عصرانه فرهنگی هامون در هشتاد و ششمین نشست خود با نزدیک شدن به مرگ محمد بیابانی که در ۲۱اسفندماه بود به موضوع جهان ادبی شاعر؛ محمد بیابانی پرداخت. در این عصرانه جلال خسروی؛ شاعر و علی اکبر حق پرست؛ شاعر و نویسنده به ارایه بحث پرداختند.
در ابتدای جلسه، جلال خسروی در خصوص آشنایی با بیابانی، خصوصیات اخلاقی، جذابیت و فصاحت در سخنوری بیابانی صحبت هایی نمود. وی در ادامه افزود: نیروهای چپ و توده ای خدمت های بسیار زیادی به زبان و ادبیات فارسی خصوصن در حیطه ی شاهنامه، ادبیات کلاسیک و اسطوره کرده اند. بیابانی دانش عمیقی در خصوص اساطیر دارد و تخیل بیابانی علی رغم همه سویه های مارکسیستی که با مایه تفکرآن بود، به طور کلی رئالیسم یا سوسیالیستی نیست. اگر بیابانی شعرهایش را برای اتحاد شوروی می سرود با مشکل مواجه می شد.
این شاعر در ادامه گفت: مساله اساطیر در شعرهای بیابانی نقش بارز دارد چه در کتاب “حماسه درخت گلبانو” و چه در دیگر کتاب های وی. طبیعی می باشد که لحن آن نیز یک لحن حماسی است اما یک “حماسه سوگوار”. شعرهای بیابانی مانند تمامی شاعران مدرن کلید واژگانی دارد. بعضی اوقات آنقدر تصاویر درهم می آمیزد که ذهن را دچار تزاحم تصویری می کند. در نظریه ادبی ما با مفهوم “امر والا” مواجه هستیم که سابقه ی بسیار طولانی دارد. اما کلاسه بندی آن در دوران جدید اتفاق می افتد و با نظرات کانت هست که مدون می شود. حدود ۶۰ سال قبل از کانت یک ناقد انگلیسی از این قضیه به عنوان “هراس مطلوب” نام می برد. کانت نیزدر کتاب نقد سوم، “نقد قوه ی داوری” این مساله را به بحث می کشاند. در اینجا ما با امر زیبا مواجه هستیم. این امر مایه خوشایندی و آرامش است در حالی که امر والا ما را می آشوبد. به گونه ای که هم احساس مطلوبیت می کنیم و هم احساس هراس و به نظر من قسمت زیادی از شعرهای بیابانی را می توان در این بخش یعنی امروالا طبقه بندی نمود.
جلال خسروی به گونه های شعری بیابانی اشاره هایی نمود و افزود: طرز نوشتن شعرهای بیابانی به گونه ای است که برای شعر نوشتن از نیتی که در آغاز داشته فراروی می کند و زبان را به حرکت در می آورد. یعنی از دال به مدلول می رسد و اینجا دیگر هیچ معنای از پیش تعیین شده ای وجود ندارد. مساله دیگر مساله ی فرم می باشد. من فکر می کنم که ما معنای جدید آن را از زبان سوسور و برخی نقدهای جدید آمریکایی گرفته ایم که به نوعی به سوسور وصل می شوند. در شعرهای بیابانی می بینیم که محور همنشینی چقدر راحت و با انعطاف به محورهای جانشینی تبدیل می شوند و یا استعاره ها چگونه در متن شعر فعال می شوند.
خسروی در خصوص نثر بیابانی گفت: نثر بیابانی مغفول مانده است. در حالی که نثر بیابانی نثری دقیق، باوسواس و حاوی برابری های بکر واژگانی می باشد که برای بهتر نوشتن و زدودن پیرایه ها و معادله های بهتر برای لغات عربی که باعث افزایش غنای زبان می باشند، می توان از آن استفاده نمود.
در ادامه اسماعیل حسام مقدم این سوال را مطرح می کند که چرا زبان سخت و سنگین و کاملن خارج از زبان توده ای بیابانی همراه با تفکر سوسیالیستی می شود؟ ایا این موضوع دارای پارادوکس نیست؟
خسروی در این زمینه به مساله ی اعتقاد بیابانی به مارکسیست اشاره می کند و می افزاید: بیابانی اعتقاد قوی به مارکسیست و مارکسیست نیهیلیستی داشت و رویکردهای وی در شعرهای محله ای کاملن جهت گیری طبقاتی ایشان را مشخص می کند اما در شعرهای بیابانی وارد مدرنیسم می شویم. این مساله تناقض ایجاد می کند که این البته مختص بیابانی نیست. تخیل، اسطوره و استعاره در واقع به ذهنیت محکوم می شود. یعنی آن چیزی که تو خواهان این هستی که پدیده ای واقعی را دگرگون کنی. مساله زبان مدرن مساله ی دیگری است. ما می بینیم که زبان بیابانی با زبان کسرایی متفاوت است. کسرایی دقیقن شاعر توده ها می باشد در حالی که بیابانی به مخاطب و توده ها نظری ندارد و این تناقض هست. به علت همین تناقض است که مثلن شعرهای محمد بیابانی می توانست در اتحاد جماهیر شوروی با مشکل مواجه روبه رو شود. رئالیسم سوسیالیستی هم همین است اما انچه که در نظریات اتحاد جماهیر شوروی مطرح است این است که باید در خدمت امیال سوسیالیسم باشید. محمد بیابانی از سیطره رئالیسم سوسیالیستی جدا می شود و یک شاعر مدرن است.
وی در خصوص سوال دیگری که رضا شبانکاره در خصوص نگاه زیبایی شناسی بیابانی با توجه به محلی سرا بودن و شعرهای تصنعی مطرح کرده بود، گفت: نگاه زیبایی شناسی بیابانی با توجه به اینکه محلی سرا بوده ولی به شعرهای فاخر و تصنعی و ارجاعی گرایش پیدا می کند را باید در تباین این دو نگره ی شعری و سبکی رئالیستی و سوسیالیستی بیابانی جستجو کرد. من فکر نمی کنم شعرهای بیابانی را بشود شعرهای رئالیستی نام گذاشت. محمد بیابانی یک شاعر مدرن با نگره های چپ و مارکسیستی بوده که در دنیای مدرن پارادوکسیکال می باشد.
در ادامه علی اکبر حق پرست از دیگر ارایه دهندگان، صحبت های خود را به ۴ بخش تقسیم کرد و گفت: اولین بخش صحبت های من به خدمت شاعرانه ی خویش(بیابانی) مربوط می باشد. بیابانی از جمله شاعرانی بوده که دور از هیاهو به کار ادبی می پردازد و به طور جدی و مستمر در این عرصه گام بر می دارد. بیابانی با جدیت و خلاقیت توانست آثاری ماندگار بوجود اورد به گونه ای که آثارش را به چاپ می رساند و هر کس اگر بخواهد وارد عرصه ی شعر و شاعری شود، باید کند و کاوی در آثار ایشان داشته باشد. به کار بردن کلمات در جاهای مناسب و مسلط بودن بر کلمه و زبان از جمله ویژگی های بیابانی می باشد. با توجه به اینکه بیابانی کار مستمر انجام می دهد، این مساله به گونه ای می شود که به زبان تسلط داشته باشد. در شعر بیابانی دو مورد می گنجد: نخست آنکه مسیر روایت نمی شود، چرا که اگر مسیر مشخص شود شعر بی روح می شود و دوم راجع به مانا بودن شعر می باشد.
حق پرست بخش دوم صحبت های خود را به ارتباط با روان شناختی مطرح نمود و گفت: در شعرها بیابانی فلسفه وجود دارد. بیابانی با کیمیاگری آشنا بود. جوهره ی شعر بیابانی جادویی است. به گونه ای در کشف و شهود جهانی است که شاعر بوجود آورده وایمان دارد. بخش سوم مربوط به زبانی می باشد که شاعر می شناساند. یکی از مولفه هایی که شاعر با آن شناخته می شود زبان است. بیابانی به درستی توانسته از زبان سود ببرد. در زبان بیابانی ما می بینیم که فلسفه، اسطوره و حتا گاهی کلمات محاوره ای و گفتاری به کار می رود. یکی از زبان هایی که بیابانی به آن تسلط داشت علاوه بر قالب های ادبی و اسطوره ای و گفتاری، زبان محلی است. وی بر زبان محلی کاملن مسلط بود و دل مویه ها و دل تنگی های خود را از طریق اشعار محلی بر کاغذ جاری می نمود. رضا معتمد در کتاب بدویت معصوم گفته است:”بیابانی هرچند شاعر اجتماعی است اما دلتنگی های خود را در شعر محلی بیان می کند.” سه شعر محلی “تش بگیری واپیچی”، “گنا دل” و ” کلنگه ی گل” از شعرهای زیبای بیابانی می باشد که کلنگه ی گل از ظرافت بیشتر برخوردار می باشد و غزل واره است.
این شاعر در بخش چهارم به شعر اساطیری بیایانی اشاره نمود و افزود: بیابانی غالبن به نام شاعر اسطوره ای شناخته شده است. در قالب اشعار از موجودات اساطیری اعم از گیاهان، پرندگان و جانوران سود برده است. بیابانی هم در اعماق اساطیر و هم شاعری غوص کرد. شاعر باید آگاهی کافی از اسطوره ها داشته باشد تا بتواند از آن در شعرها استفاده کند. بیابانی همچنین وضعیتی دارد و تمامی جوانب را می سنجد و به همین دلیل شاعر اسطوره ها شناخته شده است. بیابانی هرچند با آگاهی از اسطوره استفاده کرده است اما با اگاهی از موجودات غیر اسطوره ای نیز استفاده نموده زیرا به شعر خوش می آمده و مناسب بوده است. بیابانی بوسیله ی کارهای مستمر، از خویشتن خویش مایه می گذارد و در این جریانات غوص کرده تا توانسته با این قضایا آشنا شود.
در ادامه ی جلسه علی قنبری؛ شاعر به ویژگی های شعری بیابانی اشاره هایی نمود که از جمله: استفاده از وجود آرکائیک در شعر، وجود لحن های متفاوت در شعر ها، قرار گیری اسطوره به جای جمله، وجود مبداگرایی فرهنگی در شعر، گرایش به طبیعت گرایی و پس زدن امر مصنوع در شعر های بیابانی، جانجایی اشیا و نمادهای طبیعی، وجود نماد در شعر به گونه ای که باید شعر را با کندی خواند تا ترکیب ها دریافت گردند، می توان اشاره کرد.
در بخش بعدی عصرانه افراد شرکت کننده به ارایه بحث و سوالاتی در خصوص اشعار بیابانی پرداختند که از جمله می توان به زهرا رضایی طرهانی، پرویز کمالیان و عباس پرنیانی اشاره نمود.
در ادامه جلسه با گرفتن یک عکس یادگاری به پایان رسید. جلسه بعدی عصرانه هامون به بحث در خصوص مصدق و ملی شدن صنعت نفت اختصاص دارد.