سالمندی واژه ای که برای خیلی از افراد، معنای آن مترادف است با بیماری، ناتوانی و از کار افتادگی. در هر حال، پیری و سالمندی سرانجام کار ِ تمام ِ افراد است. اینکه این دوران با سختی، ملالت، افسردگی و بیماری سپری شود یا همراه با نشاط و آرامش، بستگی به کیفیت زندگی قبل از سالمندی و تا حد زیادی به میزان درک و اطلاعات در دوران سالمندی دارد. موردی که به گمان من در جامعه ی ایرانی کمتر دیده می شود. گویا سالمندی حتمن باید با افسردگی و رخوت همراه باشد. تغذیه مناسب و فعالیت های جدید شغلی ی متناسب با این دوران و دیدار مستمر با همسالان ِ خود، تاثیر به سزایی در آرامش سالمندان دارد.
در کل نیاز های سالمندی به سه دسته تقسیم می شوند:
۱) نیازهای تغذیه یی، بهداشتی و درمانی.
۲) نیازهای اقتصادی و اجتماعی مثل بیمه و حقوق بازنشستگی
۳) نیاز های روانی.
تغذیه ی مناسب این دوران باید شامل مصرف چربی کمتر و خوردن غذا در وعده های متعدد با حجم کمتر و خوردن سبزیجات و میوه ی تازه باشد.
بی شک انجام ورزش ِ مستمر ِ متناسب، با شرایط جسمی سالمند هم مفید خواهد بود.در طی دوران سالمند ی تغییرات زیادی در بدن رخ خواهد داد . به تدریج پوست نرم می شود و لطافت خود را از دست می دهد. به دلیل افت کار کرد سیستم قلب و عروق و نرسیدن خون کافی به اندام ها بر خی موی رگها، خون کمتری در یافت می کنند. هضم مواد چربی سخت تر می شود که به دنبال آن مواردی مثل سوء هاضمه پیش خواهد آمد.
در مواردی به دلیل خروج سلولهای عصبی از ساختار فعال مغز تغییراتی در تفکر و حافظه و استدلال رخ خواهد داد. در مواردی حتا تاریخ و چهره ها هم فراموش میشوند. البته با انجام فعالیتهای ذهنی تا حدی می توان از پیشرفت این عوارض جلوگیری کرد مثل: کتاب خواندن، نوشتن خاطرات روزانه، شطرنج و ….
از نمونه های بارز و شایع اختلال کارکرد مغز در سالمندان “آلزایمر” است. این بیماری با کاهش شدید حافظه و قدرت شناختی مشخص می شود. در مراحل پیشرفته یبماری گاهی اوقات لازم است مانند یک نوزاد از بیمار مراقبت کرد. عواملی همچون ژنتیک، عفونت ها و نوع تغذیه و… در روند این بیماری و پیدایش آن تاثیر دارند. الزایمر معمولن مشکلات زیادی را برای خانواده ی افراد سالمند ایجاد می کند. درمانهای کنونی برای بیماری الزایمر معمولن درمان علامتی است و بیشترش شامل داروهایی است که پیشرفت بیماری را تنها کاهش می دهد. تغییرات محیط زندگی سالمند و کاهش استرس در محیط زندگی او در کاهش علائم موثر است. باید از جا به جاکردن وسایل روزمره ی مورد استفاده ی این سالمندان خودداری کرد، حتا گاهی حضور افراد جدید و بیگانه در اطراف آنها مشکلاتشان را بیشتر خواهد کرد .در کل ایجاد محیط همراه با آرامش و نظم تعریف شده در زیست زندگی روزمره آنها، در کاهش عواقب این بیماری تاثیر دارد. مواد غذایی همچون سیب، توت فرنگی، ماهی، گردو، غلات کامل و ماست به دلیل تقویت سیستم عصبی می تواند در بیمار آلزایمری مفید باشد. برای این بیماری پیشگیری بهترین درمان است وحداقل با این کار علایم خفیف می شوند. نوع برخورد اطرافیان، با بیمار آلزایمری بسیار مهم است. سالمندان نیز مانند همه ی افراد جامعه، باورها و ارزشهای خاص فردی خود را دارند، نباید به یک سالمند به دید یک فرد صرفن آسیب پذیر و قابل ترحم نگریست. گاهی اوقات سالمندان در محیط خانواده بر سر مسایلی همچون محل سکونت، استقلال فردی یا تفاوت های اخلاقی و فرهنگی با فرزندان و اطرافیانشان دچار مشکل می شوند. در موارد زیادی برقراری رابطه با دوستان هم سن و سال آنها و تجدید خاطرات گذشته و داشتن موضوعات مشترک، برای صحبت بسیار لذت بخش تر است تا هم صحبتی با فرزندانشان. در جوامع روستایی معمولن بازنشستگی به آن مفهوم و معنا جوامع شهری و صنعتی، برای سالمندان وجود ندارد. در این جوامع معمولن سالمندان تا آخرین سالهای زندگی بر سر کسب و کار خود مشغول هستند. معمولن سالمندانی که در ایام جوانی و میانسالی، فعال و پر کار و با نشاط بوده اند و رضایت نسبی از گذشته خود دارند، دوران سالمندی پر بارتری را برای خود پیش بینی می کنند. در کل دوران سالمندی ناخواسته همراه با مشکلات جسمی و روحی متعددی با درجات متفاوت است.
یکی از اختلالات شایع دوران سالمندی بی خوابی است. آنها معمولن ساعت ۴ یا ۵صبح از خواب بیدار می شوند. تنظیم یک برنامه ی خواب و بیداری منظم و گاهی استفاده از داروهای خواب آور میتواند، مشکلات خواب را در سالمندان کمتر کند. فعالیت روزانه و ایجاد خستگی در طی روز خواب شب را برای افراد پیر راحت تر می کند. بی شک ورزش و فعالیت بدنی منظم و متناسب باشرایط جسمی سالمندان و انجام فیزیوتراپی های علمی و منظم، در کاهش درد مفاصل تاثیر دارد. به غیر از مشکلات رایج وبیماری های دیابت، چربی و فشارخون و معلولیت های ناشی از سکته های مغزی بیماری های صعب العلاج و خاص طبیعتن برای یک سالمند سخت تر و پیچیده تر می شود.
کلام آخر این که حداقل کاری که میتوان برای سالمندان انجام داد این است که در مورد خواسته هایشان- حتا خواسته های روزمره – از آنها سوال شود. اگر چه توان برآورده کردن آنها را هم نداشته باشیم، می توان با گوش دادن دقیق و محترمانه و نه از روی دلسوزی وترحم و برقرای ارتباط دیداری و شنیداری، سالمند را وارد روابط عادی و روزمره کنیم. در یک جامعه ی رشد یافته هر فرد یک قطعه از پازلی است که در جایگاه خود بسیار مفید خواهد بود؛ باید بپذیریم سالمندان نیز، قسمتی از جامعه ی ما هستند. آنها را همان گونه که هستند، نه آن گونه که ما تشخیص می دهیم، بپذیریم و باورشان داشته باشیم.