در بسیاری از فرهنگها، از جمله ایران، مادری واژه ای اسطورهای است که دارای ارزش مثبت و نقش تقدیس شدهای است. حول این مفهوم که ساخته و پرداخته اجتماع، یا به عبارت دیگر، نوعی سازه اجتماعی است، انتظاراتی شکل میگیرد و تعهدات و وظایف و ویژگی هایی تعریف میشود که بر خلاف تصور رایج در سطح عام که مادری را یک پدیده زیست شناختی دانسته و بر مبنای زاد و ولد تعریف میکند، فرایندی پیچیده است که با ترکیبی از عوامل اجتماعی، محیطی و بیولوژیکی تعیین میشود.
در فرایند جهانی شدن می توان به گزینه شیوه زندگی و تاثیرات جهانی بر آن اشاره کرد که چگونه بسیاری از نقش های اجتماعی با سایر نقشها در دیگر فرهنگها مقایسه شده و این حق انتخاب برای فرد به وجود می آید که کدامیک از نقشها در فرهنگهای قابل مشاهده می تواند واقعی تر ، منطقی تر و حتی کاربردی تر واقع شود، اگر چه چنین نقشی، با فرهنگ بومی مغایر باشد.
در جامعه و فرهنگ ما، “مادری” موقعیتی قدرتمند بوده که تنها زنان به این جایگاه مقدس دست مییافتند، بهشت را به زیر پا داشته و از تمام زنان انتظار می رفته است مشتاق دستیابی به آن باشند. در حالیکه زنان در زندگی واقعی شاهد چنین احترامی نبوده و به دشواری میتوانستند با چنین امیدها و آرزوهایی هماهنگ شوند. در واقع تضاد و دوگانگی میان اسطوره مادری و واقعیت مادری جهان برای زنان در ایران به خوبی روشن شده است، قرار داشتن در فرایند جهانی شدن نیز، سبب دامن زدن به این نگرش شده است و دختران امروز دریافته اند که موجودیت، هویت، موفقیت، فرصت، دسترسی یا عدم دسترسی آنها به بسیاری اهداف و خواسته ها در گرو ایفای نقش مادری است. این موقعیت پیچیده منجر به سرخوردگی زنان از تقبل نقش مادری است و حاضر نیستند که از اهداف اجتماعی و فردی خود به خاطر صلاح خانواده و جامعه بگذرند و علیرغم اینکه مادری یکی از اساسی ترین جنبه های زندگی بیشتر زنان در سراسر جهان تلقی میشود. نشانه هایی وجود دارد که رابطه مادری و زنانگی در حال تغییر و دگرگونی است.
در پژوهشی که نگارنده در این زمینه انجام داده است، به دنبال یافتن پاسخ این سوالات بوده که آیا در فرایند جهانی شدن، اشتغال و درآمدزایی برای زنان امروز پراهمیت تر از نقش مادری است؟ آیا داشتن تحصیلات دانشگاهی برای زنان امروز مهمتر از مادر بودن است؟ آیا داشتن اندامی زیبا و حفظ آن برای زنان امروز مهمتر از مادر بودن است؟ و تا چه حد پی بردن به این قضیه که مادری فقط یک نقش اجتماعی و زیستی است و هیچگونه بار ارزشی و مقدسی همراه ندارد، موجب امتناع از مادر شدن گردیده است؟ و آیا اساسا فرایند جهانی شدن به تغییر این نگرش دامن زده است؟
در این راستا با اتکا به نظریه حساسیت و خویشتن یافتگی، مطالعه موردی به منظور رسیدن به نشانههای تغییر نگرش مادری میان سه نسل، در دانشگاه سوره انجام گرفته است که از روش کیفی به صورت مقایسهای استفاده شده تا تفاوت نگرش تقبل نقش مادر شدن را در میان دختران دانشجوی مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد در دانشگاه سوره و مادران و مادر بزرگشان، به دست آید. تعداد این دانشجویان، ۶۰ نفر بوده که کل شماری صورت گرفته و نتایج مورد ارزیابی قرار گرفته است.
نتایج حاصل نشان میدهد، زنان جوان امروزی با مشاهده تصاویر اجتماعی زنان در جوامع دیگر، به این باور پی برده اند، که نقش مادری، یک نقش اسطوره ای نیست و یک نقش کاملا زیستی، اجتماعی و فرهنگی است و باری را که قرنها بر دوش خود به تنهایی کشیده اند امروز باید قسمتی از آنرا بر دوش همسر و جامعه بگذارند تا بتوانند به عنوان یک انسان اجتماعی – اقتصادی ( چیزی که قرنها از آن محروم بوده اند) ، رفتار کنند. لذا داشتن بچه را مانعی در این راه، جهت رسیدن به اهداف خود می بینند.
با توجه به نتایج، ملاحظه می شود، مادران نسل اول( مادر بزرگان) هنوز هم نقش مادری را یک اسطوره پنداشته که زنان باید آنرا اولین و مهمترین وظیفه تلقی کرده و در راه رسیدن به این ارزش از همه امیال و آرزوهای خود چشم پوشی کنند. مادران نسل دوم، علیرغم اینکه بر این وظیفه اصلی زنان تاکید دارند، اما به طور ملایم تری کار کردن در فضای عمومی و درس خواندن را در کنار انجام وظایف مادری ، مهم دانسته و اعتقاد دارند در صورت تضاد نقش مادری و نقش کار اجتماعی زنان باید از کار خارج از منزل صرف نظر کرده و به وظیفه اصلی یک زن که ایفای نقش مادری است بپردازند. اما مادران نسل سوم ، با استناد به نقش زنان در جهان ، بر این اصرار دارند که زنان نباید نقش مضاعف مادری و کار در حوزه عمومی و یا درس خواندن را، به تنهایی بر دوش کشند و اگر قرار است تنها یک نقش را برگزینند، کار خارج از منزل را بر ایفای صرف نقش مادری که برای آنها سودمندتر خواهد بود، ترجیح می دهند، مگر اینکه مورد لطف و یاری همسران و جامعه قرار گیرند.
مادری مثل سایر فعالیتها در جامعه ایران نیز مانند تمام دنیا فقط یک نقش اجتماعی است که نه تنها هیچگونه پاداش معنوی و یا مادی در جامعه بدان تعلق نمیگیرد بلکه در شرایط کنونی با نگاه سنتی نیز به آن در جامعه نگریسته و زنانی را که تنها نقش مادری در جامعه را با خود حمل میکنند در جایگاه پایینی می بیند. بسیاری از زنان مورد مطالعه، به نقش و جایگاه معتبر زنان در جهان اشاره کرده و آرزوی رسیدن به این جایگاه را در ذهن خود می پرورانند.
با قرار گرفتن در فرایند جهانی شدن و چند فرهنگی شدن ملل جهان، الگوی تک فرهنگی جوانان، به الگوی متعدد جهانی تغییر یافته است. جوانان با دیدن فرهنگ های دیگر و چگونه زیستن در آن فرهنگ ها، به عقلانیت فرهنگی که در آن زندگی می کنند، تردید کرده، و در رویای بدون قید و بند زیستن فرو می روند. نگرش به مادری نیز یکی از همین تردید ها در فرایند جهانی شدن است.
لازم است، هر جامعه با آگاهی از چگونه زیستن در گذشته و منافع به دست آمده از این شیوه زیست، به چگونگی زیستن در آینده بنگرد و حد میانه ای را برگزیند و بداند هر فرایندی هر قدر فریبنده، نمی تواند هر آنچه را که انسان می خواهد، فراهم کند. حقایق و عقلانیت هر فرهنگی متناسب با شرایط فرهنگی زمان است. مادر شدن نیز از جمله همین عقلانیت است که قرن ها موجب بقای یک خانواده ( به عنوان نهادی کوچک اما مهم ) و نیز جامعه بوده است و چه بسا تردید در آن، آینده یک ملت و جامعه ای را در معرض نابودی قرار دهد. پس باید هشیار بود و با توجه به جایگاهی که زنان در حوزه عمومی به دست آورده اند و به حق برای به دست آوردن این جایگاه تلاش کرده اند، قوانین نیز شرایطی را فراهم آورد که مادران بتوانند پس از بچه دار شدن هم به فعالیت های خود در حوزه عمومی ادامه دهند و هم مادری را مانع پیشرفت خود در این حوزه نبینند.