مفهوم اعتدال اگر بخواهد تبدیل به گفتمانی اجتماعی و فرهنگی در جامعه ایرانی شود باید بتواند حاملین خود را بشناسد و تعیین کند؛ به زعم نویسنده مهمترین حاملین ایده اعتدال در جامعه ایرانی؛ طبقه متوسطی هست که تحصیل کرده هست و آرزوهای دموکراتیک و مردمسالارانه ای را برای آینده جامعه تعریف نموده اند.
طبقه متوسط؛ طبقه ای است که در حد وسط جامعه، نه آنقدر بالای جامعه است که طبقه بالا باشد و نه آنقدر پایین جامعه است که طبقه پایین و ندار جامعه باشد. این طبقه متوسط؛ متوسط متوسط است. از همه جهات متوسط است. متوسط بودن همه امور به معنای بی خاصیت بودن بودنش نیست زیرا عده ای فرض را بر این می گیرند که امر متوسط بی خاصیت است. مه؛ امر متوسط وسط امور را می گیرد و وسط می اندیشد و وسط دار و میدان دار و میاندار و معتدل است. طبقه متوسط چون میاندار است لازم می بیند که اصل و کناری باشد تا او هم وسط باشد. میانداری طبقه متوسط باعث اعتدال می شود و نیرویی است که همواره مخالف بی نظمی و خشونت و بی سامانی در جامعه می باشد. از درون این تبیین جامعه شناسانه، لزوم درک ساختار و کارکردهای اجتماعی گروه های متعدد اجتماعی بسیار لازم و ضروری هست. از همین رو نیز باید به سمت نگرشی گفت وگو مدارانه و تساهل و تسامح جویی فرهنگی و مدنی پیش رفت و از تنازع و آنتاگونیسم طبقاتی اجتناب ورزید و دور شد. در این جریان اجتماعی بیش از آنکه بشود از طبقات اجتماعی – اقتصادی حرف زد، باید از انواع متعدد و متکثر سبک های زندگی افراد حرف زد؛ اساسن طبقه متوسط با مفهوم سبک زندگی قابل درک و فهم می باشد. سبک زندگی بیشتر مبتنی بر مصرف و نوع و شیوه و فرهنگ مصرف بوده است. در صورتی که وقتی از طبقه اجتماعی حرف می زنیم؛ ناگزیر باید از نوع و چگونگی شیوه تولید این طبقات حرف به میان آورد.
با این تحلیل جامعه شناسانه و فرهنگی از جامعه ایرانی، ناگزیر برای صورتبندی و شکل دادن به مفهوم اعتدال و تبدیل کردن آن به یک گفتمان فراگیر اجتماعی؛ باید طبقه متوسط را تبدیل به حاملین این گفتمان در جامعه نمود. این که این جریان سازی اجتماعی از چه راهی و با چه استراتژی اجتماعی قابلیت گسترش و توسعه دارد؛ به زعم نویسنده باید به منشور حقوق شهروندی که دکتر حسن روحانی، یک سال قبل منتشر نمود و البته همچنان مسکوت مانده، بازگشت. به اعتقاد نویسنده که به عنوان یکی از اعضای هیئت موسس انجمن هامون ایران (NGO) می باشد باید به تحقق همان اهداف و چشم اندازهای متعدد و متکثر منشور حقوق شهروندی پرداخت. دولت ناگزیر است که برای تحقق وعده های انتخاباتی خویش، مطالبات شهروندی و مدنی طبقه متوسط ایرانی را جامه عمل بپوشاند و توجه عمیق خویش را به این مطالبات مدنی جلب نماید. در این منشور به اصل اعتدال توجه عمیقی شده و همه زمینه ها و حوزه های اجتماعی – فرهنگی متعددی که در آن دیده شده را در بستری از فرهنگ طبقه متوسط لحاظ نموده است. انجمن هامون ایران نیز بیش از شش ماه پیش ویژه نامه ای چهار صفحه ای در هفته نامه نسیم جنوب منتشر نمود که به تحلیل این منشور از دید متخصصین حوزه ها پرداخته بود. انجمن هامون هم چنان نیز این منشور را به عنوان یکی از مطالبات تدوین شده مدنی و شهروندی طبقه متوسط ایرانی در نظر دارد و در تلاش است که یک ویژه نامه دیگر را نیز در همین حوزه تدوین و منتشر نماید.
در تحلیل نهایی که می شود از مفهوم اعتدال و صورتبندی گفتمانی این مفهوم به دست داد باید به ضرورت شکل گیری طبقه متوسط و احترام به بنیان های فکری و خاستگاه های اندیشگی این سبک زندگی رسید و اهمیت این امر مهم و حیاتی را با تحقق بخشیدن به اهداف منشور حقوق شهروندی برجسته نمود و امیدواری مدنی درباره آینده گفتمان اعتدال را تقویت نمود.
در کنار توجه به طبقه متوسط به عنوان حامل اصلی گفتمان اعتدال، باید به نکته دیگری هم توجه نمود که جامعه ایرانی؛ جامعه ای چندفرهنگی و چندهویتی می باشد و درون این جامعه چندگانه باید ملاحظاتی را درک نمود که این ملاحظات جز در سایه سار توجه به مفهوم اعتدال امکان پذیر نخواهد بود. جهان پسایازده سپتامبری؛ جهانی هست که هویت های محلی و بومی سربرآورده اند و خود را بیان می کنند و این بیان جز در درون بستری از گفت وگو اعتدال گرایانه و تساهل گرایانه امکان پذیر نخواهد بود؛ لذا در تحلیلی که از درون سپهر تفکری داریوش شایگان باید به سمت “آمیزش افق ها” حرکت نمود و به هویتی چهل تکه نائل آمد. در این حوزه انجمن هامون ایران نیز با توجه به دو سال فعالیت مدنی خویش، به ایده و اندیشه چندفرهنگی و سیال داریوش شایگان همواره توجه داشته و یکی از خاستگاه های تفکری این انجمن را مبتنی بر همین ایده ها صورتبندی نموده، لذا امیدوار است که در آینده نزدیک بتوانیم در سطح گسترده تری به گفت و گو و دیالوگ فرهنگی در بستری از طبقه متوسط جامعه ایرانی دست یابیم و در نهایت گفتمان اعتدال در جامعه ایرانی فراگستر شود.