«اندیشه عدم خشونت؛ شیوه ای برای نه گفتن به تاریخ ِ در حکم خشونت.» (رامین جهانبگلو)
در سیر تطور تاریخ متعارف بشری، اندیشه عدم خشونت به مثابه ی فرا-روایتی احتساب می شود که در درون تاریخی جداگانه باید به چالش کشیده شود، چرا که سیر تاریخ، چیزی جز کینه ورزی ها، عداوت ها، خودخواهی ها و… .نبوده است.کشمکش هایی سراسر مضمحل کننده، آنچنان که نمی توان مجالی در این ساختار از برای مهربانی، رأفت، دوست داشتن و رهایی جست؛ که این مفاهیم به تمامی در تاریخی متفاوت و نظامی نامتعارف قرار خواهد گرفت. راهبردی در زمان های گوناگون، که در مجاورت با جنگ ها و نزاع ها بوده است، آن چنان که در درون تضادها و برخوردها، همیشه اندیشه ایی منادی گذشت و رهایی بوده است. اندیشه ای که بنیان مفهوم واژه “دیگری” را عمق و ژرفا بخشید و در تعامل ها و برخوردها این مفهوم را حائز ارزشی پایدار نمود. شاید بتوان گفت عدم خشونت بر گرد مدار ِ «دیگری» می چرخد و معنا می یابد و از این نقطه بود که تاریخ مباحثی چون «حقوق بشر»، «تعامل در جامعه مدنی» و « گفتگو بین افراد جامعه جهت مدیریت آن» نمودار گشت و بنیان نظام های دموکراسی و مردم سالار ریخته شد. اما رویکرد درونی و انسانی بدین اندیشه، با تأثیرپذیری ازاندیشه های «مهاتما گاندی» و «مارتین لوتر کینگ» بود که سامان یافت. رویکردی که محور وجود خود را بر پایه ی قاعده ی اخلاقی، رهایی باوری ایمان بنا نهاده و کارکردی فراتر از قراردادهای مدنی داشت، آنچنان که عدم خشونت، مدارا و تحمل را با شهامت، عشق به آزادی و خویشتنداری عجین کرد.
واژه عدم خشونت؛ ریشه ای سانسکریت دارد که به صورت لغوی، باری منفی دارد و به معنی «پرهیز از کُشتن» می باشد ولی معنای ماهوی آن کاملاً پویا و مثبت است که همان «ایستادگی در مقابل خشونت ورزیدن» است. گاندی درباره مفهوم این واژه چنین می نویسد: « واژه آهیمسا حالتی مثبت از عشق و حتی نیکی نسبت به کسی است که بدی می کند. اما این بدان معنا نیست که باید بدکار را یاری رسانیم تا بدی کند یا آنکه با رضایتی کنش پذیر آن را تحمل کنیم. برعکس، عشق (حالت فعال واژه) از شما می خواهد که با دوری کردن از افراد بدکار در برابرش ایستادگی کنید، حتی اگر جسماً آزرده و آسیب پذیر باشید.» این خوانش متفاوت گاندی، به یک نیروی فعال «دیگر بودی» بدل گشت که تاثیر عمیقی در جنبش های عدم خشونت داشت.
در این زمینه برای مطالعه بیشتر و عمیق تر می شود به کتابی از رامین جهانبگلو که توسط نشر نی منتشر گردیده، رجوع نمود. کتاب «اندیشه عدم خشونت» در چهار بخش به همراه مقدمه و مؤخره ای به نگارش درآمده است. بخشهای کتاب به معرفی ریشه های فرهنگی عدم خشونت، بانیان، شخصیت های معاصر و خشونت پرهیزان بیست سال اخیر (اشخاص و سازمان ها) معطوف شده است. به طور مثال در معرفی منابع فرهنگی آن، تحلیل و تاویل تعالیم لائوتسه، بودا، بهگودگیتا، آئین جین، زردشت، سقراط، کتاب مقدس، عیسی مسیح، سعدی و فرانسیس آسیزی سعی نموده است. در معرفی شخصیت ها به اشخاصی چون دیوید تورو، لئوتولستوی، ماهاتما گاندی، لوتر کینگ، نلسون ماندلا، دزموندتوتو، دالایی لاما، مادر ترزا و…. و در معرفی سازمانها به جنبش هایی چون راه خشونت MAM ، بریگاد صلح جهانی (BPI)، مرکز فلسطینی بررسی عدم خشونت، گروه اقدام مستقیم عدم خشونت (N.V.D.A.G) سرویس صلح و عدالت (SERPAJ)، جنبش عدم خشونت لبنان و … می پردازد.
خیلی ها بر این عقیده اند که خشونت تنها راه تغییر جامعه انسانی است و اگر مقوله ای به نام عدم خشونت وجود دارد، استثنایی تاریخی است، شکی نیست که عدم خشونت چنین است، امری کاملاً خلاف جریان تاریخ بشری . ولی شاید استثنایی بودن آن به دلیل شهامت و جرأت کسانی است که در اندیشیدن و بیان مفهومی که دیگران از تفکر در مورد آن سرباز می زنند، باشد. ان زمان که فردی یا افرادی ازبی عدالتی و فرمانبرداری به تنگ می آیند و دست به اعتراض، اعتصاب، تحصن و نافرمانی مدنی می زنند. در چارچوب عدم خشونت عمل کرده اند، آنجا که گروهی در دفاع از محیط زیست، مخالفت با نسل کشی موجودات زنده جهت بهره برداری تجاری، آزمایش های اتمی، دخالت در اکوسیستم های طبیعی و رفع فقر و تبعیض و… وارد صحنه اجتماع می شوند، دست به عملی خشونت پرهیزانه زده اند، آن چه که عدم خشونت به ما می آموزد، اصلاح پذیری انسان ها و جامعه انسانی، آگاهی از تنوع زیست انسانی و مدارا با مخالفین می باشد. دیگر برای گذر از وضعیتی اجتماعی به وضعیتی دیگر احتیاج به نابودکردن و از بین بردن اقوام و اقشار اجتماعی نیست. پس استراتژی عدم خشونت، مبارزه ای برای عدالت و صلح مدنی و شناساندن ارزش قانون به شهروندان است. بدین سان عدم خشونت چون طرحی تربیتی برای مسؤول کردن شهروندان به نظر می رسد. گاندی می گوید: «نخستین ضرورت عدم خشونت، رعایت عدالت پیرامون خود وهمه ی زمینه ها است.» بی شک آینده ی از آن اندیشه عدم خشونت است. اندیشه ها و ماهیت فکری موجود در جوامع مذکور، در خود ظرفیت هایی دارد که می تواند به بازیابی گرته هایی برای بازآفرینی اندیشه رواداری تبدیل گردد. ریشه ی فکری شخصیت هایی چون لاتوئسه، بودا، زرتشت و سعدی در قرن های دور و در اندیشه گاندی در سالهای نزدیک، ما را بدین سوی هدایت می کند که این فرهنگ سرشار از چنین مفاهیمی است، اما در سالهای اخیر ، دچار وضعیتی شده است که هرگز در مناسبات اجتماعی خویش، اندیشه عدم خشونت مجالی جهت جلب توجه نمی بابد. خشونت، استبداد و باز آفرینی استبداد در پس زمینه ی هرج و مرج داستان دائمی جوامع جهان سومی می باشد. هرچندکه اغلب تحلیل ها و نگاه ها به عوامل برونی ایجاد سلسله معضلات می باشد اما هرگز از اهمیت عوامل درونی آنها نمی کاهد. تفکر و تأمل در باب وضعیت کنونی جوامع مذکور، ما را به آگاهی و بصیرتی می بردکه خشونت را در اخلاق شکنجه شده ای مبدل به شکنجه گری دیگری می بینیم. بنابراین خشونت در جهان سوم، جاده ای سراشیب است که به انکار حقوق افراد می انجامد. در اینجا شاید نه فقط باید در پایان دادن به رواج خشونت اقدام نمود، بلکه باید به ارزیابی خطر از میان رفتن تدریجی ارزش های مبتنی بر عدم خشونت در جوامعی که خود ناقل این گونه اندیشه ها بوده اند، پرداخت. بنابراین باید اندیشه عدم خشونت را از حاشیه مباحث جاری به متن اورد و متون سرشار از این مباحث را بار دیگر به کانون مطالات فرهنگی مبدل ساخت. باید به عمومی کردن مجدد اندیشه هایی چون عدم خشونت، مدارا، رواداری، حقوق بشر، احترام به دیگری و…. کوشش نمود.
نویسنده به عنوان یکی از اعضای هیئت موسس انجمن هامون ایران (NGO) به پیشواز روز جهانی تحمل و مدارا گام برمی دارد و ادعا دارد که باید مدارا و رواداری و عدم خشونت را به تیتر یک رسانه ها و مجلات و مطبوعات خویش مبدل سازیم، تا از این طریق بتوانیم از این منجلاب بنیادگرایی و افراط گرایی که عارض این قسمت از جهان شده، به سلامت در آییم. انتشار واژگانی که انسان ها را به گفتگو و هم اندیشی با یکدیگر دعوت نماید، یکی از بنیادی ترین مسئولیتهایی هست که برعهده تشکل های غیردولتی گذارده شده و من در همایش تحلیل تشکلهای غیردولتی در توسعه استان بوشهر ( برگزارشده در شهریورماه توسط بنیاد رشد و اندیشه سازندگی استان بوشهر) به همین گفتگو و دیالوگ فرهنگی و مدارای اجتماعی اشاره نمودم و این نکته را مساله مند نمودم که آینده فرهنگ شرق به طور عام و فرهنگ ایران به طور خاص در گفتگوی درون تمدنی هست که رقم خواهد خورد و به رشد خواهد انجامید. ازهمین رو انجمن هامون در طول دو سال گذشته با برگزاری هر هفته جلسه ای گفتگویی با عنوان عصرانه فرهنگی هامون در این راه گام نهاده و به ایفای نقش مدنی خویش پرداخته است.