ایران در خلال دهه ۵۰، کشوری است که خاطره کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را که با دخالت بیگانگان به وقوع پیوست و از سوی دیگر خاطره کوتاه مدت حکومت قانون، مدنیت و آزادی بیان دوران مصدق و نیز فریبکاری ها و بازی های سیاسی را در حافظه خود جای داده است. از سوی دیگر مدرنیسم و تجدد با مشخصه مصرف گرایی و رشد روز افزون خرده بورژوازی ناشی از درآمدهای نفتی، در فضای فرهنگی بسیار سنتی و پدرسالاری آن زمان در حال تکوین بود. حکومت وقت، احزاب سیاسی مخالف را قلع و قمع نموده بود و بسته های فرهنگی مختلف مانند حق رأی زنان و اصلاحات ارضی انجام شد.
فضای فرهنگی ایران در دهه ۵۰ حداقل با دو جریان عمده سروکار داشت. فضای سنتی که برگرفته از آداب و رسوم فرهنگ ایران باستانی و یا نشأت گرفته از فرهنگ اسلامی بعد از دوره ساسانی بود. در چنین فضایی با شروع جریانات نوسازی در ابعاد مختلف آن – فرهنگی، سیاسی، اقتصادی- زمینه و بستر برای ورود جریان فرهنگ غربی محیا شد و با رشد طبقه متوسط شهری و حمایتی که سردمداران حکومت از این نوع فرهنگ می کردند، رواج آن رو به فزونی پیدا کرد. البته حمایت از فرهنگ و متد غربی موضوع جدید نبود؛ پیش از آن کسانی چون میرزا ملکم خان، سید حسن تقی زاده و تحصیل کردگانی که در غرب آموزش دیده بودند، زمزمه های این جریان را آغاز کرده بودند و شعارهایی چون «از فرق سر تا نوک پا» را سر داده بودند. اما به هر شکل با توجه به زمینه بسیار سنتی جامعه ایرانی و نبود طبقه به معنای واقعی کلمه، این جریان روند آرامی را طی می کرد تا اینکه در دهه ۴۰ و بالاخص دهه ۵۰ با روند رو به رشد طبقه متوسط و گسترش بیشتر فرهنگ غربی در حوالی همین سال ها، بدلیل همگانی تر شدن وسایل ارتباط جمعی مانند رادیو و تلویزیون؛ این رویکرد مدرن غربی خود را بیشتر نمایان کرد و موافقت ها و اعتراضاتی را برانگیخت.
در راستای آنچه گفته شد، باستان گرایی، اسلام ستیزی، سنت ستیزی، مدرنیسم و دیگر سیاست های فرهنگی در این دوران سبب شد شکاف ها، تعارضات و تنش هایی فرهنگی در جامعه ایران بوجود آید. هویت فرهنگی ایرانی طی تاریخ، به رغم تأثیرپذیری از فرهنگ ها و تمدن های متعدد و نیز تحمل فراز و نشیب های مختلف، بویژه قرار گرفتن در معرض تهاجمات اقوام دور و نزدیک، همچنان توانسته ارتباط خود را با فرهنگ ایرانی اسلامی خود حفظ کند و این رویه تاریخی در طول قرن ها ادامه داشت. به هر شکل با ظهور و رواج تجدد در جامعه ایرانی و حمایت طبقه حاکم و استقبال طبقه شهری متوسط اقلیت، چالش مدرن گرایی و سنت، شکافی ایجاد کرد که ریشه بحران عمیقی در جامعه شد؛ چنانچه برخی ادعا کرده اند انقلاب ۵۷ ایران پاسخی به این تکثرگرایی فرهنگی و بحران هویت بود.
البته در چنین شرایطی که عده ای موافق اصلاحات و نوسازی های در حال انجام و گسترش مدرنیته بودند، طبقه متوسط سنتی بدلیل فقدان مشارکت سیاسی و آزادی فرهنگی، احساس ناکامی می کرد. طبقه متوسط سنتی، بویژه تاجران، بازاریان و روحانیون در مقابل این شیوه غربی توسعه، احساس خطر می کردند. شرکت های بزرگ چندملیتی موقعیت اقتصادی بازار را تضعیف کرده بودند و آموزش های غیردینی و رسانه ها نیز، اعتقادات مردم را هدف قرار داده بودند. علی رغم ملی شدن تلویزیون ایران در سال ۱۳۴۵، طبق برآوردی که در سال ۱۳۵۴ انجام شد، ۷۸ درصد از محتوای برنامه های تلویزیونی ایران فیلم های غربی با رویکردها و برنامه های خاص بود (مسعودی، ۱۳۸۷: ۶۴).
در سال های میانی دهه ۵۰، جناح های مخالف مذهبی و غیرمذهبی، به کمک سیاست حقوق بشر کارتر، از رسانه های کوچک برای رساندن حق اعتراض خود به مردم استفاده کردند. بنابراین گروه های مختلف با رویکردهای فرهنگی متفاوت مانند ملی گرایان، مذهبیون، حزب توده و… فضای به نسبت آزادتری برای تبلیغ افکار خود پیدا کردند و چندصدایی تقویت شد. گروه های حرفه ای مانند وکلا و نویسندگان نامه های سرگشاده به شاه نوشتند و خواستار پایان مداخله دولت در قانون و آزادی بیان شدند.
رهبران مذهبی مخالف برای تبلیغ هویت اسلامی و مقابله با سیاست غربی سازی شاه، از شبکه ملی مساجد و بازارها استفاده کردند. حتی در آن فضا، سخنرانی ها و پیام های امام خمینی از طریق نوارهای کاست در میان مردم و در گوشه و کنار مملکت پخش می شد. پس تکثیر از طریق رسانه های کوچک از طریق کاست ها و اعلامیه توسط گروه های مختلف مذهبی، سوسیالیست و دموکرات فضایی را فراهم کرد که غیرقابل کنترل بود و چنین شیوه تبلیغی در جامعه ای با فرهنگ ایستای شفاهی، ابزاری بسیار قدرتمند محسوب می شد.
برای توضیح اجمالی مطالب گفته شده می توان از رویکرد بوردیو کمک گرفت. از نظر بوردیو کنش اجتماعی و از جمله تولید در رابطه بین عامل و ساختار اتفاق می افتد. در شرایط تعاملی میان کنشگر و ساختار، میدان شکل می گیرد که مبنای تحلیل نوشته حاضر براساس آن است. از نظر بوردیو میدان تولید فرهنگی دارای خصوصیات ویژه ای است. قاعده مندی، مبتنی بودن بر سرمایه به عنوان منبع، هم خوانی با عادت واره های خاص و البته منازعه آمیز بودن از خصوصیات ویژه هر میدان تولید فرهنگی است. منازعه آمیز بودن فضای فرهنگی ایران، از ویژگی هایی است که می تواند در تحلیل شرایط فضای متکثر فرهنگی ایران مفید باشد. از نظر بوردیو، تضاد منافع تولیدکنندگان یا کنشگران میدان تولید فرهنگی است که میدان را منازعه آمیز می کند (صمیم، ۱۳۹۲: ۱۰).
همانطور که قبلاً اشاره شد در فضای متکثر فرهنگی ایران در دهه ۵۰، حداقل دو جریان عمده موافق و مخالف وجود داشت که عده ای موافق جریان حاکم و عده زیادی مخالف آن بودند و همین جریان مخالف خود به شیوه های متفاوتی چون ملی گرایان، مذهبیون، دموکرات ها و سوسیالیست ها خود را نشان داد که به تنوع فرهنگی متناسب با افکار و ایدئولوژی های معتقدین آن همراه بود. پس اگرچه ساختار فرهنگی غربی در برابر ساختار سنتی ایرانی قد علم کرد و آن را به مبارزه طلبی و سعی داشت با کنش کنشگران حکومتی و عده ای موافقان داخلی، جریان سنت را به زانو درآورد، اما کنشگران میدان فرهنگی بوردویی نیز در برابر ساختار فرهنگی مدرن، دست به انتخاب ها و کنش هایی زدند که نهایتاً منجر به فضایی متکثر و میدانی پرمنازعه شد.
منابع
مسعودی، حمید (۱۳۸۷). سایه استعمار بر ایران عصر پهلوی، ماهنامه اندیشه و تاریخ سیاسی ایران، سال۷، شماره ۷۵و۷۶، صص ۶۰-۶۷.
صمیم، رضا (۱۳۹۲). فضای تولید موسیقی مردم پسند در ایران، بی جا.