سووشون، آینهای برابر تاریخ معاصر و به ویژه رویدادهای عصر استعمار در جنوب است. این داستان روایتی است از قصه کهنه استبداد و استعماری که همیشه به جان مردمان آن دیار چنگ انداخته بود. یوسف، خانِ آگاه و آزاده ایست که حاضر به فروش آذوقه به نیروهای اشغالگر انگلیسی نیست و در برابر اغواگریهای پادوان استعمار از یک سو و نیز سرزنش عافیتجویانی که در ابتذال روزمرگی و آرامش خزیدهاند به مقاومت ایستاده است. آگاهی او از نوع آگاهی تاریخی ست؛ او حتی حاضر به همکاری با ایلاتی نیست که همراه با انگلیسها به دشمن مشترک یعنی حکومت مرکزی میتازند.
اما به نظر میرسد که شخصیت اصلی داستان، زری، همسر یوسف باشد که در این کشمکش میان دو انتخاب به تردید افتاده است؛ از سویی راه چالش برانگیز و دشوار ایستادن در برابر متجاوز و حرمت داشتن غرور مردانه و آگاهانه همسر و از سویی دیگر تحمل سرزنش مردان و زنانی که آرامش می خواهند و میخواهند به هر زحمت، زندگیشان را به دندان بکشند. میان این نوسان است که شخصیت زری آفریده میشود و تکامل مییابد. زری دارای نوعی دینامیسم شخصیتی است که تدریجا تحول مییابد. مرگ یوسف برای زری لحظه انتخاب آگاهانه است. اینجا گردنهایست که زنِ روزمرهی خانهداری را بدل به شخصیتی تاثیرگذار و یک اصلاحگر اجتماعی میکند که قرار است در جامعه نقش تاریخی ایفا کند.
توصیف دانشور از زری، در واقع همان «هویت مستقل زن ایرانی» است. دانشور، با مفهوم زنِ پستونشین در حرمسراهای قاجاری و نیز نگرش به او در تجدد آمرانه پهلوی آشناست. هم از این روست که میکوشد زن سووشون را با بهرهگیری از جنبههای حماسی و اساطیری به شیوهای هوشمندانه به عنوان زنِ ارتقا یافتهی ایرانی تعریف کند.
الگوی زنی که دانشور مینمایاند فرسنگها با زن متعالی ترسیم شده توسط سنت و فرهنگ حاکم بر جامعهی آن روز فاصله دارد. زری نه محصول مدرنیزاسیون رایج آن روزهاست و نه نماینده سنتی زن یعنی ستم دیدن و دم برنیاوردن. آنچه دانشور تلاش دارد بگوید «هنر زن بودن» از پرتوی گزینهای سوم است. سووشون در زمانهای نگاشته شد که نزاعی نفسگیر برای ارائه الگوی زن بودن میان مکاتب فکری و سیاسی در جریان بود. شاید بتوان عناصری به غایت نزدیک را در الگوی زن دانشور با دیگر روشنفکران آن دوره یافت؛ از این نظر که دانشور هم انتخابی سوم را از میان «اُملیسم» و «فُکلیسم» – آنگونه که شریعتی میگفت- نشان میدهد. اما در قیاس با الگوی تعریف شدهی زن از نگاه روشنفکرانی چون آلاحمد و شریعتی، یقینا میتوان دانشور را پیداتر دید. وجه تمایز دانشور با دیگران آنست که او میکوشد صورتی غیرایدئولوژیک از زن را نشان دهد که خاستگاه آن نه ایدهی «بازگشت به خویشتن» است، بلکه جدای از الگوهای فراواقعی و دستنیافتنی، زنی است که در عین شجاعت و ایستادگی نماد تعقل، فداکاری و دارای «قدرت روحی»است. باید به یاد داشت که خلق شخصیت زری در روزگاری رخ داده است که گفتمان غالب بر فضای روشنفکری، گفتمانی چون و چرا ناپذیر بود که از قبل پاسخ همهی پرسشها را داده بود.
زری، هوشمندانه در سوگ همسر خود، شورش و بغضی فروخورده را علیه نیروهای سرکوب و اشغالگر بسیج میکند. تشییع جنازه یوسف که یکی از به یاد ماندنیترین سکانسهای ادبیات معاصر است در واقع صحنه تبلور «همه رنج زن بودن» در خروشی افسارگسیخته و سیلآساست. رویدادیست که همه تابوهای پیش ساخته را در هم میشکند و عریانیِ زور را به زشتترین شکل آشکار میکند. زنِ دانشور، انسانی حقآشنا و آگاه است که مستقل از الگوهای مکتبی، فرزند رویدادهای زمانه خویش است.
شاید قصه زری، بازتاب زندگی خود سیمین هم باشد؛ داستان تردیدش میان آرمانخواهی جلال و آرامخواهی خود؛ قصهی «جزیرهی سرگردانی».
علی آتشی؛ نویسنده و مترجم