نزدیک شدن به انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند ۱۳۹۴ از هم اکنون گمانه زنی پیرامون ترکیب سیاسی مجلس را افزایش داده است. در شرایطی که احزاب مستقل و کارآمد از سپهر سیاست ایران غایب هستند،جریانها و جناحهای سیاسی تحت تأثیر شخصیتهای مهم به بازیگران اصلی این عرصه بدل شدهاند. بنابراین ترکیب سیاسی مجلس در تنگنای منازعات و رقابت میان این جریانها، رنگ واقعیت به خود میگیرد. از سویی نیز تجربه ۹ دوره قبلی نشان داده است ترکیب سیاسی مجلس عامل مؤثری در تعیین رابطه این نهاد و دولت و حتی عملکرد قانونگذاری و نظارتی آن بوده است. این گزاره میتواند با رجوع به ترکیب سیاسی نهمین دوره مجلس و نوع رابطه آن با دولت، مصداق عینی یابد. بنابراین پیش بینی ترکیب سیاسی دهمین دوره مجلس شاید بتواند چشم اندازی از این رابطه را ترسیم نماید.
مجلس نهم: متنی از اصولگرایی با حاشیههای اصلاح طلبی
در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی جریان اصولگرایی با فهرستهای متعددی در عرصه رقابت حاضر شد. جبهه متحد، جبهه ایستادگی، جبهه پایداری و حامیان دولت از جمله مهمترین شاخههای اصولگرایی بودند. جبهه متحد اصولگرایان در تلاش برای شرکت منسجم و متحد اصولگرایی حول آیت الله مهدوی کنی تشکیل شد. در این بین امّا حامیان دولت راه خود را از جبهه متحد جدا کردند و «جبهه پایداری» را ایجاد کردند.« جبهه ایستادگی» نیز در ماههای پایانی سال ۱۳۸۹ به پیشنهاد و ابتکار عمل محسن رضایی تشکیل شد. جبهه ایستادگی اوایل تابستان۱۳۹۰ فعالیت رسمی خود را برای حضور در انتخابات مجلس نهم آغاز کرد. با وجود آنکه این جبهه در ابتدا به وحدت با سایر جریانهای اصولگرایی و فعالیت زیر پرچم جبهه متحد اصولگرایان امیدوار بود، امّا در نهایت با ارائه لیست مستقل در تهران و شهرستانها فعالیت خود را از جبهه متحد جدا کرد و به عنوان جبههای مستقل در عرصه رقابت انتخاباتی مجلس نهم ظاهر شد.
جبهه پیروان خط امام و رهبری که همان طیف اصولگرایان سنتی محسوب میشوند به همراه رهپویان و جمعیت ایثارگران ائتلافی شکننده جبهه متحد اصولگرایی را شکل دادند که البته با نزدیکی ایثارگران و رهپویان به چبهه پایداری در دوران انتخابات، زمینه رقابتهای جدی در مجلس نهم ریشه گرفت. رقابت درون جریانی و میان دو جبهه متحد حول پیروان خط امام و رهبری و جمعیت ایثارگران و رهپویان و جبهه پایداری به هنگام انتخاب ریاست مجلس و منازعه حول علی لاریجانی و غلامعلی حداد عادل شدت گرفت. در این شرایط اصلاح طلبان در حاشیه قرار گرفته، بودند؛ رد صلاحیت، انصراف و عوامل متعدد دیگری از جمله سیاست تحریم انتخابات و یا عدم وجود یک استراتژی واحد انتخاباتی موجب ضعف این جریان گردیده بود. بنابراین نهمین دوره مجلس تحت حاکمیت جریان اصولگرایی، شاهد منازعاتی بیشتر درونی گردید. بررسی گرایش سیاسی نمایندگان این دوره بر مبنای لیست نامزدهای انتخاباتی نیز نشان میدهد شاخههای متعدد اصولگرایی شامل جبهه متحد، جبهه پایداری، ایستادگی روی هم سهم عمده تصاحب کرسیهای مجلس را به خود اختصاص دادهاند. پس از آنها مستقلها و در نهایت اصلاح طلبان بودند که در اقلیت قرار داشتند. ترکیب سیاسی نمایندگان دوره نهم مجلس را میتواند این چنین ترسیم کرد[۱] :
چنین دادههایی میتواند پراکندگی نمایندگان از لحاظ گرایش سیاسی را نشان دهد. در واقع با حذف رقیب سرسخت اصولگرایی یعنی اصلاح طلبی، رقابت به درون جریان اصولگرایی راه یافت. این اختلاف و رقابت با عینیت یافتن در مواضع متعدد نمایندگان در قبال برخی موضوعات همچون رأی اعتماد به وزرای دولت یازدهم و جلسات پرسش و استیضاح وزراء نمود یافت. رابطه دولت و مجلس نهم در نوسانات منازعات و منافع گروهی و سیاسی فراز و نشیبهای متعددی را به خود دید. از تعاملهای نمایشی تا تقابلهایی که گاه مصداق”سربریدن با پنبه” را تداعی میکرد. گویی ابزارهای نظارتی مجلس به حربهای سیاسی برای به حاشیه راندن رقیب بدل شده بود. هر چند ابزارهای نظارتی مجلس جزیی از صلاحیتهای مجلس محسوب میشوند امّا در عمل گاه شائبه سیاسی بودن پرسش و استیضاح وزراء قویتر بوده است. همین امر بر شکافهای میان مجلس و دولت میافزاید و نیرویی که باید صرف مسایل مهم و اولویتهای کشور شود در منازعات و جنجالهای سیاسی رنگ میبازد و به هدر میرود.
چشم اندازی از مجلس دهم در سایه رقابتهای انتخاباتی
شرایط انتخابات دهمین دوره مجلس متفاوت از دوره قبل است. از سویی جریان اصلاح طلبی پس از انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری از خمودگی دوره پیشین، خارج شده است و با تلاش برخی اعضای خود همچون”محمدرضا عارف”، اهداف بلندی را پیش چشم خود میبیند. در چنین شرایطی کارگزاران سازندگی و طیف حامیان دولت و برخی از اصلاح طلبان قصد دارند تا با ائتلاف با جریان اصولگرایان و البته حول برخی چهرههای سنتی مانند”ناطق نوری” که رقیب سالهای نه چندان دور آنها بوده است به مشارکت در انتخابات بپردازند. این در حالی است که به نظر نمیرسد چهره ای همچون عارف با سرلیستی ناطق کنار بیایند.چه که عارف اعلام کرده در صورت احتمال حضور و سرلیستی ناطق نوری او به صورت جداگانه و با فهرستی مستقل در عرصه رقابت حضور خواهد یافت. این امر نخستین بارقههای شکاف و واگرایی در جریان اصلاح طلبی را ایجاد خواهد کرد. از سوی دیگر این ائتلاف میتواند وحدت اصولگرایان را نیز به چالش بکشد.چرا که برخی از آنها اجماع با جبهه پایداری و حتی حامیان دولت پیشین را از اجماع با اصلاح طلبان مطلوبتر میدانند. بر این مبنا وحدت با جبهه پایداری یا اصلاح طلبان به محوری برای وفاق و نفاق اصولگرایان بدل شده است.
در این میان جبهه پایداری که با کاهش مقبولیت مردمی به ویژه در تهران رو به رو است به نظر میرسد در انتخابات پیش رو به گزینه گریز از مرکز یعنی پایتخت و مراکز استانها روی آورند و توجه خود را از متن به حاشیه و شهرهای کوچک، متمرکز کنند. سفرهای استانی برخی اعضای این جبهه در همین راستا ارزیابی میشود. از سویی نیز به نظر میرسد حامیان دولت پیشین نیز عزمی برای اتحاد با سایر شاخههای اصولگرایی ندارند. همین موارد گمانه حضور پراکنده اصولگرایان در انتخابات را قوی میکند.
رقابت بر سر ریاست مجلس که خود بخشی از سطوح رقابت میان جریانهاست، در صورت شکل گیری ائتلاف میان طیفی از اصلاح طلبان و اصولگرایان محور منازعات بعدی در میان اصولگرایان و حتی اصلاح طلبان تبدیل میشود. چرا که برای نمونه در صورت حضور برخی چهرهها همچون ناطق نوری، شانس رقابت سایر چهرههای اصولگرا همچون”علی لاریجانی” برای ریاست مجلس کمتر خواهد شد. بدین ترتیب رقابت در انتخابات دهمین دوره مجلس رقابتی درون جریانی و برون جریانی است. افزون بر این حتی در صورت شکل گیری ائتلاف نیز نباید به تداوم پایداری آن امیدوار بود. شکنندگی ائتلافها، میتواند دهمین دوره مجلس را دچار پراکندگی در مواضع و آراء نماید. خاصیتی که در طی عمر چندین ساله مجلس شورای اسلامی به ضعف این نهاد انجامیده است.علاوه بر اینها به نظر میرسد ائتلاف حول شخصیتها، میتواند بار دیگر نمود وزنه اعتبار اشخاص به جای گروهها و جریانها در انتخابات باشد. آنچه که میتواند به ضعف در نهادینگی انتخابات و در کل سیاست در ایران تعمیم داده شود.
چشم انداز مجلس دهم
چشم انداز مجلس پیش رو میتواند دربرگیرنده مجموع میانه روهای دو جریان باشد. به نظر میرسد تندروها در این مجلس بهره کمتری از کرسیهای پارلمانی خواهند برد. هر چند فضای جامعه در سال پیش رو میتواند در میزان مقبولیت آنها اثرگذار باشد. چرا که هر چند فضای پر از امید و اقبال مردمی از دولت اعتدال پس از انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، افراط گرایی را به حاشیه برده امّا متغیرهای زیادی میتواند در واگرد این جریان مؤثر باشد. برای نمونه اصولگرایان بر مبنای تجربیات دورههای پیشین انتخابات مجلس، دریافتهاند هر گاه جامعه دچار نومیدی و دلزدگی شده و مشارکت در انتخابات پایین باشد عرصه رقابت به کام و نام آنها بوده است. بر این اساس تزریق نومیدی از دولت یازدهم و تأکید بر تداوم وضعیت پیش از دولت یازدهم و حتی وخیم تر شدن اوضاع جزیی از استراتژی رسانهای اصولگرایان شده است. بنابراین در صورتی که دولت یازدهم نتواند احساس رضایت و امید را در جامعه زنده نگه دارد میتوان جریان اصولگرایی و به طور خاص طیف تندرو و حامیان دولت پیشین را از شانس اثرگذاری بیشتر بر عرصه سیاست و رقابت برخوردار دانست.
مجلس دهم در صورت حضور حداکثری طیف میانه دو جریان اصولگرایی و اصلاح طلبی، مجلس مطلوب طیف حامیان دولت، اصلاح طلبان و حتی اصولگرایان سنتی و میانه خواهد بود. این مجلس از هماهنگی بیشتری با دولت برخوردار خواهد شد. در این صورت فرصتی دیگر برای نیروهای به حاشیه رفته فراهم خواهد آمد تا بتوانند توانمندی و قابلیت خود را نشان دهند. آزمونی دشوار که مردودی در آن میتواند مهر قبولی تندروها باشد.
سمیه زمانی؛ دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی