اشاره:روز جهانی همبستگی با مردم فلسطین نباید در حد عنوان و نام گذاریها محدود بماند بلکه در راستای نیل مردم فلسطین به حقوق شان لازم است که از جوانب مختلف مورد تحلیل و ارزیابی قرار گیرد.یکی از آن جوانب حقوقی نگریستن به این مسئله است.در این نوشتار کوشش شده است از دو حقوق همبستگی یعنی حق صلح و حق توسعه به عنوان ابزارهایی برای همبستگی با مردم فلسطین بکار بسته شود اما پیش از آغاز بحث اصلی به مسائل مقدماتی که ملازمه با ورود به بحث اصلی دارد,پرداخته میشود.
مقدمه و مبانی نظری
حقوقی که عموماً به عنوان “بشر” شناخته می شود متاثر از سیر تحول تاریخی اش –به تعبیری,زمیته ها,علل و وقایع پیش آمده اش- به سه دسته یا سه نسل تفکیک شده اند۱ .اطلاق واژه نسل به حقوق بشر نیز عوامل پیدایش تاریخی آنها را به ذهن متبادر میکند.نسل نخست این حقوق (حقوق مدنی و سیاسی) که منبعث از شرایط ویژه استبدادی حاکم بر جوامع هستند,مشتمل بر حقوق مربوط به آزادیهای فردی و عمومی نظیر آزادی بیان-حق رای همگانی-حق عضویت در نهادهای مدنی و حق خروج از آنها-حق داشتن وکیل-امنیت شخصی و… می گردد.نسل دوم این حقوق که از باورهای سوسیالیستی نشات گرفته اند و نیز خواستگاه و اعمال آنها در کشورهای مروج سوسیال دموکراسی بوده است,حقوق اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی نام دارند.حقوق مزبور بر ابعاد اقتصادی و اجتماعی زندگی انسانها تاکید دارند.حق اشتغال آزادانه-حق برخورداری از بیمه-سلامت و درمان-حق نشر و تحریر و… در زمره چنین حقوقی قرار می گیرند.اما نسل سوم حقوق بشر که حقوق همبستگی یا گاهی جمعی نامگذاری شده است,جز حقوق موخر محسوب می شود و سابقه طولانی ندارد و همین عامل به نوبه خود موجب شده کمتر مورد پذیرش قرار گیرند۲ .حقوق همبستگی به حقوقی گفته میشود که صرفاً به این علت که مردم عضوی از جامعه هستند ازآنها بهره مند میگردند و آثار و پیامدهای این حقوق بر کلیه اعضای جامعه بار میشود و برخلاف حقوق دو نسل پیش که بیشتر جنبه فردگرایانه دارند این حقوق اثر جمعی دارند.به بیانی ساده,پایه تکوین این حقوق بر برابری تمامی انسانها استوار شده است و بر همین اساس کلیه مردم از عواقب آنها برخوردار میشوند.برخی از حقوق مانند حق بر محیط زیست-حق ارتباطات-حق توسعه – حق صلح-میراث مشترک بشریت و… در این طیف جای دارند.این حقوق شرایط و زمینه را برای تحقق حقوق دو نسل قبلی مهیا میکنند و از این حیت تا حدی مکمل حقوق پیشین هستند۳ .از منظری دیگر , حقوق همبستگی بعدی مشارکتی دارند و همه نهادهای مدنی و حتا دولتها و افراد می توانند و باید با شرکت در فرآیند رسیدن به این حقوق فعالانه به اجرای این حقوق یاری رسانند.از این زاویه,خلاف حقوق دو نسل قبلی که منفی و سلبی عمل کردن دولتها در اجرای آنها(حقوق مدنی و سیاسی) و مداخله دولتها در محقق کردن آنها(حقوق اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی)در اعمال آنها بسیار موثر است,حقوق همبستگی محدود به ممانعت یا ورود دولتها نمیشود و همه اشخاص و نهادها میتوانند در اجرای این حقوق مشارکت نمایند.عدم محدودیت حقوق همبستگی حتا به دادخواهان آنها نیز بر میگردد یعنی علاوه بر افراد-دولتها نیز قادرند در جایگاه مدعی این حقوق بایستند.همینجاست که چهره دیگری از محدود نبودن حقوق همبستگی آشکار میشود.هنگامی که دولتها نیز میتوانند در ردیف دادخواهان این حقوق قرار بگیرند,پس تامین کنندگان این حقوق نیز فقط دولتهای داخلی کشورها نیستند بلکه با رویکردی جهانی میتوان به این حقوق مطالبه ای بین المللی داد و مردم و نهادهای مدنی یک سرزمین یا دولتی این حق را خواهند داشت که از دولتهای دیگر جوامع دادخواهی حقوق همبستگی کنند.
.
ورود به بحث و برداشتهای قابل اتکا از حقوق همبستگی
حقوق نسل سوم با وجود اینکه بطور کامل جهانشمول است و مقید به منطقه یا قاره یا جوامع خاصی نمیشود اما طرح و کاربرد آنها در کشورهای در حال توسعه با توجه به وضعیت خاص جوامع این کشورها اهمیت افزونی دارد.حتا مطرح کردن برخی از این حقوق مثل حق توسعه از جانب کشورهای در حال توسعه پیشنهاد شده اند.بسیاری از کشورهای درگیر جنگ و خشونت و تجاوز بویژه بعضی از کشورهای آفریقایی و آسیایی فراوان نیازمند حقوق همبستگی هستند.در این میان مردم فلسطین با توجه به دست و پنجه نرم کردن چند دهه با خشونت و تجاوز به حق صلح نیاز بسیاری دارند.در پناه همین حق است که آنان قادر خواهند بود به حق توسعه نیز دست یابند.به این علت که خشونت و درگیری امنیت را از جامعه می زداید و در نتیجه شاهد صلح پایداری یا دست کم موقتی نخواهیم بود.اما در سایه سار صلح است که رسیدن به توسعه میسر میشود.به این ترتیب حق صلح علاوه بر اینکه می تواند دست آویز خود مردم فلسطین جهت نیل به جامعه ای امن و توسعه یافته باشد به دلایل زیر, ابزاریست در دستان دیگر ملتها و دولتها برای اعلان همبستگی با ملت فلسطین:
۱-به علت ماهیت مشارکتی بودن و محدود نبودن حقوق همبستگی به شخص-ملت یا دولت بخصوصی و جنبه فراملی و جهانی داشتن, این حقوق پتانسیل این را دارند که توسط دیگر مردم دادخواهی شوند و نوایی سر داده شود.. این اقدام سبب میشود که زمینه به رسمیت شناخته شدن گستره حقوق بشر در عرصه بین المللی فراهم آید و نیز موجب میگردد حقوق بشر در سطح جهانی مورد تعامل قرار گیرد.همین امر تقویت و انسجام تعامل بین المللی حقوق بشر را به دنبال دارد.
۲-حق تعیین سرنوشت جز اصول مسلم و قواعد آمره حقوق بین الملل تلقی میشود.بر این مبنا,با کاربست این اصل در اعلام همبستگی با مردم فلسطین افزون بر اینکه میتوان خواهان تعیین سرنوشت فلسطین بدست خود مردم فلسطین بود,با استفاده از این حق به صلح و در نتیجه توسعه ملت این کشور کمک کرد.چرا که اصل تعیین سرنوشت به نوعی تکمیل کننده حق صلح نیز محسوب میشود.
۳-اعلام همبستگی با مردم فلسطین موجبات اتحاد و انسجام تصمیمها و عملکردهای بین المللی را برای دست یافتن به حقوق همبستگی بویژه صلح و توسعه آنان فراهم مبکند.
۴-افزون بر اینها,به دو علت ساده بایستی روز جهانی همبستگی با مردم فلسطین را فرصت شمرد:نخست اینکه حقوق همبستگی بر تساوی همه افراد سازمان یافته است.چرا مردم فلسطین-که جزیی از انسانهای این هستی اند-از این حقوق بویژه حق صلح و توسعه محروم بمانند؟علت دوم این است که حقوق همبستگی تکمیل کننده حقوق مدنی و سیاسی(نسل اول) و حقوق اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی) هستند و از این منظر با تحقق حقوق همبستگی در کشور فلسطین,مردم این کشور خواهند توانست به دیگر حقوق خود دست یابند.به عبارتی این اقدام علاوه بر جنبه حقوقی داشتن, از لحاظ اخلاقی و منطقی نیز قابل تایید است.
پانوشت ها:
۱-اضافه بر این سه نسل حقوق,حقوق نسل چهارم اخیراً توسط برخی از نظریه پردازان حقوق تحت عنوان حقوق پزشکی و ژنتیکی یا به زعم برخی دیگر حقوق ارتباطات مظرح شده است که بعضی آنها در برخی کشورها قانونی شده اند.
۲-حقوق همبستگی در سطح منطقه ای در منشور آفریقایی حقوق بشر و برخی از قطع نامه های سازمان ملل قید شده است.
۳-اولویت و تقدمی میان سه نسل حقوق به لحاظ حقوقی و نیز فلسفی وجود ندارد و تقسیم بندی آنها بر مبنای فرآیندهای تاریخی آنها صورت گرفته است.گرچه امکان دارد در شرایط خاصی تحقق بعضی از حقوق منط به اعمال حقوق دیگری باشد اما له عنوان قاعده این وضعیت را نمی توان پذیرفت.