چند ده تا حزب و گروه سیاسی در کشور مجوز رسمی فعالیت دارند و غالب آنها در استان بوشهر شعبه دارند؛ ولی کسی تابلوی این احزاب را در معابر نمی بیند. فعالین و روسای تشکیلاتی آنها به جز میان خود فعالین حزبی شناخته شده نیستند، گروههای اجتماعی ارتباطی با آنها ندارند و مردم عادی و حتی علاقه مندان به کارسیاسی رغبت زیادی برای حضور در آنها ندارند. نشاط بازی سیاست در قالب لیگی بنام احزاب در کشور و به تبع آن در استان بوشهر به چشم نمی خورد و مردم به طور عام همه جریان ها و احزاب را در دو شق کلی اصولگرا و اصلاح طلب می شناسند. این یادداشت سعی دارد به طور مختصر تحلیلی از اوضاع و احوال احزاب در استان ارایه کند.
اول : وضعیت احزاب در بوشهر؛ مینیاتوری از روند احزاب در کشور
با اینکه بیش از یک قرن از تشکیل اولین احزاب در کشور می گذرد؛ ولی به دلایل گوناگون (که پرداختن به آن بطور مبسوط از حوصله این یادداشت خارج است) به جز در مقاطع محدود، قاعده بازی سیاست در ایران در زمینی غیر از تحزب شکل گرفته است. شاکله اقتصاد نفتی و تصدی دولت بر اقتصاد، سامان یافتگی متزلزل گروههای اجتماعی و حرفه ای، قبض و بسط های سینوسی در فضای سیاسی، جامعه مدنی نحیف و …. از جمله عوامل ضعف احزاب در ایران و به تبع آن در استان بوشهر است. بوشهر در واقع مینیاتوری از شاکله تحزب در کشور است .
دوم : انتخابات موتور محرکه احزاب
اینجا و آنجا این گزاره ها را زیاد شنیده ایم: باز انتخابات شد و احزاب مثل قارچ بیرون آمدند، بازار احزاب با انتخابات گرم می شود بعد از آن به محاق می روند و ….اینکه در آستانه انتخابات احزاب فعال شوند یا حزب جدیدی تاسیس شود و یا انشعاب در احزاب رخ دهد بک امر بدیهی و طبیعی است. بسیاری از احزاب کلاسیک در کشورهای صنعتی در ایام انتخابات شکل گرفته اند و یا ستاد های انتخاباتی به مرکز با تداوم فعالیت بعد از انتخابات تبدیل به حزب فراگیر شده اند. در ایران هم به طور طبیعی احزاب با منبسط شدن فضای سیاسی در آستانه انتخابات شکل می گیرند؛ شعبه های استانی فعال تر می شوند و یارگیرها در استان به اوج خود می رسد. آنچه باعث می شود بعد از فعالیت انتخابات احزاب و به خصوص شعبه های استانی آن در حالت عادی به محاق روند؛ کاهش انگیزه و رغبت فعالیت به علت از دست دادن رغبت ادامه فعالیت و یا ضعف بنیان های مالی است. این تشکلات در واقع شبه احزابی هستند که شرفا نقش یک ستاد انتخاباتی را بازی می کنند. البته مکانیسم ها و فرمول های انتخاباتی نیز زمینه استمرار احزاب را ضایع می کند. به این معنی که احزاب در پروسه انتخابات بیشتر نقش گرم کردن تنور انتخابات را دارند تا مشارکت وافعی در فرایندهای آن. فرایندهایی چون آموزش، گزینش کاندیداها و سهم بندی کرسی های مجلس به نسبت محبوبیت احزاب می تواند احزاب را به استمرار فعالیت وا دارد و احزاب خرد و کوچک را در احزاب بزرگتر هضم کند و زمینه فراگیری آنها را فراهم آورد . اگر تحزب با ساختار انتخاباتی پیوندی وثیق داشت؛ به طور قطع و یقین گستره حوزه جغرافیایی آن هم وسیع تر می بود و چتر آن در تمام استان ها ارجمله بوشهر و شهرستان ها و حتی روستا ها هم گشوده می شد .
سوم ؛ مشکلات مالی
یکی از مصایب گسترش احزاب در ایران بدون شک ضعف بنیه مالی انهاست . به خصوص احزاب در استانها به طور عام بوشهر و به طور خاص ازلحاظ مالی بسیار فقیر و یتیم اند . بسیاری از انها و از جمله احراب باسابقه و شناسنامه دار فاقد دفتر تشکیلات مناسب هستند . جلسات شورای مرکزی معمولا بطور سیار و در محیط های مختلف و نامناسب برگزار می شود و امکان فعالیت های مستمر و پرداختن به کاروبژه های معمول حزبی مانند اموزش و ارتباطات اجتماعی از انها سلب می شود. در کشورهایی که تحزب نهادینه شده منابع مالی معمولا با کمک های قانونی دولت و پرداخت حق عضویت تامین می شود. در استان بوشهر غالب احزاب به اعضای شورای مرکزی محدود شده و حتا با فرض پرداختن حق عضویت ناچیز؛ به دلیل قلت اعضا مشکلات آنها لاینحل می ماند. در شرایط فعلی در صورت وجود اراده ی لازم برای توسعه سیاسی؛ بنظر می رسد کمک های قانونی دولت می تواند تا حدودی راهگشا باشد. ممکن است مخالفت هایی به دلایل مختلف از جمله وابستگی احزاب به دولت به واسطه کمک های مالی صورت گیرد ولی اگر لحظه ای هم عینک واقع بینی بر چشم بگذاریم راهی جز مساعدت دولت با توجه به شرایط فعلی وجود ندارد. کما اینکه بسترهای قانونی برای استفاده احزاب از درامدهای عمومی در کشورهای پیشرو در تحزب هم پیش بینی شده است .
چهارم؛ ضعف ساختارهای تشکیلاتی
احزاب فعلی عموما فاقد پلات فورم های تشکیلاتی هستند. برخی از آنها هم که تشکیلاتی هم دارند قدرت بسط آنها را به علل مختلف ندارند . برخی احزاب در بوشهر تک نفره نفره اداره می شوند. تمام تشکیلات حزب از کانونها و وشاخه های فرعی گرفته تا دفاتر مختلف حزبی در وجود دبیر حزب خلاصه می شود. احزابی هم که شورای استانی دارند و تقسیم کار در انها تا حدودی صورتبندی هم شده؛ به دلایلی چند، فاقد ظرفیت لازم برای عملیاتی کردن اهداف و برنامه های مدون حزبی هستند. چنین ساختار معیوبی مانع از آن است تا احزاب بتوانند با گروههای حرفه ای و اجتماعی مانند دانشجویان، فرهنگیان، زنان، کارگران و …. ارتباط ارگانیک برقرار کنند. احزاب ما در استانها از جمله در بوشهر حتا در فرم احزاب کادر هم نیستند. منظور از احزاب کادر احزابی است که فقط به دنبال جذب نخبگان می باشند و گستره توده ای ندارند. کانالهای ارتباطی احزاب در واقع بسیار محدود است و عمده اعلام حضور آنها به انتشار بیانیه و و برگذاری نهایتا چند مراسم ختم می شود . البته در برخی شهرها نظیر گناوه و دیلم احزاب قدیمی و سابقه دار و مرتبط با ساختار بازار شعبه هایی دارند و با بخش های سنتی تر جامعه ارتباط وثیقی دارند و بر برخی از روندهای سیاسی نیز تاقیرگذارند ولی در کل گستره جغرافیایی احزاب محدود و محصور به حوزه های استانی در مرکز است. در چنین اوضاع شلخته ای، شبه احزاب در استان بوشهر بسان جزایر سرگردانی هستند که در اقیانوسی مواج این سو و انسو میروند اما هیچ کس جرات نزدیک شدن به انها را ندارد .
پنجم؛ نهادهای مدنی ضعیف – احزاب یتیم
احزاب پیوند نزدیک و وثیقی با گستره مدنی دارند. تحزب بدون نهادمندی اجتماعی ممکن نیست. نهاد های مدنی و حرفه ای مانند گروه ها و انجمن ها ی حرفه ای، نهادهای فرهنگی، گروههای مذهبی و ورزشی و .. . پایه های احزاب را تشکیل می دهند و احزاب بدون آنها یتیم اند. در استان بوشهر گستره مدنی در نقاط مختلف آن متفاوت است. در مرکز استان به دلایل تاریخی و ترکیب جمعیتی نهاد مندی های اجتماعی و حرفه ای تا حدودی تکثر قومی را تحت الشعاع قرار داده است. در شهرستان های استان هرچند نهادگرایی اجتماعی رو به توسعه است؛ ولی هنوز هم تکثر قومی بر تکثر مدنی سایه انداخته است. در چنین ساختاری عضویت در گروههای حرفه ای و مدنی ( با فرض نرمال بودن دبگر متغیرها ) جذابیت زیادی ندارد. علاوه بر آن شهروندان برای نیل به منافع خود، احزاب را انتخاب نمی کنند؛ منظور از منافع در اینجا منافع مادی و غیر مادی است. در غرب احزاب کار ویژه ه ای نهان و آشکاری دارند که با زندگی مردم ارتباط مستقیم دارند. حزب می تواند در ثبت نام فرزندان در مدارس مساعدت کند، می تواند افراد علاقه مند را آموزس دهد و آنها را برای تصدی پست های سیاسی و غیر سیاسی مساعدت دهد و …. . اینجا به عکس پیوستن به حزب ممکن است مضار آن بیش از منافع آن باشد. شهروندان ترجیح می دهند منافع خود را بیرون از ساختار حزبی پیگیری کنند .
جمع بندی:
برسرهم احزاب محصول ساختار اقتصاد های صنعتی و پویایی اجنماعی منبعث از ان و همچنین ثبات رویه های سیاسی در درازمدت نسبت به احزاب است . در شرایط گذار باید جایگاه احزاب را با شفافیت بیشتری پیگیری کرد و نقش و تراز انها را به عنوان بازیگران عرصه سیاسی مشخص کرد .
خسرو دهقانی؛ تحلیلگر سیاسی