مقدمه:
روزگاری بود که به مهار کشیدن طبیعت و منابع آن شرط حفظ بقای بشر بود، ولی امروزه یکی از اساسی ترین معضلاتی که فرا روی بشر قرار دارد، از بین رفتن منابع طبیعی و تخریب محیط زیست است، به نحوی که بشر امروز این نیاز را دریافته که باید هر چه زودتر راه حلی برای حفظ محیط زیست پیدا کند؛ به همین سبب در چند دهه اخیر بسیاری از علوم مختلف و شاخه های بینارشته ای آنها در صدد ارائه راهکارهایی برای حل این بحران برآمده اند. در این میان زبانشناسی نیز به نوبه خود در شاخه جدیدی، به نام زبانشناسی زیست محیطی، تلاش می کند تا دین خود را نسبت به حفظ محیط زیست ادا نماید. اندیشمندان این رشته با این پیش فرض که ویژگی های محیط فیزیکی مردم تا حد زیادی در زبان آنها منعکس می شود، و رابطه ای انکار ناپذیر بین زبان و محیط وجود دارد، در پی آن هستند تا نشان دهند که چگونه بشر با استفاده از زبان، چه در سطح نظام زبانی و چه در سطح گفتمان، به محیط زیست آسیب می رساند و هدف خود را ارائه راهکارهایی قرار داده است که در آنها به کمک زبان از تخریب منابع طبیعی و از بین بردن محیط زیست جلوگیری کند و دیدگاه بشررا نسبت به محیط زیست اصلاح نماید.
خاستگاه های زبانشناسی زیست محیطی :
“واژگان موجود در یک زبان بیش از هر چیز دیگری به طور واضح منعکس کننده محیط اجتماعی و فیزیکی سخنگویان آن زبان است. واژگان یک زبان در واقع می تواند به مثابه فهرست پیچیده ای از ایده ها علایق و دغدغه هایی باشد که توجه آن جامعه را به خود جلب کرده است، و از این لیست زبانی می توان، تا حد زیادی، مشخصه های فیزیکی محیط و ویژگیها و فرهنگ مردمی که آن زبان را بکار می برند، دریافت کرد.” (ساپیر ۱۹۱۲)
هنگامی که ادوارد ساپیر این مطالب را در مقاله “زبان و محیط” در سال ۱۹۱۲ نوشت، اصطلاح “محیط” هنوز به معنای اکولوژیکی کنونی اش بکار نمی رفت بلکه صرفا به معنای “محیط فیزیکی و اجتماعی” بود. با این وجود، متن ساپیر جزء اولین اقدامات زبانشناختی بود که زبانشناسی را به ورای توصیف ساختاری، نظام آوایی و معنای واژگانی زبان برد و رابطه ای بین “طبیعت” و “زبان” ایجاد کرد. در نظر ساپیر، محیط فیزیکی یک زبان از ” وِیژگیهای جغرافیایی از قبیل تپوگرافی کشور، شرایط آب و هوایی و میزان بارش باران و آنچه که پایه های اقتصادی زندگی بشر نام دارد، مانند منابع طبیعی ، معدن و …تشکیل شده است.” اگر زبانشناسی زیست محیطی بر پایه اصول تعامل و تغییر زبانی باشد، ساپیر یکی از پیشروان زبانشناسی زیست محیطی است، چرا که او در کارهایش از یک طرف رابطه بین محیط فیزیکی و اجتماعی را در نظر گرفته و از طرف دیگر به زبان و فرهنگ اشاره کرده است. او تنوع گسترده ای از آنچه که ” ارتباطات دستوری مربوط به فرهنگ”می نامد، معرفی می کند؛ ” این “ارتباطات دستوری – فرهنگی” در زمینه های متنوعی، مانند “روش شمارش”، “مفهوم دارایی” و نگرشهای اجتماعی متفاوت نسبت به زن در زبانهایی که جنس دستوری وجود دارد، خود را نشان می دهند.”
پیدایش زبان شناسی زیست محیطی:
با این حال، زبانشناسی زیست محیطی استعاره ای است که اولین بار در سال ۱۹۷۰ آینر هوگن آن را اینگونه تعریف کرد: “زبانشناسی زیست محیطی تعامل زبانها با یکدیگر و با محیط اطرافشان است”.(۱۹۷۲ص۳۵۲) او این تعامل را با رابطه زیست محیطی موجود بین انواع حیوانات و گیاهان با محیط اطرافشان مقایسه می کند. نوع متفاوتی از رابطه بین زبان و زیست محیط در سال ۱۹۹۰ توسط مایکل هالیدی در کنفرانس AILA در تسالونیکی مطرح شد؛ در این تعریف بر رابطه بین زبان ها از یک طرف و رشد و طبقه بندی گونه های موجود در زیست محیط از طرف دیگر تاکید می شود. در این کنفرانس هالیدی زبانشناسی کاربردی را بخاطر عدم توجه به نقش موضوعهای مورد مطالعه شان در رشد مشکلات محیطی نکوهش کرد. این دو نظریه تاثیرگذار باعث ایجاد دو رویکرد در زبانشناسی زیست محیطی شده است: در رویکرد اول،”زیست محیط”؛ استعاره ای از مفهوم زبان یا زبانهای موجود در محیط است. ولی در رویکرد دوم، زیست محیط درمفهومی زیست شناختی معرفی می شود و نقش زبان در رشد محیط و آسیب به آن(و سایر مشکلات اجتماعی) مورد بررسی قرار می گیرد؛ و این زبانشناس است که می تواند راه حلی برای مشکلات ایجاد شده توسط زبان ارائه دهد. واضح است که در زبانشناسی زیست محیطی، شروع کار با یکی از این دو رویکرد صورت می گیرد ولی تحقیقاتی نیز صورت گرفته است که در آنها هر دو رویکرد با هم تلفیق می شوند.
چالش ها پیش روی این گفتمان علمی:
از آنجا که دامنه تحقیقات در زمینه زبانشناسی زیست محیطی، مطالعه ای که به ورای نحو، معناشناسی و کاربردشناسی می رود، وسیع است، علی رغم تحقیقات زیادی که در این چهل سال در این رشته انجام شده است، هنوز این رشته نیازمند به تئوریهای جدید و ایده های بدیع و بررسی های تجربی تازه است و راهی طولانی در پیش رو دارد. برخی از چالشهای باقی مانده در این رشته به قرار زیر است:
یافتن نظریه های مناسب برای زبان
مطالعه نظام های زبانی و متون زبانی
مطالعه ویژگی های جهانی زبان که به مسایل اکولوژیکی مربوط می شود.
مطالعه زبانها با توجه به ویژگیهای آنها (با امکان رویکرد های مقابله ای)
مطالعه نقش زبان در رسیدن به باسوادی اکولوژیکی: آموزش تفکر اکولوژیکی به کودکان و بزرگسالان
بنابراین زیست شناسی زیست محیطی شامل مطالعات نظری، روش شناختی و تجربی زبان است و برای زبان شناسانی که به اکولوژی علاقه مند هستند دیدگاه های جدیدی را پیش رو قرار می دهد.