دشتستان به وجود می آید و در این مکان است که رود حله نام می گیرد. در طول زمان حیات کشاورزی روستاهای مسیر خود راتأمین کرده است . رود حله از روستاهای کلل، بنارسلیمانی، بنار آزادگان، دشتی اسماعیل خانی، چم تنگ، بصری، مکابری بخش آبپخش می گذرد و در شمال روستای کره بند شهرستان بوشهربه دو شاخه شمالی و جنوبی تبدیل می شود که شاخه شمالی با پیچ و خم های زیادی به خلیج فارس می ریزد و شاخه جنوبی با رسوبگذاری و تعدد شاخه ها درمصب خود تالاب حله را به وجود می آورد سرریزتالاب به خصوص در مواقع طغیان رودخانه به خلیج فارس وارد می شود . البته منبع اصلی آب تالاب درخشکسالی های اخیر و فصل های خشک هرز آب های کشاورزی و باغات می باشد، چراکه ساخت سد رئیسعلی دلواری بر رودخانه شاپورناهنجاری های اکوسیستمی تالاب و خاموش شدن چراغ حیات منطقه را به همراه داشته است.
تالاب حله یکی از مناطق مهم اکولوژیک و بوم ساز بی نظیر در استان بوشهر می باشد، تداخل آب شیرین رود خانه و آب شور خلیج فارس زمینه ی مستعدی برای رشد گیاهان آبزی و حاشیه ای و حیات وحش فراهم آورده است .این تالاب اهمیت زیست محیطی فراوانی دارد و یک پناهگاه امن برای زمستان گذرانی پرندگان مهاجری چون درنا، حواصیل، غاز دراج، شاهین و لک لک و … است که مقصد خود را با شرایط گرمسیری بودن طی مسیری طولانی انتخاب می کنند، همچنین محل مناسبی برای انجام مطالعات و تحقیقات روی پرندگان و دیگر جانوران آبزی و خشکی زی ، مخزن غذا برای ماندگاری انواع پرندگان و آبزیان، محل مناسبی جهت پرورش ماهی و میگو، تعدیل آب و هوا، تولید علوفه و خاک توربزا، مانعی برای اکسیده شدن و تشکیل گازهای گلخانه ای، تثبیت وجلوگیری از فرسایش خاک و کویری شدن، تامین سفره های آب زیرزمینی، کانون گردشگری و توسعه صنعت اکوتوریسم و ازهمه مهم تر دستیابی به آرامش روحی و روانی، تنها بخش کوچکی از پتانسیل های طبیعی تالاب حله است.
متاسفانه در دو وسه دهه اخیر این زیستگاه دستخوش تغییرات زیادی شده به طوری که به صورت یک محیط بدون زیست در آمده است.
عمدهترین عوامل موثر در از بین رفتن حیات تالاب حله:
– نابودی زیستگاه ازعوامل موثر بر حیات وحش منطقه می باشد. با کاهش بارندگی ها وخشکسالی های مدوام ، ساخت وآبگیری سد رئیسعلی دلواری، سد انحرافی شبانکاره و سرقنات، استفاده از آب رودخانه درکشاورزی، کمبود آب تغذیه ای تالاب را در پی داشته است. از طرف دیگر وارد شدن پسآب های کشاورزی به داخل رودخانه ، ورود فاضلاب های شهری و روستایی و آلودگی نفتی آب خلیج فارس روند تغییر در اکوسیستم تالاب را تسریع نموده است. چراکه زیستگاه معنای خانه را دارد و وقتی که خانه ی یک حیوان تخریب می گردد، حیوان یا محکوم به مرگ می گردد یا مجبور به مهاجرت می شود.
– شکارهای نامحدود افراد محلی که به قصد تفریح و سرگرمی، شبانه دور از چشم محیط بانان به شکار روباه، گراز، خارپشت، خرگوش و … می پردازند یا شکار به قصد تامین غذا می باشد این افراد به صورت گروهی با استفاده از تور، تفنگ های ساچمه ای وبادی، شکاری، سم یا هروسیله دیگر اقدام به شکار پرندگان در آبگیرها می کنند به ویژه در زمستان که فصل کوچ و زمستان گذرانی پرندگان مهاجرمی باشد، رایج تر بوده است.
– عدم وجود مدیریتی هدفدار و توانمند، عدم آگاهی های زیست محیطی ، عدم شناخت واقعی ارزشهای بالقوه بوساز حله ، عدم توسعه مناطق بومی، تضعیف ارزش های سنتی، فقرفرهنگی، فقرمادی افرادمحلی ،عملکرد بسیار ضعیف سازمان حفاظت محیط زیست درانجام وظایف، کمی تعداد وفقدان انگیزه و آگاهی لازم محیط بانان، کافی نبودن حقوق محیط بانان، تبدیل تالاب ها به زمین های کشاورزی ومشخص نبودن مالکیت زمین های تالابی، دادن مجوز شکار سبب نابودی بیشتر حیات منطقه شده است .
نتیجه این که در کم تر از ۳۰ سال تالاب حله که ازبکرترین و مهم ترین تالاب های استان و کشور بوده است درصد زیادی از حیات گیاهی و جانوری خود را ازدست داده است . به طوری که دیگر از آن دسته های عظیم پرندگان که سایه آن ها در فصل زمستان سطح وسیعی را می پوشانید خبری نیست . دیگر از آن گله های بزرگ گراز که شب از جنگل حله بیرون آمده و به مزارع و باغ ها حمله می نمودندند، جز یادی در خاطرات افراد محلی باقی نمانده است .
کاش به جای این همه تلاش سازمان محیط زیست در جهت ثبت تالاب های بیش تر، احیاء بازسازی و مراقبت جدی تراز تالاب ها را مورد توجه قرار می داد.
امروز مردم و دولت ها در کشورهای پیشرفته به این نتیجه رسیده اند که تغییری دریک جزء بر سایر اجزا تاثیر خواهد گذاشت وبا انفصال یک دانه د ر سایر دانه ها پیوندی نخواهد ماند.
وقت ان است که باهم اندیشی کشورها، دانشمندان و فرهنگ سازی در میان همه اقشار به خصوص کشاورزان وجوامع محلی گام موثری در راستای مدیریت اکوسیستم های تالابی برداشته شود. ایجاد سازمان های حمایت از محیط زیست ، تشکیل تشکل های مردم نهاد، توجه سازمان دهیاری و شهرداری به روستاها، انتخاب دهیاران آگاه، تعامل و تفاهم با افراد بومی گام دیگری در جهت زنده نگه داشتن تالاب ها می باشد. در این راه سازمان محیط زیست می تواند پرچم دار صداقتی باشد که طبیعت شایسته آن است .
راضیه اشعثی؛ فعال زیست محیطی