روایت توسعه “کودکی” در روز جهانی کودک
مینا درعلی
کودک به عنوان یک بخش از زندگی هر شخص بوده که در طی دورانی که به آن “کودکی “می گویند گذر کرده و گاه نیز به دست فراموشی سپرده شده است.
کودکی تحت عوامل متعدد شکل گرفته و تعریف شده است .کودکی اجتماعی،کودکی سیاسی و کودکی های دیگر که هر کدام زاده شرایط فردی ، اجتماعی ، سیاسی ،اقتصادی و حتی ژنتیکی و غیره بوده است!
نظریه پردازان متعددی در خصوص کودکی تحقیقات متعدد داشته اند و از منظرهای متفاوتی به این مفهوم گسترده پرداخته اند . با توجه به تفاوت های نگرشی و شیوه های مطالعاتی که این نظریه پردازان و محققین داشته اند یک اتفاق نظر در نگاه همه ی آنها به مقوله ” کودکی ” است که آن را بخشی از دوران زندگی هر فرد دانسته که در دورانی (زمان سنی) پایان می یابد.
در نظریه ساختار گرایی اجتماعی توصیف کودکی به عنوان بخشی از زندگی اجتماعی در نظر گرفته شده است .بخشی که می تواند تداوم آن را تا ساختار های بعدی اجتماع شاهد باشیم.
بنابر این کودکی به عنوان بخشی از ساختار اجتماعی توسط ساختار گراها تعریف و تبین می شود .در نظریه ی ساختار گرایی اجتماعی توصیف کودکی به عنوان یک موضوع ساخته شده، توسط اجتماع و به منزله ی پذیرش آگاهانه ی معانی بدیهی آن موضوع است.
.کووارتروپ جامعه شناس ساختارگرا این موضوع را که کودکی یک شکل پایدار از هر ساخت نسلی (زایشی )است، مبنا می داند. وی معتقد است کودکی نمی تواند فهمیده شود بدون اینکه در نظر گرفته شود متغیر ی است پایدار!
به عبارت دیگر، کودکی در هر ساخت نسلی تا زمانی که وجود دارد، پایداری دارد. در نهایت، کووارتروپ (Qvortrop ۲۰۰۷) معتقد است؛ کودکی از زمانی می تواند ادعای وضوح داشته باشد و به عنوان نهادی که حدودش نسبت به دیگر مقاطع نسلی، تعیین شده در نظر گرفته شود که به عنوان یک شکل ساختاری یا یک مقطع ساختاری بررسی شود. ولی این به معنای آن نیست که این مقطع غیر قابل تغییر است. حتی اشکال دیگر اجتماعی تغییر نا پذیر نیستند و آن بدیهی است که مثلا کودکی یک صد سال قبل متفاوت از کودکی امروز است. کودکان نیز مانند دیگر عناصر اجتماعی پی در پی با شکل گرفتن پارامتر ها یی که از همان نوع هستند مواجه می شوند و از آنها تاثیر می پذیرند. به عبارت دیگر، کودکی همواره به وسیله استیلای اجتماع، اقتصاد، سیاست، فرهنگ، تکنولوژی و دیگر پارامترها شکل گرفته است.
در دوران اخیر با توجه به استیلای فرهنگ یکسان سازی دنیای رایانه ای و نوع عملکرد کودکی ها در دنیای مجازی ها نیاز به یک نگرش و برسی کارشناسانه و جامعه شناسانه است.
“کودکی “به عنوان یک پدیده مستقل اجتماعی برای رشد اجتماعی خود باید کودک ها را از یکدیگر متمایز کند . برای مثال کودکی که در جامعه ایران زندگی می کند با کودکی که در جوامع اروپایی یا آفریقایی یا سایر مناطق همیشه در حال صلح یا جنگ می توانند ” کودکی” های متفاوتی را باز آفرینی و باز شناسایی کند!
واینس جامعه شناس نیز بر باز شناسی کودکان به عنوان عامل اجتماعی تاکید دارد و معتقد است تحقیقات مردم نگارانه بر نقش کودکان به عنوان عاملان و آفرینندگان فعال فرهنگی اهمیت می دهند و بیشترین تاکید او بر تحقیقاتی است که عاملیت اجتماعی کودکان را پذیرفته است.
بنابراین کودکان یک مقوله ی ساختاری و بخشی از ترکیب زندگی اجتماعی مستقل هستند و بایددر درون هر نظام اجتماعی از انها به عنوان یک شکل کامل و یکپارچه درک و صحبت شود.
به طور کلی باید گفت بر اساس نظریه ساختار گرایانه کودک شناسی ، کودک به عنوان اجتماعی ساختاری با در نظر گرفتن این موضوع که کودکان یک مشخصه ی ثابت و پایدار در تمام دنیا های اجتماعی هستند شروع می شود و کودکان یکی از عناصر تشکیل دهنده ی تمام جوامع محسوب می شوند و نمایانگر تمام خصوصیات و حقایق اجتماعی اند . اما شکل ظاهری آنها ممکن است از جامعه ای به جامعه ی دیگر متفاوت باشد اما در هر جامعه ی خاص ، آنها ویژه و یک شکل هستند و در اصل آنها یک جزء از ساختار های اجتماعی را تشکیل می دهند. این روند با این فرضیه همراه است که کودکان به عنوان افراد ناقص و ناتوان نیستند بلکه آنها یک گروه از عوامل اجتماعی را تشکیل می دهند و نیازها و حقوق خاصی دارند.
در نظریه پردازی انتقالی اجتماعی، کودکی از رشد و شخصیت کودک درون جامعه مفهوم می یابد و رشد شخصیت کودک از اجتماع و آموزش های اجتماعی اش!
بنابر این برای تمایز دادن “کودکی اجتماعی ” از “کودکی اکتسابی “، کودک ها را وابسته به اجتماعی می کند که درونش شکل می گیرند .این شکل گیری هاالگوهای مبتنی بر ارزش هستند و شواهد نشان می دهد این الگوها در جایی در درون کودکی قرار دارد و هیچ یک از اینها در طول دوران بزرگسالی ،چندان در معرض تغییر جدی قرار ندارند . این تئوری یک نوع هماهنگی بین عوامل فردی و شخصیت های ویژه آنها و جامعه پی می برد که از یک الگوی مشترک پیروی می کند. بنابراین کودک به عنوان موجودی با کمترین توانایی در نظر گرفته می شود. در این نظریه ها اجتماعی شدن از مقولات مهمی در حوزه جامعه شناسی کودک است که او را به عنوان بخش مهم ساختار اجتماعی ، رشد و شخصیت می بخشد!
و اما نظریات دیگری نیز موجود است که بیشتر در حوزه انسان شناسی قرار دارد.
در این حوزه مطالعات گروه اوپی در دهه ی هفتاد نشان داده است، با توجه به آنکه دنیای کودکی متاثر از دنیای بزرگسالان است اما دنیای کودکان به عنوان جایگاهی مستقل دارای عقاید و رسوم و قوانین مخصوص به خود می باشد. این دنیا، دنیای حیاط مدرسه، زمین بازی و گروه هم سالان است. این نظریه عقیده دارد که باید بر رفتار و عمل اجتماعی کودکان همان طور که ساخته شده است؛ تاکید کرد. این نظریه به هدف مندی دوران کودکی که موضوعی انسان شناختی و توسط متدولوژی تفسیری و قوم نگاری پیشنهاد شده است، توجه دارد و بر آن است که باید “مطالعات مردم نگاری دوران کودکی افزایش پیدا کند”. این نظریه در کار دراز مدت و طولانی، فراگیری زبان ، بازی های زبانی و توانایی کودکان را تسهیل می کند و همچنین به نوع روابط با کودکان و تعلیم و تربیت آنها کمک می کند.
اگر تمام این نگرش ها و نظریات را در کنار هم بچینیم ، می توانیم پازلی از ساختار مستقل اجتماعی را بیابیم به نام ” کودکی” که می تواند متاثر از همه ی عوامل اجتماعی ،فرهنگی و فردی به نام کودک و حتی بزرگسالانی به نام افراد خانواده و اجتماع باشد و تاثیر گذار بر همه ی آنها ، و تاثیر گیرنده نیز هم!
بنابر این نقش تمام حوزه های اجتماعی ، اقتصادی ،فرهنگی و سیاسی و آموزشی در یافتن ” کودکی” ایرانی بسیار مهم است و این رسالت نه تنها بر دوش خانواده ها بلکه بر دوش تمام نهاد ها و دستگاه های دولتی و خصوصی است که از کودک ایرانی یک ” کودکی ” تاثیر گذار و توسعه یافته را رقم زنند.
منبع: سایت ب