زندگی انسان در عصر حاضر نسبت به گذشته بسیار پیچیده، پر چالش و تودرتو شده است. عدم تعادل سرمایه گذاری در بخش های اجتماعی و فرهنگی با بخش های دیگری نظیر اقتصاد و سیاست باعث شده بحران های اجتماعی فراوانی شکل گیرد. بنابراین نیاز ضروری است که متناسب با رشد بخش لجیستکی، رشد بخش اجتماعی را هم داشته باشیم. اگر شهر مدرنی داشته باشیم که تمام امکانات رفاهی را داشته باشد ولی آگاهی جمعی استفاده از آن را نداشته باشیم چه بدرد می خورد. به منظور بهره وری بهینه از زندگی در دنیای مدرن امروز، نیاز به فنون اجتماعی جدیدی متناسب با این درهم تنیده گی ها می باشد. اگر از این فنون را به مهارت های زندگی تعبیر کنیم می توان به مهارت هایی نظیر؛ تصمیم گیری، خود آگاهی، تصمیم گیری، تفکر خلاق، برقراری ارتباط موثر ……اشاره کرد. برایند این مهارت ها می تواند افراد جامعه را به سوی زندگی سالم رهنمون و از تلاطم های سبک جدید زندگی مصون گرداند. مهارت های زندگی به شیوه های مختلفی کسب می شوند که بهترین آن از طریق آموزش می باشد. آموزش ها به صورت روابط چهره به چهره و با برپایی کارگاه های مهارت های زندگی اثرگذاری بیشتری خواهند داشت. دربین سبک های گوناگون آموزش معجزه هنر کارآمدترین ابزار فراگیری این مهارت ها می باشد. زیرا که آموزش با تکنیک هنر قابل فهم ترین زبان وانسان ذاتا هنردوست آفریده شده است. یکی از پیامدهای ناگوار زندگی امروزی بویژه در شهرهای بزرگ که روز به روز به مشتاقان آن افزوده می شوند، دور شدن افراد از همدیگر می باشد که متاسفانه این دور شدن به درون خانواده ها هم کشانده شده است. افسردگی، خشونت عیله زنان، کودکان…،استرس، فروپاشی خانواده ها، بهم خوردن بهداشت روان افراد جامعه و… نتیجه این فاصله ها می باشد. بروز چنین مسایل و مشکلات رفتاری بیشمار، نقش برنامه ریزان اجتماعی و فرهنگی را پررنگ تر و اثر گذاری آن ها را ضروری ترمی نماید. موسیقی، ادبیات، تئاتر، سینما و.. زبان مشترک و حلقه اتصال آحاد جامعه به همدیگر است. هیچ کس نمی تواند اثر موسیقی را بر روح روان آدمی یا زیبایی های یک رمان ادبی را نادیده بگیرد. یک عکس هنری، یک دیالوگ می تواند جهان بینی انسانی را عوض نماید. شعر باعث تقویت شعور و موجب آرامش وهمدلی است. شاعرانی که مسیر خودآگاهی را با انگشت فلسفه سرودند تا راه را از بیراهه سوا کنیم. ادبیاتی غنی، پر از داستان های رمز آلود و شگفتی هایی که حس تفکر خلاقانه و تفکر نقادانه را پیشکش و تلنگر تصمیم گیری را در سبد ما قرار می دهند. پیام ادبیات همدلی، همزبانی، درک متقابل، برقراری ارتباط موثر ومیوه آن ساختن انسانی سعادتمند می باشد. از خرمن هنر تنها اگر از خوشه ادبیات آن اکتفا کنیم کفاف سربلند بودن در این دنیای پرهیاهو را می دهد. متولیان امر کار آموزش یافتن گنج های ادبیات را که همان مهارت های زندگی است را در پازل برنامه های خود قرار دهند. بهتر است ازکودکان شروع و تمام گروه های سنی را پوشش دهد. درخانواده ها، مدارس، فرهنگسراها، کانون های پرورش فکری و دیگرمکان های جمعی اثر گذاری بیشتری خواهد داشت.
عباس جاودانی؛ تحلیلگر مسایل اجتماعی