«به عقیده من آدمیزاد یک درخت چکنم است ؟ “درخت چکنم.”
سیمین لبخند می زند نه جانم . از من بشنو . آدمیزاد درخت یقظین است ، درخت روشنگری وبیداری … » (“جزیره سرگردانی”)
نخستین داستان های مدرن فارسی در پس زمینه های تاریخی می گذرند. شاید همه ی این داستان ها به طور مستقیم با تاریخ معاصر و نقد رویدادهای تاریخی روزگار نویسنده سرو کاری ندارد. اما داستان های کوتاه و بلند سیمین دانشور، در پس زمینه رویدادهای سیاسی و ایدئولوژیک دوران معاصر میگذرند. حضور تاریخ معاصر در داستان ، خط میان رویدادهای سیاسی و اجتماعی را با زیر و بم های زندگی نویسنده کمرنگ میکند و در مورد نویسنده ای مثل سیمین دانشور که همراه جلال آل احمد و کسانی چون خلیل ملکی و علی شریعتی و دیگران چند دهه پر افت و خیز از تاریخ معاصر را زندگی کرده است به آفریده شدن داستان هایی منجر میشود که هم در فضای زندگی خصوصی نویسنده می گذرد و هم در فضای گسترده و عمومی فرهنگ و تاریخ ما و این به خصوص در مورد “جزیره سرگردانی” که نخستین داستان بلند دانشور پس از “سووشون” است صدق می کند.
نویسنده پای اندیشه های سیاسی و اجتماعی دوران اخیر را به فضای داستان باز می کند و کتاب را صحنه ی گفتگو در مورد پرسش هایی می کند که سایه ی آنها سالیان دراز بر ذهن و روان سیمین دانشور و هم روزگارانش سنگینی کرده است. پرسش هایی درباره ی ناسنجیدگی و ناآزمودنی های اندیشه سیاسی دوران و نوسانات فکری جلال آل احمد و یارانش؛ که مثل خود او، همان طور که دانشور اشاره می کند، گاه کمتر و گاه بیشتر، میان کمونیسم تا سوسیالیسم و مبارزه سیاسی، میان ایمان مذهبی تا شک و بی ایمانی تاب خورده اند. اما دانشورِ جزیره سرگردانی، که از سووشون تا جزیره سرگردانی راه درازی آمده، دیگر با هیچ کدام از “ایسم” ها میانه ی خوشی ندارد و می خواهد دن کیشوتیزم مبارزه در کشورهای دنیای سوم را نمایش دهد.
در آثار او بیشتر قهرمان ها و حتی ضد قهرمان ها مقوایی و یک بعدی نیستند، گوشت و پوست دارند و در رگ هایشان خون در جریان است. تصویری تجریدی نیستند آزادی عمل دارند و زنده زنده در تابوت ایدئولوژی یا استبداد خود مدفون نمی شوند. به قول خود او: “شگرد من این است که شخصیت های داستان یا رمانم را آزاد می گذارم تا از دستم در بروند، خویشتن خویش را بیابند و دیگر جزیی از شخصیت خودم نباشند. به طبیعت وامی گذارم یعنی به طبیعی بودن و به ذهن آزاد و تداعی آزاد ذهنم اعتماد می کنم.”
او ریشه دارترین و پذیرفته ترین روابط افراد را مورد سرزنش قرار می دهد تا تجلی سیاست را در قلمرو گسترده تر امور روزمره باز آفرینند. از استبداد خانگی، از مرد سالاری، از ظلم که چندین چهره دارد، از درد و فقر، جهالت، غربت، بی کسی و عقیمی سخن می گوید و نشان می دهد که با بررسی سنن و نمادهایی که یک انسان را بر دیگری یا دیگران مسلط می سازد، راه و رسم های اندیشه ی اجتماعی – سیاسی هردوره را می توان بهتر و بدون تعصب و تعبد تصویر کرد. به همین سبب داستان های سیمین دانشور به طور اعم و به طور اخص، به درک موقعیت روانی قشری از جامعه در زمانی مشخص نایل آمده اند.
نغمه بلالی؛ دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی