اینروزها شاهد هستیم که سگکشی بیرحمانه با تزریق در شیراز، کشیدن جسد سگ روی آسفالت در مشهد، شکنجهدادن حیوانات در سیرکها، فلاکت حیوانات در باغوحشها و کشتار آنها در شهر و طبیعت با عکسالعمل شدید حیوان دوستان مواجه میشود. باید توجه کنیم که این جامعه همان جامعهای است که بریدن دمگربه، آتشزدن موش و گربه، سنگ و چوبزدن به سگ، گربه و کلاغ و فرو کردن پای گربه در پوست گردو و تشتک شیشه کوکا تا چندسال قبل در میان برخی از آدمها تفریح محسوب میشده است.
حقیقت این است که پس از سالها تلاش و کوشش فعالان حقوق حیوانات، امروز شاهد شکسته شدن تابوی حقوق حیوانات و ورود مباحث مربوط به حقوق حیوانات به رسانهها و سطح جامعه هستیم.
نگرش نسبتا آزاد دولت فعلی به فعالیتهای مدنی و خواستههای مردمی، سادهشدن ارتباطات در دنیای مجازی، افزایش اطلاعات و روند سریع گردش اخبار در شبکههای مبتنیبر تلفنهمراه و همهگیر شدن جنبشهای عدالتخواه اجتماعی از غرب تا شرق باعث شدهاند تا مخالفت با تبعیضهای سهگانه بسیار بیشتر از دو دهه قبل در رفتار اجتماعی و خواستههای شهروندان ایرانی دیده شود. مخالفت با تبعیض نژادی(نژادسالاری یا Racism و مخالفت با تبعیض جنسیتی مردسالاری یاSexism) مواردی هستند که تا چند دهه قبل سخن گفتن از آنها با لبخند و تمسخر همراه بود، چرا که تلاش میکرد باورهای رسوب کرده در اذهان را مبنیبر برتری مرد به زن، سفید به سیاه، فارس به غیرفارس و … تغییر دهد. این روزها سخن گفتن از برتری براساس رنگ پوست، نژاد، ملیت و جنسیت برای قاطبه مردم ایران – همانند مردم سایر کشورها- نهتنها ضدارزش محسوب میشود که با عکسالعمل حاکی از ارتقای سطح دانش مردم نیز مواجه میشود. در یکی، دو دهه اخیر مخالفت با سومین نمونه تبعیض یعنی تبعیضگونهای (گونهسالاری یا Speciesism ) نیز به جامعه ایرانی وارد شده و با مثالهای آغاز بحث در برخورد مردم با نقض حقوق حیوانات میتوان امیدوار بود که ایران درحال گذار از یک جامعه حیوانستیز به یک جامعه حیوان دوست است. نمونه این جوامع را در غرب شاهدیم و جالب اینجاست که ایران و ایرانی از ایران باستان تا ایران اسلامی شده، شهره حیواندوستی و برخورد اخلاقی با حیوانات بوده است.
سابقه حقوق حیوانات در ایران
شاید امروز که کشتارچیان حیاتوحش و پیمانکاران سگکش، از برخوردهای مردمی احساس ترس و تلاش میکنند تخلفات و رذالتهایشان را برای سودی اندک (چند کیلو گوشت شکار یا چندهزار تومان پول سگکشی) مخفیانهتر انجام دهند، شنیدن اینکه حقوق حیوانات تا همین ١٠سال قبل در ایران تابویی سخت بود، باورپذیر نباشد. خاطرم هست در سال ١٣٧۴ که در یکی از ارگانهای دولتی از واژه «حقوق حیوانات» استفاده کردیم، کارمند پشت میز تمام قد ایستاد و قلدرمآبانه اتهام «جاسوسی آمریکا و اسراییل» را بر زبان جاری کرد! ١٠سال بعدتر و در سال ١٣٨۴، شرایط تفاوت اساسی کرده بود اما هر مطلبی که شامل واژه «حقوق حیوانات» بود و برای انتشار به رسانهای سپرده میشد، به محبت سردبیران، دبیران و مدیران مسئول رسانهها، به تیغ ادیت و ویرایش (بخوانید سانسور) نوازش میشد. امروز و در سال ١٣٩۴ دیگر چند سالی است که این تابو برچیده شده و مردم و مسئولان در سخن گفتن از «حقوق حیوانات» از هم پیشی میگیرند تا به روزتر، متمدنتر، معقولتر و اخلاقمدارتر باشند. اگر قبل از انقلاب یک انجمن خوشنام برای دفاع از حیوانات بود و رفاه حیوانات تنها حیطه فعالیتش بود که آن هم با انقلاب تعطیل شد و دیگران نامش را برای خود ثبت کردند، امروز گروههای آگاه و مطلعی مشغول فعالیت در حیطه دفاع از حیوانات هستند که نهتنها از بحث رفاه حیوانات (که در غذا دادن و ناز و نوازش کردن تجلی مییابد) گذر کردهاند، که فعالیتشان به صورت رسمی و عالمانه در حیطه حقوق حیوانات، از تئوریهای به روز حقوقی و اخلاقی گرفته تا آموزش عمومی و ارتقای سطح دانش و فرهنگ جامعه و اقدامات عملیاتی چون امداد و نجات اصولی، بازپروری و رهاسازی حیاتوحش و حیوانات را شامل میشود. در یک کلام امروز «حقوق حیوانات» در ایران تابو نیست و یکی از خواستههای جدید اجتماعی به حساب میآید؛ اما…
تابوی حقوق حیوانات در ایران شکسته شده و من و ما نیز مفتخریم که در شکستن این تابو نقشی هرچند کوچک داشتهایم، اما شک ندارم و نداریم که «حقوق حیوانات» در ایران بسیار جوان است. در این حیطه حدیث، روایت و توصیه ملی داریم؛ ضابطه، قانون، دستور و سفارش هم هرچند اندک اما داریم و نیازمند قوانین بیشتر و اجرای بیش از پیش آن نیز هستیم؛ اما آنچه در دوران گذار لازم است، هدایت و نشاندادن مسیر است تا جامعه به کج راه و بیراه هدایت نشود. حتما شما هم دیده و شنیدهاید که استفاده ابزاری از حیوانات زیاد شده و افرادی سودجو با نیتهای پنهان مالی و غیرمالی تلاش میکنند جایگاهی لرزان در میان حیوان دوستان تهیه کرده و با تئوریسازیهای جعلی خود را حیوان دوست و حامی حیوانات و عاشق طبیعت معرفی کنند. برخی افراد تازهکار و ناآگاهتر هم بازیچه این تفکرات میشوند و از اسارت حیوانات (باغوحش، دلفیناریوم، باغ پرندگان، قفس و …) و آزار حیوانات (سیرک، نمایش، معرکهگیری، جنگ انداختن و …) تا تجارت با آنها (تکثیر، خرید و فروش، قاچاق، صید، زندهگیری و …) برای برخی سود و موقعیت میسازند. از دیگر سو افرادی خوشقلب و با نیتی خیر، مصداق بارز «دوستی خاله خرسه» میشوند و در این میان هرکه بیشتر سگی، گربهای و حیوانی را آشغالخور، وابسته و نیازمند به بشر کند، حیوان دوستتر معرفی میشود. فعالیت و حضور این دو دسته، که اگرچه اولی در تمام جهان مشابه داشته و دومی فقط در ایران دیده میشود، نشان میدهد فعالیت در راستای حقوق حیوانات در کشور نیازمند هدایت و راهنمایی فعالان با سابقه، عالم، برنامهریز و به روز است تا از کجرویهای خطرساز به حال حیوانات بر حذر باشد.
اگر سالها قبل حیوانآزاری روزمره کودکان بحرانی محسوب میشد، این روزها نمایش حیواندوستی، حیواندوستی ناآگاهانه، دوستیهای خالهخرسه، فعالیتهای صرفا احساسی و خودخواهانه، فعالیتهای بشر محور درحال تبدیل شدن به بحرانی برای حیاتوحش و حیوانات شهری محسوب میشوند.
برخورد مسئولان
و مدیران جامعه با حقوق حیوانات
مادام که برخی از سر سودجویی، برخی از سر کمدانشی و برخی دیگر از روی احساسات اغراق شده در کار حیوانات دخالت میکنند، مسئولان و تصمیمگیران نیز نه تنها یارای دفاع از حقوق حیوانات را ندارند که گاه حتی با وارونه جلوه دادن آن از این آب گلآلود ماهی نیز میگیرند. امتداد سگکشیها، کشتار گربه و کلاغ، تبلیغ اسارتگاهها و حمایت از نمایشهای حیوانآزارانه تنها بخشی از سکوت یا فعالیت در مسیر عکس حقوق حیوانات است که توسط برخی تصمیمسازان به اجرا در میآید. در یکی، دو سال اخیر، بارها شاهد بودهایم که حقوق اساسی حیوانات به رفاه جزیی آنها تقلیل داده شده و سقف فعالیتهای نمایشی برخی مسئولان در گرفتن حق حیات حیوانات با نام مرگ سبز یا مرگ آرام خلاصه شده است. گاهی گرفتن حق تولید مثل اوج نمایششان برای دفاع از حقوق حیوانات بوده و گاهی به اسارت کشیدنشان را با شکل و رنگ پناهگاه، نقاهتگاه و درمانگاه به جامعه القا کردهاند حال آنکه رفع هر یک از مشکلاتی که حیوانات بخشی جزیی از آن هستند و بشر بخشی بسیار مهمتر از آن محسوب میشود، روشهای عالمانه و دانش بنیانی دارد که هنوز برای اجرای آنها باید چانهزنی کرد.
چه باید کرد؟
برای تبیین و ترویج حقوق حیوانات که از اصول علمی، اخلاقی و فلسفی مایه میگیرد و برای کاستن از انحرافات احتمالی رفتاری در این حیطه، باید تلاش کرد فعالیتهای نمایشی، کاسبکارانه و منفعتطلبانه، ناپایدار، بدون پشتوانه، خودخواهانه و صرفا احساسی را به سمت فعالیتهای عالمانه، اصولی، خیرخواهانه و با پشتوانه علمی و اخلاقی هدایت کرد، مردم و مسئولان و تصمیمگیران را با حقوق واقعی حیوانات آشنا کرد و انحرافات و تاریکیها را با نور دانش و معرفت روشن کرد و نمایاند.
اگرچه برای اجرای روشهای اصولی کنترل حیوانات بدون نقض حقوق آنها، آموزش رفتار صحیح شهروندان با حیاتوحش و حیوانات و البته روش درست کسب آگاهی برای کمک به حیوانات، در اوایل راه به سر میبریم، اما بهعنوان یک فعال حقوق حیوانات که بیش از ١٩سال است به صورت تشکیلاتی در این زمینه فعالم و بهعنوان عضوی کوچک از جامعه بزرگ فعالان حقوق حیوانات سختیهای این راه را تحمل خواهم کرد و تحمل خواهیم کرد تا در کوتاهترین مدت ممکن عالمانهترین روشهای برخورد صحیح با حیوانات را نیز در جامعه ترویج کنیم. همانطور که امروز دیگر کسی نمیتواند به تبعیض نژادی و جنسیتی افتخار کند، روزی خواهد رسید که استثمار حیوانات در قفس خانگی، باغوحش، سیرک و دلفیناریوم نشانه حیواندوستی و تفریح نباشد، سگکشی راهکار کنترل جمعیت نباشد، گربه آزاری بازی نباشد و وابستهکردن حیوانات به بشر نیز افتخار محسوب نشود. روزی خواهد رسید که تبعیض نژادی (Racism)، تبعیض جنسیتی (Sexism) و تبعیض گونهای (Speciesism) از جامعه و جهان رخت برخواهند بست و ما زمین را با همه زیستمندانش شریک خواهیم بود. به امید آن روز…
شهرام امیریشریفی؛ فعال حقوق حیوانات