اتحاد خبر: شما در اکثر مطالب و نوشته های اخیر خود به عملکرد سیاسیون استان و نحوه ی فعالیت آنها نقد داشته اید. با گذشت این مدت آیا تغییری حاصل شده یا کماکان به نظر شما این نقد ها بر عملکرد آنان جاری است؟
– با تشکر از شما. در ابتدا عرض کنم نگاه من به عرصه ها ، گفتمانی است نه کرونولوژیک. می توان به صراحت، اذعان داشت؛ پویایی، بازی حرفه ای و نشاط سیاسی در بوشهر وجود ندارد. اصلن نمی توان این گفتمان را واجد خصوصیات یک وضعیت سیاسی زنده و پویا و یا حتا نیمه جان، برشمرد که کسی بخواهد در خصوص ویژگی ها، کارکرد، وجوه بارز و آسیب های آن نظر بدهد. در اصل واقعیتی به نام امر سیاسی در بوشهر وجود ندارد. فعالین سیاسی در بوشهر نیز نه گفتمانی برساخته اند؛ نه در حال تقویت یا تضعیف گفتمانی از پیش هستند و نه اصلن در پی ایجاد گفتمانی تازه هستند. در بوشهر گفتمان تقابلی اصلاح طلب و اصول گرا هم وجود ندارد که بتوان گفت که با وجود این فضای دو قطبی این دو طیف به تقویت خود بر آیند. بیشترین وجوه بارز در عرصه ی سیاسی بوشهر بیشتر تسویه حساب های شخصی و ارتقا فردی و باندی است نه حزبی و حتا گروهی است. جالب اینجاست که این تصادم و اصطکاک هم در واقع درون گروهی است نه با اپوزیسیون. خوب با این وضعیت فکر می کنید در بوشهر توسعه سیاسی اتفاق می افتد؟ اصلن یک کار حداقل سیاسی رخ می دهد؟ این خمود و وضعیت در عرصه سیاسی استان، چنان نازل است که حتا برای پیوند کاذب این افراد و گروههای سیاسی باید از مرکز کسی بیاید و به ظاهر آن را حل نماید. چرا؟ چون این سیاسیون حتا، توانایی یک گفت و گوی ساده و ائتلاف بر مشترکات حداقلی خود را ندارند. به نظر من تا مدار سیاست در بوشهر بر کنش و واکنش این افراد قرار است رخ دهد، هیچ اتفاق مثبتی در استان بوشهر رخ نمی دهد.
اتحاد خبر: مخاطب شما نیروهای اصلاح طلب است دیگر؟ فکر می کنید چرا این وضعیت رخ داده است و یک گفتمان سیاسی با هدف توسعه سیاسی رخ نداده است؟
– بله بیشتر نظرم بر اصلاح طلبان است. دلیل اول آن به نظر من ضعف دغدغه توسعه محلی و توسعه سیاسی در دیدگاه این افراد است. موضوع دوم آن سطح پایین نگاه کنشگران سیاسی استان به بازی سیاست است. به نظر من بخش مهمی از این موضوع به تاریخی نگری و نوستالژی در ذهن و زبان بوشهری ها بر می گردد که متاثر از آن ادعا، خودشیفتگی، توهم و حسادت، منش این فعالین و کنش گران را شکل داده است و بجای جاه طلبی های سیاسی معقول و لابی گری های حرفه ای بیشتر درگیر و دار خود زنی هستند و البته باید به تنبلی هم به عنوان یک خصیصه ی تاریخی در منش بوشهری ها اشاره کرد.
اتحاد خبر: منظورتان از تاریخی نگری و نوستالژیا چیست؟
– نگاه کنید بوشهری ها افراد و جامعه ی رو به جلو نیستند. انگار آنها برای دیدن اشیا نزدیک خود تنها از چشم استفاده می کنند اما برای رسیدن به آمال و آرزوها و توسعه و پیشرفت چشمانشان در پس سر آنها تعبیه شده است. در بوشهر تنها از دوران پر رونق و افتخار قدیم یاد می شود و داشتم داشتم گفتمان واقعی ساری و جاری است به همین دلیل دارم دارم، هیچ گاه رخ نداده و محرومیت صفت این استانِ برخودار شده است. این موضوع در تمامی عرصه ها، واقعیت جاریست. فرهنگ، سیاست، هنر، زندگی، اقتصاد و… به همین دلیل در یک گفتمان رو به عقب و نوستالژیک هیچ گاه توسعه رخ نمی دهد. واقعیت این است که بوشهر بستر فیزیکی توسعه یعنی منابع و ثروت لازم اقتصادی برای توسعه محلی را داراست اما به لحاظ نیروی انسانی دغدغه مند و پی گیر و نگاه رو به آینده دچار مشکل است. به نظر من مشکل اصلی در اصل همین است. ذهنیت بوشهری رو به توسعه نیست و متاثر از نوستالژی است. به همین خاطر در بوشهر چیزی که به وفور دیده می شود اصطکاک و تقابل نیروهای محلی است تا وفاق و بهره برداری از تمام ظرفیت های نخبه گان و نیروهای توانمند جهت نیل به توسعه. بوشهری ها در سطح استانی درگیر تقا بل های شهرستانی هستند و در شهرستان ها درگیر تقابل نیروهای هم فکر برای مصدر نشینی. تنها برای مصدر نشینی جوشش و کوشش وجود دارد، نه فعال کردن موتور نیروی محرکه اجتماعی رو به جلو. هر کس هم تلاش دارد بگوید که من کسوت بیشتری دارم و این حق من در سهم بیشتر است و هیچ کس به سهم خود در تلاش بیشتر برای توسعه کوچک ترین فکری نمی کند.
اتحاد خبر: این نوستالژی مورد اشاره، بیشتر در ذهن عوام و توده ها شکل گرفته یا نگاه شما به نخبه گان است؟
– به نکته ی خوبی اشاره کردید. مشکل اصلی در توده ها و مردم نیست. این نخبه گان هستند که با انتشار آثار تاریخی و هنری خود بیشتر به این موضوع دامن می زنند. برای مثال به همایش ها در بوشهر نگاه کنید بیشتر همایش ها، گفتمان گذشته گرا و حسرت خورانه دارند و تلاش دارند آن گذشته پر رونق را در بوق کنند. نهادها و سازمان های متولی عرصه فرهنگ و تفکر نیز بیشتر نوستالژی و تاریخی نگری را ترویج می دهند و شما کمتر اثری از یک نهاد جامعه شناسی، روان شناسی، علمی و مدنی پویا و مطرح را در بوشهر مشاهده می کنید. هر پوستری از هر برنامه ای مزین به عناوین بوشهر شناسی، مرکز اسناد، فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراث فرهنگی که تمام عملکرد آنها در برنامه ها و آثارشان گذشته گرا و نوستالژیک است و بیش از پیش به این موضوع دامن می زنند. سخنرانان در هر مراسمی نیز هم پای مجریان، همین موضوع گذشته پر افتخار را در مدتی طولانی تر ارائه می کنند و ذهن مخاطبان را بیشتر به عقب سوق می دهند تا رو به جلو. گفتمان اکثر آثار منتشره در بوشهر نیز بیشتر همین تبیین تاریخ گذشته است. برای مثال شما به مجموعه آثار منتشر شده در بوشهر شناسی، میراث فرهنگی، حوزه هنری، ارشاد بوشهر نگاه کنید جز باز آفرینی نوستالژی و حماسه موضوع دیگر ی مشاهده نمی کنید. حداقل کاش این آثار به عنوان منبع و محملی برای بازیافت مفاهیم مورد نیاز زیست امروز مورد استفاده قرار می گرفت و از آنها برای بازشناخت وضعیت خود در زمان امروز بود و یا گفتمان های مورد نیاز زندگی امروز از آنها استخراج می شد. متاسفانه تمام این آثار و برنامه ها ی مورد اجرا در بوشهر در گفتمان گذشته گرایی صرف سیر می کنند و دامن زدن به نوستالژی هدف غایی اکثر آنان است.
اتحاد خبر: و این نوستالژی چکار میکند؟
– نوستالژی البته موضوعی ملی است. وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی همه ما را در عرصه ملی دچار نوستالژیای مدام کرده است. هر روز باید از دیروز بهتر یاد کنیم. هر روز خاطرات دوست یا عزیز از دست رفته ای را مرور می کنیم. فشار اقتصادی و معیشتی چنان کرده که هر روز روزهای پیشین سهل تر و لذت بخش تر را یادآوری می کنیم. متاسفانه این رویکرد مدت هاست همه را درگیر کرده اما در بوشهر نوستالژی غلیظ تر است و وضعیتی مضاعف دارد. اولترانوستالژی ما بوشهری ها، مانع تفکر توسعه است. این نوع نوستالژی، مهار کننده است و مانع و رادع توسعه است. متاسفانه باید گفت نخبه گان بوشهر از این نوستالژی برای پیشبرد خود استفاده کرده اند و بر همین اساس مدام بر طبل بومی گرایی کوبیده اند و در نهایت یا محبوب گفتمان نوستالژیک شده اند یا منتفع از آن شده اند.
اتحاد خبر: اما مردم بوشهر خودشان نظرشان این است که « بوشهری ها خودی گداز و غریبه نواز » هستند؟
– نکته مهمی است. این گفتمان جاری و ساری در این شبه ضرب المثل بوشهری، گفتمانی کاذب است. اولن که غریبه نوازی در جهان امروز یک امر پسندیده است و نشان از فرهنگ والای یک شهر و یا یک جامعه دارد و من فکر می کنم این از ارزشهای مهم فرهنگ مدارا جوی بوشهری بوده که بعدا مخصوصن در این چند دهه که تعهد جای تخصص را گرفته برخی مدیران متاثر از این شرایط جدید مدام بر این طبل خودشیفتگی هویتی کوبیده اند و آن را به یک ضد ارزش فرهنگی در بوشهر تبدیل کرده اند و در نتیجه این ارزش اجتماعی به عنوان یک ضد ارزش در این ضرب المثل جای گرفته است. البته باید به این مهم اشاره کرد که روزنامه نگاران بوشهری در تقویت این موضوع، سهم زیادی داشته اند و مدام بر بومی گرایی افراطی و پان ناسیونالیسم محلی کوبیده اند که در اصل، رسالت آنها بر خلاف آن است. باید به این باور برسیم که بومی گرایی صرف منجر به توسعه نمی شود. البته این بومی گرایی دو سه دهه در بوشهر تنها منجر به مدیریت افراد خاصی شده و انگار تا کنون هیچ فردی فارغ التحصیل دانشگاه نشده جز این افراد و نیروهای نزدیک به آنان. به نظر من گفتمان این ضرب المثل در دو وجه آسیب رسانده است. غریبه نوازی که یک ارزش تاریخی در تجربه زیسته مردم بوشهر بوده است را به یک ضد ارزش تبدیل کرده و خودی گدازی آن هم تنها مشمول مدیران منتفعی شده است که سال هاست با این شعار از گردش آزاد نخبه گان جلوگیری کرده اند.
اتحاد خبر: مشکل آیا تنها همین است؟
– مشکل تنها نوستالژی و بومی گرایی نیست اما این دو موضوع مهمی در ناکامی استان و همراهی مدام صفت محرمیت است.
به نظرمن، بومی گرایی مستمسک افراد سودجو و سیاسیون حاضر در کارزار عرصه مدیریت بوده است تا بوشهر بجای بهره وری از شایسته سالاری و توان تمام نیروهای نخبه از حضور مدام یک سری افراد که تنها بر طبل بومی گرایی کوبیده اند بهره ببرد. موضوع دیگر دوباره از سوی همین نیروهای بومی رخ داده و آنهم مدرک گرایی است. یعنی نیروهای فعال در عرصه سیاسی و مدیریتی بر اساس رشد در نظام اموزشی اداری مدارج آکادمیک را طی کرده اند و مفتخر به مدارج بالاتر شده اند. این وضعیت سبب شده تا اکثر مدیران استان از همان نیروهای قبل در مسولیتهای بالاتر استفاده کنند. برای مثال از دوره ی استانداری تبادار تا سالاری را اگر نگاه کنید تنها موضوع مشخص و مبرز ارتقا سطح مدرک این افراد است که در این گذر چند ساله به رشد پیوسته ی پست سازمانی آنها انجامیده است. حتا برخی نقطه قوت سالاری را استفاده از نیروهای تبادار نام می برند که به نظر من این نفطه ضعف سالاری است زیرا گردش آزاد نخبه گان رخ نداده و بسیار ی از این مدیران بدون داشتن کارنامه برجسته یا از رانت آموزشی اداری بهره برده اند، یا با فشار بومی گرایی بورسیه گرفته اند و در نهایت هم در پست بالاتری سکنا گزیده اند و هیچگاه از مسند قدرت به پایین نیامده اند. آیا آین افراد تجربه ای برای توسعه استان اندوخته اند و می توان رشد و ماندگاری این افراد را با شاخص تغییر و توسعه پیوند زد؟
اتحاد خبر: موارد دیگری هم هستند که بتوان بر شمرد؟
– بله. بگذارید من یک تقسیم بندی کنم. در بوشهر سه طیف در حال انتفاع و بهره برداری دایم از استان هستند: ۱. کاسبان بومی گرایی. ۲. کاسبان مدرک گرایی. ۳. کاسبان رانت سیاسی و مدیریتی
به نظر من مشکل اصلی به این سه موضوع ختم می شود. کاسبان بومی گرایی بیشتر در رسانه ها و نخبه گان و سیاسیون رخ داده و عاملی برای چیدمان نیروهای خودی بوده است و در این مهم توسعه استان مغفول بوده است. کاسبان مدرک گرایی که نمود آن در همایش های هر ساله دانایی محور رخ می دهد تلاش زیادی در جا انداختن مدرک بجای دانایی و عقلانیت دارند. این افراد دانایی در بوشهر را نزول داده اند و به کمک کاسبان مرحله اول تنها خود را مطرح کرده اند. این افراد نیز بیشتر از عملکرد رسانه ها، دانشگاههای کم توان و کم تولید استان و سیاسیون بهره برده اند. کاسبان رانت سیاسی هم که حلقه واسط و رابط دو طیف دیگر کاسبان قبلی هستند.
شما به راحتی می توانید مدیریت استان را در گردش مدام و دائم در دست این سه طیف مشاهده کنید. این کاسبان همچون دلواپسان اصول گرا و کاسبان تحریم در عرصه ملی هستند که تلاش دارند جلوی دولت روحانی و تصویب برجام سد ایجاد نمایند. این افراد نیز با هدف استمرار طول مدیریت خود با کوبیدن بر این سه موضوع سال هاست مدیریت استان را در دست دارند و تا کنون مانع توسعه استان هستند.
اتحاد خبر: شما در یک گفت و گو حضور سالاری بر مسند استانداری را مثبت بر شمرده بودید و گفته بودید این اتفاق خوبی است که در استان رخ داده است؟ کماکان بر همان نظر هستید؟
– من پیش از این نظرم بود که با حضور سالاری احتمالن اتفاقات مثبتی در استان رخ می دهد و با شکستن دیوار انحصار، احتمالن گردش آزاد نخبه گان روی می دهد و در نتیجه شاید رخداد خوبی رقم بخورد. نظر من مثل نظر میشل فوکو در زمان روزنامه نگاریش در تهران بود که بعد از رفتن نظر خود را تصحیح کرد. گفتمان استان متاثر از کنش و واکنش سه دسته ای است که نام بردم و سالاری نیز در نهایت همرنگ جماعت شد و بیش از اینکه بتواند تغییرات مثبتی از جانب او رخ دهد بیشتر درگیر اصطکاک و شعار شد و در نتیجه نتوانست به شعارهای خود جامه عمل بپوشاند. سالاری بجای مقاومت واقعی و حرفه ای و گردش آزاد نخبه گان، بیشتر خود را صرف تقابل با دسته ای و نزدیک شدن به دسته ای دیگر کرد و در نهایت در همان سه گفتمان در دست کاسبان حاضر در بوشهر هضم شد و ناکام ماند.
اتحاد خبر: با این اوصاف نگاه شما به عملکرد سالاری از این منظر چیست؟
– سالاری بجای تمرکز بر توسعه استان و بهره وری از تمام نیروهای استان بیشتر سرگرم درگیری شد و فرصت استان برای توسعه را مانند دوران دیگر از دست داد. سالاری بر اساس تنشهای موجود بجای افزایش همدلی، بر طبل تقابل با نیروهای مقابل خود کوبید در نتیجه تبدیل به یک لیبل شد. لیبلی که نزدیک ترین افراد با او حتا مدیران منتسب خودش نیز تلاش می کنند از او تبری جویند. در این اتفاق روانی، بیش از اینکه مخالفان، مقصر باشند همراهان، همفکران و مشاوران او مقصرند که با دادن آدرس غلط، سالاری را در این ورطه نا مناسب انداختند. واقعیت این است، سالاری اسیر دست این مشاوران و همراهان شد و نهایتن توان خود را مصروف رضایت آنها نمود. البته هنوز هم دیر نشده و سالاری می تواند با باز آفرینی خود و ایجاد تعامل و افزایش هم گرایی و دوری از این مشاورین، خود را به یک شخصیت پویا و موثر تبدیل نماید.
اتحاد خبر: پیشنهاد شما چیست؟
– پیشنهاد من حضور با نشاط، پویا و جدی تر جوانان نخبه، توانمند و پویای استان در احزاب سیاسی، همچنین تشکیل نهادهای مدنی واقعی از سوی جوانان علاقه مند به آبادی و آزادی کشور و توسعه استان و فعال شدن نویسندگان و روزنامه نگاران واقعی جهت نقد این کاسبان است. بدون شک این رویکرد با موانع و مشکلات سختی روبروست اما هر توسعه ای نیاز به گذار از سختی ها و تلاش مستمر دارد. بدون شک حضور نیروهای نخبه، جوان و دلسوز ضمن اینکه توان شکستن انحصار کاسبان را دارد همچنین می تواند موجب حضور مدیران خلاق، متخصص، توانمند، توسعه گرا و قانونمدار شود و با این اقدام، گام مهمی در راستای توسعه استان برداشته می شود.