بامدادان دو تن فراش برای بردن ملک المتکلمین و میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل آمدند به گردن هر یکی زنجیر دستی { شکاری } زده گفتند برخیزید بیایید. گویا هر دو دانستند که برای کشتن میبرندشان ملک دم در با آواز دلکش و بلند خود این شعر را خواند:
ما بارگه دادیم این رفت ستم بر ما بر بارگه عدوان ایا چه رسد خذلان
این را خوانده پا از در بیرون گذاشت، ما همگی اندوهگین گردیدیم و این اندوه چند برابر شد. هنگامی که دیدیم ان دو فراش زنجیرهایی را که به گردن ملک و جهانگیرخان زده بودند و ایشان را برده بودند برگردانیده در جلو اطاق بر روی دیگر زنجیرها انداختند و ما بی گمان شدیم که کار آن بیچارگان به پایان رسیده است.
روایت نویسندگان و روزنامه نگاران در بند روایت امروز نیست، شاید روزی که میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل و ملکالمتکلمین را زنجیر زده به قربانگاه باغ شاه می بردند، هیچ گمان نمی کردند که در فردای روزی چون امروز جهان چنان در غم و اندوه هم صنفان آنان به تنگ آمده باشد که روزی را به پاسداشت نویسندگان و روزنامه نگاران در بند اختصاص دهند.
کاری که چندی است به ابتکار کمیته نویسندگان و روزنامه نگاران زندانی انجمن قلم انجام گرفته و پانزدهم نوامبر هر سال یاد روزنامه نگاران و نویسندگانی که به جرم نوشتن تحت پیگرد قرار گرفته اند در سراسر جهان گرامی داشته می شود.
اگر آن روزگاران در جای جای جهان روزنامه نگاران به بند گرفته و به قربانگاه برده می شدند، ماها و شاید سالها به درازا می کشید تا خبر ان فجایع و جنایت ها فاصله ها را درنوردد تا شنیده شود. ولی جهان امروز، جهان ارتباط است و رسانه ها ابزار عظیم و گسترده این ارتباط و بی دلیل نیست که دهکده جهانی اش می خوانند و روزنامه نگاری را به عنوان شاخه ای از علوم ارتباطات در متن علوم اجتماعی جای می دهند.
رسانه ها امروزه در هر نوع اش، کاغذی، مجازی و الکترونیکی و تصویری مدیون تلاش قلم و انگشتان دست مردان و زنان جستجوگری است که حیات و معاش خود را هزینه ی عشق و علاقه بشری برای دست یافتن به جهانی پاک برای زیستی همگانی کرده اند و همچنان که امروز شاهدیم هر روز در گوشه و کنار این سرزمین خاکی شماری از آنان یا به قربانگاه جهل و مسلخ برده میشوند ویا در پس وپشت میله های استبداد فرستاده می گردند.
یکی سر بریده میشود ، یکی به زندان و تبعید ودیگری از معاش و نان می افتد و گناه آنان در این میان جستجوی خبر و عکس از ناملایمتی های این جهان بشری و در دسترس قرار دادن ان در میان مردم است.
اخبار بازداشت و تبعید امروز فقط اختصاص به یک سیستم سیاسی و نظام حکومتی ندارد. انگار جهان را ادباری گرفته که تحمل قاصدان سلامت و پاکی را در خود نمی بینند. از ژولین اسانژ و ادوار اسنودن درجهان آزاد غرب گرفته تا قربانیان داعش و القاعده ……….. تا نویسندگان و روزنامه نگاران دربند در سراسر این کره خاکی و جالب اینجاست که جنایت چنان تلخ و اپیدمی شده گردیده است که گویی حاکمان جهان با تمام یال و کوپال و سیاستمدار و توریسین و واعظ و سخنران ورسانه در اختیار و ایضا موشک و توپ خود را در مقابل دارندگان قلم درمقام پاسخ متقابل حقیر میبینند و همه ان اسباب قدرت را برای به بند کشیدن و به قربانگاه بردن نویسندگان و روزنامه نگاران تدارک دیده اند.
و این قصه تلخ به بند کشیدن اصحاب قلم را سرانجامی در این نزدیکی های زمان ندارد و ادامه خواهد داشت تا جهان اینچنین به کام دارندگان زرو زور هدایت می شود.
به یاد تمام نویسندگان وروزنامه نگاران که دستشان از دنیا به اجبار کوتاه گردیده و به یاد همه زنجیریان این عرصه در تمام نقاط جهان جز اینکه باید ایستاد و گرامی شان داشت چه می توان کرد. به پاسداشت شان باید به احترام ایستاد و نامشان را جاودانه کرد.