مهاجرت گسترده افغانها با اشغال افغانستان توسط قوای اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال ۱۹۷۸ شروع شد و تا امروز هم ادامه دارد. سیلی از مهاجران افغانستان از اوایل دهه شصت به بعد، به خاطر اشغال این کشور توسط ارتش سرخ از یکسو و اشتراکات دینی، زبانی و تاریخی از سوی دیگر، رهسپار شهرهای ایران شدند. حدود سه دهه میزبانی ایران با خاطرات تلخ و شیرین فراوان، فراز و نشیبهای زندگی مهاجران افغانی در ایران را رقمزده است. بهخصوص که پناهندگان افغان انگیزهی ضعیفی برای بازگشت دارند. در این مدت همواره جامعهی ما در مواجهه با حجم گستردهی مهاجران با مسائل چالشبرانگیزی مواجه بوده است که برخی حتی آن را در زمرهی آسیبهای اجتماعی طبقهبندی میکنند. آسیب به این معنی که مسئلهی مبتلا به جامعهی ایران است و میتواند به تهدید تبدیل شود و استدلال میکنند که ایران قادر به تأمین نیازهای این حجم از مهاجرین افغانی نیست و حضور آنان امکانات، رفاه و فرصت شغلی و امنیت شهروندان ایران را متزلزل خواهد کرد. از سویی دیگر برخی حضور افغانها در ایران را در صورت داشتن برنامهریزی صحیح فرصتی در جهت پیشبرد جامعه به سمت توسعه و همینطور ترویج و انتقال فرهنگ و اندیشهی ایرانی به خارج از مرزها تلقی میکنند. با توجه به مطالبی که گفته شد، در این نوشتار سعی بر این است که وضعیت پناهندگان و مهاجران افغانی در ایران بررسی شود.
تعداد پناهندگان افغانی در ایران
آمار پناهندگان افغانی در کشور که توسط دولت ثبت شدهاند، بیش از ۸۴۰ هزار نفر است. علاوه بر این تعداد، افغانهای بسیاری در ایران نیز هستند که بهعنوان مهاجرینی برای کار به ایران آمدهاند. جدیدترین آمارها حاکی از این است که هماکنون ـ بر اساس آمار مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور ـ سه میلیون پناهنده افغانی در ایران حضور دارند. اما آنهایی که بهطور رسمی تحت حمایت کمیساریای عالی سازمان ملل متحد هستند، همان ۸۴۰ هزار نفری هستند که بهعنوان «پناهنده» در ایران زندگی میکنند. این افراد کسانی هستند که به دلیل مشکلاتی که در افغانستان وجود دارد، به ایران آمدهاند. این افراد از بیش از ۳۰ سال پیش، یعنی بعد از حمله اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان به ایران آمدند. در حال حاضر هم ایران دومین کشور دنیاست که بیشترین تعداد پناهندگان را در خود جایداده است که نهتنها باگذشت بیش از ۲۰ سال از تعداد آنها کاسته نشده بلکه در سالهای اخیر روزبهروز بر تعدادشان افزودهشده است.
محل اقامت پناهندگان افغانی در ایران
تهران اصلیترین محل اقامت پناهندگان افغانی در ایران است، بعد از تهران هم به ترتیب شهرهای مشهد و اصفهان و شیراز جزء شهرهای اصلی هستند که این پناهندگان در آن اقامت گزیدهاند. البته باید افغانهای متولد ایران را به این پناهندگان و مهاجرین نیز اضافه کرد. هرچند بسیار دشوار است که آمار دقیقی از تعداد پناهندگان افغانی که در ایران به دنیا آمدهاند، ارائه شود اما بهطور آشکار بخش عمدهای از این پناهندگان در ایران به دنیا آمدهاند؛ زیرا بخش عمده افغانهایی که از افغانستان به ایران آمدند، حدود ۳۰ سال پیش به ایران وارد شدند و در این زمان ۳۰ ساله، بسیاری از کودکان آنها در ایران متولدشدهاند. در حال حاضر ۹۷ درصد مهاجران افغانی در شهرها و ۳ درصد در اردوگاه و مهمان شهرها ساکناند.
تأثیر مهاجرین افغانی بر بازار کار ایران؛ سطح دستمزد و نرخ بیکاری
پذیرش شمار کثیری پناهنده بار سنگینی را بر اقتصاد ایران تحمیل کرده است. دولت ایران مبالغ قابلتوجهی بهصورت یارانه نان، انرژی، آموزش، بهداشت و… پرداخت میکند و پناهندگان افغانی مشابه ایرانیان از یارانههای عمومی استفاده میکنند. گروهی معتقدند که برای حل مشکل بیکاری، کارگران افغانی که فرصتهای شغلی را اشغال کردهاند، باید به کشور خودشان بازگردند. این گروه معتقدند که افغانها دیگر کارگران موقتی مهاجر نیستند که طی سالهای آتی ایران را ترک کنند. باگذشت بیش از ۲۰ سال، بسیاری از خانوادههای افغانی دیگر به بازگشت به افغانستان که در مقایسه با ایران، سطح رفاه در آن پایین است، تمایلی ندارند. مهاجرین افغانی که بهصورت غیرمجاز در ایران کار میکنند، مجبورند که کارهای دشوار را با دستمزدهای پایین بپذیرند. آنها نمیتوانند از کارفرمایان درخواست کنند که آنها را بیمه کنند. به دلیل سختکوشی و پذیرش دستمزدهای پایین، کارگران افغانی توانستهاند برخی از مشاغل را به انحصار خود درآورند. با افزایش عرضه نیروی کار غیر ماهر به دلیل حضور کارگران افغانی، دستمزد واقعی کارگران بومی در بعضی مشاغل کاهشیافته و کارفرمایان از کاهش هزینه نیروی کار بهرهمند شدهاند. شمار کثیری از کارگران غیر ماهر ایرانی با مشکل بیکاری و یا اشتغال ناقص دست بهگریباناند. در طول دو دهه گذشته رشد فرصتهای شغلی بسیار کمتر از رشد نیروی کار بوده است. به دلیل مشکل بیکاری و تفاوت سطح دستمزدها، ازیکطرف بسیاری از ایرانیان تلاش میکنند به دوبی یا دیگر کشورهای حوزه خلیجفارس مهاجرت کنند و از طرف دیگر مهاجرین افغانی نیز به دنبال دستمزد بالاتر و سطح زندگی بهتر به ایران میآیند. بدیهی است که کارگران افغانی عرضه نیروی کار ایران را افزایش دادهاند و این امر بهنوبه خود سبب کاهش دستمزد کارگران ساده بهویژه در بخش ساختمان شده است. تخمین میزان تأثیر حضور مهاجرین افغانی بر نرخ بیکاری کشور بهصورت دقیق امکانپذیر نیست اما برخی از کارشناسان و مقامات رسمی کشور معتقدند که افغانها حدود یکمیلیون فرصت شغلی را در ایران اشغال کردهاند که اگر به کشور خویش برگردند، کارگران بیکار ایرانی امکان کار خواهند یافت و نرخ بیکاری در کشور کاهش مییابد.
تبعات اجتماعی حضور پناهندگان و مهاجرین افغانی در ایران؛ ازدواجهای غیرقانونی و کودکان بیهویت
حضور بدون مجوز و مخفیانه اتباع بیگانه در ایران به جهات مختلف با امنیت و نظم عمومی کشور منافات دارد. بر اساس مقررات حقوق بینالملل، اتباع بیگانه اعم از اینکه ورودشان مجاز یا غیرمجاز باشد، از حداقل حقوق در ایران برخوردارند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصول ۲۲، ۳۲، ۳۴ و ۳۹ به برخورداری مشابه بیگانگان و ایرانیان از بعضی حقوق اشارهشده است اما ایران نیز مانند سایر کشورها برخورداری از حقوق سیاسی را فقط حق اتباع ایرانی میداند. اتباع بیگانه بهجز در موارد مصرح در قانون از حقوق خصوصی همانند ایرانیان برخوردار میباشند، لیکن اتباع بیگانهای که بهصورت غیرمجاز وارد ایران میشوند در مقابل برخورداری از این حقوق و تحمیل بعضی از این هزینهها بر دولت تعهدات خود را بهخوبی انجام نمیدهند و به دلیل فقدان نظارت دولت در انجام اعمال قانونی خود بدون ضابطه عمل نموده و مشکلات زیادی را برای جامعه به وجود میآورند. یکی از تبعات منفی ورود و خروج غیرمجاز اتباع بیگانه در ایران مشکلات ناشی از ازدواج آنان با زنان ایرانی است؛ خصوصاً در مواردی که قانون دولت متبوع آنان تابعیت شوهر را بر همسر ایرانی تحمیل نماید. ورود غیرمجاز اتباع بیگانه بهویژه اتباع افغانی به ایران و ازدواجهای غیرقانونی آنها با زنان ایرانی ازیکطرف باعث سلب تابعیت زنان ایرانی شده و از طرف دیگر، به دلیل عدم ارتباط آنان با کشور اولیه، امکان اخذ شناسنامه و سایر مدارک هویتی برای فرزندان ناشی از این ازدواجها فراهم نمیآورد. در این حالت وضعیتی به وجود میآید که از آن تحت عنوان «کودکان بیهویت» نامبرده میشود. این کودکان بیشتر از آنکه به کشور متبوع پدر یا خود پدر تعلق داشته باشند به ایران و زادگاه مادر وابستهاند. این کودکان به دلیل فقدان شناسنامه امکان تحصیل در مدارس ایران و حق کار در کارگاهها در ایران را ندرند. برای این کودکان حتی پس از رسیدن به سن هجدهسالگی امکان اخذ شناسنامه ایرانی وجود ندارد. البته با فرض اینکه در هجدهسالگی هم به این کودکان شناسنامه ایرانی داده شود، مشکل آنها حل نخواهد شد زیرا آنها بهترین دوره زندگی برای تحصیل را از دست میدهند و قانونگذار هیچ تدبیر حمایتی برای آنان پیشبینی ننموده است. چنین کودکانی حتی در برنامههای صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد نیز موردحمایت واقع نشدهاند.
مهاجرین افغانی؛ فرصت یا تهدید
همواره جامعهی ما در مواجهه با حجم گستردهی مهاجران با مسائل چالشبرانگیزی مواجه بوده است که برخی حتی آن را در زمرهی آسیبهای اجتماعی طبقهبندی میکنند. آسیب به این معنی که مسئلهی مبتلا به جامعهی ایران است و میتواند به تهدید تبدیل شود و استدلال میکنند که ایران قادر به تأمین نیازهای این حجم از مهاجرین افغانی نیست و حضور آنان امکانات، رفاه و فرصت شغلی و امنیت شهروندان ایران را متزلزل خواهد کرد. برخی حضور افغانها را در ایران، در صورت داشتن برنامهریزی صحیح فرصتی در جهت پیشبرد جامعه به سمت توسعه و همینطور ترویج و انتقال فرهنگ و اندیشهی ایرانی به خارج از مرزها تلقی میکنند اما برخی دیگر معتقدند که مسائل مربوط به حضور افغانها در ایران هزینههای سنگینی را به دوش دولت میگذارد که از آن جمله میتوان به سهم افغانها درمجموع جرائم اجتماعی اشاره کرد که طی سی سال گذشته میلیاردها تومان هزینه اضافه را برنهادهای قضایی ایران تحمیل کرده است. همچنین اختصاص صدها میلیون دلار برای ریشهکنی بیماریهای مزمن واگیردار که با رفتوآمد اتباع واکسینه نشده افغان، همواره از شرق کشور گزارش میشود و بسیاری موارد دیگر؛ البته باید این نکته را هم مدنظر داشته باشیم که هرگز نمیتوان نقش افغانها را در توسعهی ایران نادیده گرفت. همه بیشک شنیدهایم که بدون حضور کارگران افغان تحقق بسیاری از طرحهای عمرانی مثل شبکه سراسری گاز در ایران رویایی بیش نبود. تنیدگی و ادغام افغانهای مهاجر در فرهنگ ایران نیز از دیگر مسائلی است که بسیار جای تامل دارد. نسلی از افغانهایی که متولد ایران هستند با فرهنگ ما رشد یافتهاند و با ذهن ایرانی میاندیشند و مسئلهی بازگرداندن این نسل به افغانستان جایی که دیگر کمتر بستگی و انسی با آن دارند، چالش بغرنجی است. با اینکه امروز مسئولان داعیهی منع ورود افغانها به کشور را دارند و برنامههایی جدی را در جهت خروج آنها از ایران اعمال میکنند اما در مقام عمل ـ به گفتهی شاهدان عینی ـ در وضعیت مرزها تغییر محسوسی رخ نداده و هم چنان ورود به ایران بهآسانی صورت میگیرد. در حال حاضر حضور افغانها در ایران یک پدیده با ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است که به نظر میرسد موضعگیریهای مقطعی و اجرای طرحهای ضربتی برای حل این موضوع پاسخگو نیست و با نگاهی خوشبینانه حتی در صورت عملی بودن، نتایج کوتاهمدت دارد و باز عوارض آن رخ خواهد نمود. باید به سازوکارهای بازگشت افغانها به کشور خود، بهصورت ریشهای اندیشید.
سخن پایانی
آمارهای غیررسمی نشاندهنده این است که هماکنون حدود ۳ میلیون مهاجر افغانی در ایران حضور دارند که از این تعداد بیش از ۸۴۰ هزار نفر از آنها بهصورت پناهنده تحت حمایت نماینده کمیساریای سازمان ملل متحد هستند. شهرهای تهران، مشهد، اصفهان و شیراز اصلیترین محل اقامت این پناهندگان در ایران هستند که از این تعداد حدود ۳ درصد در اردوگاهها و مهمان شهرها و ۹۷ درصد بقیه در شهرها ساکن هستند. اداره کل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور عالیترین نهاد متصدی کشور در امور پناهندگان در ایران هست- علاوه بر وزارت کشور حدود ۱۹ سازمان داخلی و بینالمللی غیردولتی نیز در رابطه با پناهندگان افغانی در ایران فعالیت میکنند- لازم است به این نکته نیز اشاره شود که کشورهای ژاپن، آلمان، نروژ، سوئد، استرالیا، برزیل و فرانسه در مسائل مربوط به پناهندگان افغانی بیشترین کمک را به ایران ارائه میکنند. در زمینه جذب پناهندگان هم بعد از کشور استرالیا به ترتیب کشورهای سوئد، نروژ و فنلاند فعالترین کشورها در جذب مهاجرین افغانی ایران به شمار میروند. برنارد دویل نماینده رسمی کمیسر عالی امور پناهندگان سازمان ملل متحد در ایران است. او اخیراً در مصاحبههای خود از فعالیتهای بشردوستانه ایران در خصوص پناهندگان بهخوبی یاد کرده است. حضور مهاجرین افغانی در ایران باعث تأثیراتی در اقتصاد کشور شدهاند؛ تأثیراتی از قبیل افزایش نرخ بیکاری در میان کارگران غیر ماهر بومی، کاهش دستمزد کارگران بومی، از بین رفتن فرصتهای اشتغال در داخل کشور و… تبعات حضور مهاجرین افغانی علاوه بر بخش اقتصاد کشور در جامعه اجتماعی نیز باعث بروز مشکلاتی شده است. مشکلاتی از قبیل؛ ازدواجهای غیرقانونی، کودکان بیهویت و… هرچند مسائل مربوط به حضور افغانها در ایران هزینههای سنگینی را به دوش دولت گذاشته است اما باید این نکته را هم در نظر بگیریم که هرگز نمیتوانیم نقش مهاجرین افغانی را در بازسازی کشور بعد از جنگ و نیز توسعه کشور نادیده بگیریم و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم تحقق بسیاری از طرحهای عظیم عمرانی ملی بدون حضور آنها دشوار بود. به نظر میرسد حضور افغانها در کشور پدیدهای چندوجهی و با ابعاد گوناگون امنیتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که نیازمند برنامهریزیهای دقیق راهبردی ـ نه لزوماً تاکتیکی ـ و دوری از تصمیمات مقطعی، موقت و گذرا هست که در این صورت شاید بتوان آنچه را که از حضور این مهاجرین در کشور بهعنوان تهدید یاد میشود، به فرصت تبدیل کرد.
منبع: شبکه مطالعات سیاست گذاری عمومی