کودکی دوران پر رمز و راز و جذابی است. کودکان دنیا را طور دیگری می بینند. کودک موجودی است متفکر که جهان بینی خاص خود را دارد . آدم های اطراف خود را مشاهده می کند، جانوران، اشیاء و زندگی را درک می کند، می سنجد، قضاوت می کند و حکم را شخصا اجرا می کند. تخیل و واقعیت در دنیای او در هم آمیخته اند. کودک انسانی است کنجکاو و محقق که می تواند کار کاوش و کشف حقایق را با تفریح تا آن حد بیامیزد که به هیچوجه نتوان تشخیص داد که کجا و چه هنگام تفریح و بازی تمام و تحقیق آغاز می شود. سیستم فکری او دنیا را بدون واسطه های تحریف کننده و بی پرده می بیند. این موضوع هنگامی دیده می شود که کودک زبان باز می کند و سخن می گوید. کودکی که معنای فعل افتادن و خوردن را یاد می گیرد هرگز نخواهدگفت (زمین خوردم) چون می داند زمین خوردنی نیست. او حتی جملات بزرگسالان را تصحیح می کند و از غلط های مشهور انتقاد می کند.زیرا هنوز قراردادهای کلامی و رفتاری مخصوص بزرگسالان را یاد نگرفته است. او نمی تواند ۱۵ دقیقه صبر کند مادرش مکالمه تلفنی رو تمام کند بعد به خواسته او جواب دهد چراکه نمی داند پانزده دقیقه یعنی چقدر؟ او نمی داند چرا دروغ بعضی وقت ها بد و بعضی وقت هاخوب است. او قراردادهای اجتماعی را نمی داند.
از نظر کودک غیر از زمین که خوردنی نیست بقیه موجودات همه خوردنی هستند، حتی خاکی که روی زمین است خوردنی است. کودک هر شی جدید را که می بیند با استفاده از ( حس بینایی) با دقت نگاه می کند. سپس می گیرد. لمس می کند. می بوید. تکان می دهد. به میز، صندلی، دیوار، موزائیک و چیز های دیگر می زند تا صدای آن شی را در برخورد با اشیاء دیگر بشنود. سختی و استحکام – نرمی و زبری – گرمی و سردی- صافی یا ناصافی آن را می سنجد. گاه آن را می شکند. ریز ریز می کند که مبادا در داخل آن چیزهایی باشد که او ندیده است. کودک شی را به دهان می برد تا طعم و مزه آن را درک کند.پس چه خطای بزرگی ما بزرگسالان در حین کاوش و کار تحقیقی کودک مرتکب می شویم که کار او را به دلایل مختلف برهم زده و بدتر آنکه به بهانه دست زدن یا شکستن چیزی او را تنبیه می کنیم.
محیط زندگی کودک باید برای او قابل دسترس و بی خطر باشد. کودکان سهوا یا عمدا ممکن است چیزی را ببلعند پس دارو و چیزهای خطرناک باید از دسترس آنان دور باشد. باید فضای مناسب او را فراهم کرد. وسایل و ابزار بازی هر چه هستند باید بی خطر و مناسب و قابل دسترس باشند. گاه والدین هزینه های گزافی برای اسباب بازی و وسایل کودک متقبل می شوند. که گاها به همین دلیل در دسترس کودک قرار نمی گیرند و به بهانه اینکه ممکن است کودک آن را بشکند یا خراب کند پشت ویترین و یا بالای کمد قرار داده می شوند. در حالی که کودکان به اشیاء و وسایل خانه تمایل بیشتری نشان می دهند. لوازم بازی کودک هر چه هستند باید متناسب با رده سنی او و پاسخگوی کاوشگری او باشد.
کودکان با شنیدن و مشارکت، زبان را یاد می گیرند. والدین باید کودکان را جدی بگیرند و با فراهم کردن فرصت های یادگیری، برچسب زدن به محیط، تشویق کودک به ارتباط برقرار کردن با شعر و کتاب خواندن محیط زندگی کودک را برای یادگیری مساعد کنند.اما نکته مهم این است که کودکان فراخنای توجه محدودی دارند و ممکن است خیلی زود از فعالیتی به فعالیت دیگر بروند. والدین فرصت های متنوع زیادی برای صحبت کردن با کودک و آموزش او دارند مثل زمان غذا دادن، خواباندن، شستشو، بازی کردن، تعویض لباس در زمان بیرون رفتن از خانه، در حین انجام کارهای روزمره و…. در واقع والدین اولین و مهمترین معلمانی هستند که کودک در طول زندگی خود خواهد داشت.
والدین در نقش پدر و مادر می بایست کشش و ظرفیت آموزشی و یادگیری کودک خود را درک کنند. نقش خانواده در ایجاد انگیزه برای کودک بسیار مهم و ضروری است و می بایست اطلاعاتی را در اختیار کودک گذاشت که مغز در حال رشد کودک به آن نیاز دارد.
اگر یک روز فرزند خود را زیر نظر بگیرید بیشتر سوال های او را جدی خواهید گرفت زیرا در می یابید که چه چیز او را شادتر می کند و چه چیزی موجب تمرکز بیشتر افکار او می شود.
فراموش نکنیم کودک از نظر فیزیولوژیک بسیار شبیه بزرگسال، ولی از نظر روانشناسی متفاوت و مستقل از بزرگسال است. یادمان باشد که تفکر، تخیل، عواطف کودکان مانند بزرگسالان نیست .
چشم ها را باید شست …… جور دیگر باید دید……
فاطمه مهیمنی، روانشناس و مدرس دانشگاه