درباره ۱۰۰ شماره مجله بخارا و ۱۶۶ شبِ بخارا
«بخارا شهری بود که من را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد. من شهرهای زیادی، شهرهای مهمی را در دنیا دیدهام، اما هیچ کدام مثل بخارا من را تکان نداد. در بخارا هنوز آن شهر کُهنه وجود دارد. شهری که وقتی من در کوچههایش راه میرفتم، فکر میکردم که رودکی، بیهقی، حافظ و بسیاری از بزرگان فرهنگ ایران در همین کوچهها راه رفتهاند… شهری بود که من صدای تاریخ ایران، صدای ادبیات و فرهنگ سرزمینم را در آن شنیدم. شهری بود که فکر میکردم آن بخش گمشده تاریخ بیهقی را میشود در آنجا و در خانههایش پیدا کرد… وقتی که صحبت از نامگذاری [برای مجله] شد، اول اسم «رواق» را در نظر گرفتم که چون مجلهای به این نام قبلاً وجود داشت، بخارا را دوست دیرینم شفق سعد پیشنهاد کرد، انگار از درون من خبر داشت. »
این را «علی دهباشی» صاحب امتیاز و مدیر مسئول و سردبیر مجله «بخارا» گفته است. اصلا همه کاره «بخارا» است. دوماهنامه ای که او از نهم شهریور ۱۳۷۷ این نشریه را پایه گذاشت، حالا دیگر با خون دل خوردن ها و البته بیماری آسم که در زمستان ها و هنگام سرکشی به چاپخانه، عود می کند، در شماره خرداد- تیر سال جاریِ خود به عدد ۱۰۰ رسید. همانند فصل نامه «نگاه نو» که در شماره نوروز ۱۳۹۳ به این مرتبه رسید. اصلا فصل نامه یا دوماهنامه در مطبوعات ایران که به شماره ۱۰۰ برسد، نقطه عطف محسوب می شود و می توان به آن دید یک اتفاق بزرگ فرهنگی نگاه کرد. آن هم «بخارا»یی که در همین این سال ها، از قلم بزرگ ترین اندیشمندان ایرانی بهره برده است که تنها ذکر نام آنها، صفحاتی را که خواهد گرفت. دهباشی روزی ۴ ساعت بیشتر نمی خوابد. هرکس که مایل است ملاقاتش کند، بین ۵ تا ۸ صبح به او وقت می دهد و بعد به سراغ امور مجله از خانه اش در میدان فلسطین خارج می شود. دهباشی درباره کار فشرده و خستگی ناپذیرش می گوید: «وقت تنگ است، عمر ما کوتاه. همیشه این مسئله برای من به صورت یک هشدار بوده که فرصتِ خیلی کمی داریم و کارِ نکرده زیاد. بنابراین همیشه در این فکر بودهام که باید هر چه زودتر کارهایی کرد. ما در جایی زندگی میکنیم که هیچگاه امید به فردا و فرداها متصور نبوده ولی باید در عین حال که برای فرداها کار میکردیم. در این تناقض یا پارادوکس زندگی کرده و پیش میرویم.» او که این روزها در ۵۶ سالگی به سر می برد تا پیش از بخارا، مجلاتی چون آرش به مدت ۷ شماره، برج، چراغ، آدینه، دنیای سخن، کلک به مدت ۹۴ شماره در ۷ سال، سمرقند به مدت ۱۰ شماره را بر عهده داشته است. خودش معتقد است اگر امکان داشته باشد می تواند هر هفته ۴۰۰ صفحه مجله دربیاورد. دهباشی با خیلی از بزرگان فرهنگ ایران زمین عکسی دارد و با آنها نشست و برخواست دارد. اما جالب است بدانید حیوان مورد علاقه اش هم «جغد» است. وقتی به منزلش که پر از کتاب و مجله است می روید و تنها خودش است که می تواند چه را کجا قرار داده، هر چیزی که نمادی و نشانه ای از جغد دارد را نگاه داشته است. اما علی دهباشی، «شب بخارا» هم برگزار می کند. برنامه هایی باشکوه و البته پرزحمت برای پاسداشت بزرگان فرهنگ ایران و جهان. نخستین شب را عصرِ پنج شنبه ۲۲ دی ۱۳۸۴ در خانه هنرمندان ایران برای رابیندرانات تاگورِ هندی منعقد کرد. از ایرانی ها می توان به شب های شیخ شهاب الدین سهروردی، حافظ، خیام، مولانا، مجله آینده (ایرج افشار)، حسینعلی متین رضا، هوشنگ ابتهاج (سایه)، عبدالرحیم جعفری، جلال خالقی مطلق، نجف دریابندری، بهرام بیضایی، منوچهر طیاب، ابراهیم یونسی، منوچهر طیاب ، فرهاد ورهرام محمد حقوقی ، منوچهر ستوده،رضا سید حسینی،سید محمدعلی جمالزاده،همایون خرم،پرویز رجبی،امیرهوشنگ کاووسی، دکتر محمد معین،منوجهر احترامی،مرتضی ممیز، فریدون مشیری،علامه محمد قزوینی،ملک الشعرای بهار،محمدعلی کشاورز، فخرالدین فخرالدینی،عبدالحسین زرین کوبمظاهر مصفا،پرویز مرزبان،اسماعیل فصیح،سید عبدالله انوار،داوود رشیدی،حسین گل گلاب،پرویز ناتل خانلری،جلال آل احمد،محمدرضا باطنی،مرتضی احمدی،عبدالمجید ارفعی، محمد تقی دانش پژوه،سید جعفر شهیدی، پری صابری،جمال میرصادقی،رضا قیصریه،عباس زریاب خویی ومسعود کیمیاییو از میان فرنگی ها به شب های اومبرتو اکو،راینرماریا ریلکه، اینگه بورگ باخمن ، فردریش دورنمات، لوئیس بونوئل ،آنتونیو ویوالدی،هرمان هسه، لویی فردینان سلین ، ویرجینیا وولف،اورهان پاموک، محمود درویش ، هانا آرنت، آناآخماتووا، ایتالو کالوینو، جیمز جویس، موتسارت، ابن عربی، ابن بطوطه،کارلو کولودی، مارکوپولو، ژول مول، کریشتف کیشلوفسکی،لئوناردو داوینچی،خاندان مولانا،گالیله، آرتور کریستن سن، آرتور میتل هولتسر، نلسون ماندلا و هاید ماری کخ اشاره کرد که تاکنون مراسمی برای آنها برگزار شده است. و حالا «شب های بخارا» هم یکشنبه ۱۲ مرداد با شب شیخ شهاب الدین سهروردی، به عدد ۱۶۶ رسید. امید است این نشریه وزین فرهنگی تا سال ها بپاید و بماند. مبارکت باشد آقای دهباشی صدمین شماره «بخارا»یی که ایلِ توست…
حمیدرضا محمدی؛ روزنامه نگار