مهدیه امیری: یک. با روی کار آمدن محمد خاتمی آزادی بیان و مطبوعات در جامعه مدنی دارای جایگاه ویژه ای شد. این امر سبب گردید که گفت وگو و تبادل نظرات بین صاحب اندیشان، نخبگان و اصحاب رسانه صورت گیرد و جامعه ی ایرانی، پله پله به سوی جامعه مدنی گام بردارد و گفتمان جدیدی از مفاهیم را به جامعه عرضه دارد. مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی در یک رابطه دیالکتیک با صاحب نظران و اندیشمندان سبب رشد جامعه مدنی در جامعه ایرانی، اسلامی شد و توانست گفتمانی از گروه های خاموش جامعه، صداهایی که گوشی برای شنیدن آنها وجود نداشت را به جامعه معرفی نماید. نشریات در این دوره توانستند گفتمان اقلیت ها را که گفتمان غالب جامعه مدنی می باشد را تا حدودی به گوش جامعه برسانند و تریبونی برای معرفی واژگان جدید به جامعه ایرانی باشند. امروزه مطبوعات به عنوان ابزاری کلیدی و حساس در زندگی مردم وارد شده و مانند پلی ارتباطی بین حاکمیت و مردم نقشی اساسی و حساس بازی می کند. متاسفانه در حال حاضر نقش مطبوعات به عنوان یکی از وسایل ارتباط جمعی که بیشتر صداهای خاموش را به گوش همگان برساند کمرنگ شده و در صحنه ی سیاست زده به جای آزادی بیان به سمت خودسانسوری به پیش می تازد.
دو. موضوع جامعه مدنی در مطبوعات محلی استان بوشهر، موضوعی است که در طی چندین سال فعالیت نشریات، تا کنون به گفتمانی منسجم و عمیق دست نیافته و تنها جسته گریخته در بعضی نشریات به آنها پرداخته شده است. مطبوعات زمانی اهمیت خود را بدست می آورند که بیداری ذهنی مخاطبان خود را در پی داشته و گفتمان های تمامی اقشار جامعه را مطرح کنند. متاسفانه مطبوعات محلی استان بوشهر به دلیل عدم حرفهای بودن، عدم تحقق و تامین آزادی، استقلال و امنیت حرفهای، فقر آموزش تخصصی، سیاستزدگی، جابهجایی سریع و گسترده نیروی انسانی و … همچنان توانایی خلق گفتمانی ثابت و منسجم که در هر دوره از سیاست گذاری حاکمیت، حرفی برای گفتن داشته باشد را نداشته اند. تمامی مطبوعات محلی در استان بوشهر از این قاعده مستثنا نبوده و این عدم گفتمان و پرداختن به گروه های خاموش و اقلیت جامعه را در طی انتشار تمامی شماره گان خود به طور اصولی دنبال نکرده اند. این عدم خلاقیت در مطرح نمودن گفتمان، تنها نه به دلیل نداشتن فضا و یا نبودن صدای این اقلیت ها بوده بلکه مشکل نبود گوشی برای شنیدن، چشمی برای دیدن و درک کردن این گروه ها بوده و متاسفانه؛ چه چشم هایی که توسط نشریات محلی استان بوشهر بر این گروه ها بسته شد.
سه. هفته نامه اتحادجنوب به عنوان یکی از نشریات محلی مطرح در استان بوشهر، در طی هشتصد شماره خود نیز به تبع کارکردی که رسانه ها در این استان و جاهای دیگر کشور دارا هستند به فعالیت خود تنها جهت اطلاع رسانی خبری و ارایه مقالات و یادداشت هایی در خصوص عملکرد مسیولین،مشکلات شهری و…. پرداخته و در این خصوص نیز بسیار عالی عمل کرده و حق را به طور کامل ادا نموده است. اما اتحادجنوب جهت معرفی، خواست ها و بیان مشکلات گروه های خاموش جامعه تا حدودی ضعیف بوده و به نوعی می توان گفت فقدان گفتمان اقلیت ها را در طی این چند سال فعالیت آن مانند دیگر نشریات محلی و بعضن کشوری شاهد بوده ایم. در جامعه ی کنونی ما، حوزه های متفاوت و گوناگونی وجود دارد که به دلیل متفاوت و یا خاص بودن به هر نوعی به کنار گذاشته شده اند و در رسانه های محلی که بالتبع آن اتحادجنوب نیز یکی از این رسانه ها می باشد، این گروه ها تاحدودی فاقد تریبونی بوده اند. این در حالی است که نشریات محلی یکی از امکان هایی می باشد که در آن می بایست به این گروه ها پرداخته شود و تمامی اقشار جامعه را با کلماتی مانند زنان، سالمندان، معلولین، حاشیه نشین ها، کودکان، مهاجرین و… آشنا کند و گفتمانی غالب را در کنارتقویت فرهنگ بومی و ایجاد وحدت بین شهروندان، قومیتها و گروه های مختلف ایجادکند.
در کنار این مورد، تجربه ی شانزده ساله ی فعالیت اتحادجنوب در جامعه ی مدنی جنوب کشور این امکان را بوجود آورده که افراد و گروه های مختلف را جذب نماید و با ایجاد فضایی سرشار از اعتماد و همکاری متقابل، از توان، ایده ها و ظرفیت های افراد و گروه ها استفاده نماید و به خلاق و پویا بودن آنها کمک کند. اتحادجنوب در طی دوسال اخیر با مطرح کردن بحث اقلیت ها -با همکاری انجمن هامون که فعال در حوزه ی حقوق شهروندی می باشد- توانسته بستری جهت معرفی این گروه ها در جامعه ی محلی دشتستان ایجاد نماید و با اختصاص دادن صفحاتی در نشریه و انتشار ویژه نامه ی خاص، جهت معرفی اقلیت ها و گروه های خاموش با مشارکت انجمن هامون، صداهای به حاشیه رانده را به جامعه عرضه دارد. به گونه ای که در جامعه مدنی جنوب کشور می توان از اتحادجنوب به عنوان تربیونی نام برد که در طی سال های اخیر به گروه های خاموش نگاهی ویژه داشته و موفق بوده که این گروه ها را نیز به خود جذب نماید.
چهار. هامون به منظور انتشار هشتصدمین شماره اتحادجنوب، تصمیم برآن دارد تا نظر افراد فعال در جامعه ی مدنی دشتستان را درباره فعالیت این نشریه محلی در خصوص پرداختن به اقلیت ها جویا شود و در این زمینه نگرخواهی با حیدر کاشف عضو جامعه مدنی کنشگران برازجان، سهیلا جنگجو برازجانی فعال فرهنگی، ارسطو قایدی برازجانی عضو هیات موسس کانون همیاران جوان، قاسم تنگسیرنژاد عضو انجمن هامون ایران و فریده دهملایی عضو جامعه مدنی کنشگران برازجان انجام داده است که در ادامه می خوانید:
اتحادجنوب؛ آغازگر گفتمان سالمندان
حیدر کاشف
روزهایی را به خاطر می آورم که به همراه گروه کوچکی از دوستان نادیده ی مجازی برنامه هایی منظم جهت دیدار و عیادت از خانه ی سالمندان برازجان پی ریزی کردیم،گروهی که هیچگاه نخواست نامی ازخود آشکار کند. بعدازظهر هر پنجشنبه وعده ی دیدار ما با سالمندان بود، از غذای نذری گرفته تا پوشاک و میوه و حتی جشن عروسی دوتن از سالمندان در این برنامه های هفتگی جای داشت. در این میان اما، اگرچه تمایل چندانی به شناساندن خود نداشتیم ولی رسانه های شهر و بویژه اتحاد جنوب هم هیچ اطلاعی از کارهای این جوانان نمی گرفت. رسانه ها هرچند که تلاش دارند صدای اکـثریت باشند ولی بایست که ندای اقلیت هم باشند. در بررسی آرشیو اتحاد جنوب به جزء یکی دو گزارش مختصر پیرامون دیدار فرماندار از خانه سالمندان یا نقل قول سخنرانی های مدیران سازمان تامین اجتماعی، چیزی دیگر نیافتیم. در کشور ما که به گفته آمار در حال حاظر حدود ده میلیون نفر از جمعیت کشور را سالمنمدان بالای شصت سال تشکیل می دهند،لزوم توجه و پرداخت ویژه تر به شرایط اغلب نا بسامان سالخوردگان را بیشتر نمایان می کند.در دنیای امروز ارتباطات و اطلاعات،نمی توان به رسانه های با هویت عام و بدون کارویژه اکتفا کرد. باید به تخصصی شدن و کار ویژه شدن رسانه ها توجه داشت. از این منظر، اتحاد جنوب و سایر رسانه های ارتباط جمعی استان می بایست درکنار فعالیت عمومی، نگاهی هم به حوضه ی سالمندان نمایند. اما دیدگاه ماباید از نگاه «مسئله»محور به نگاهی «فرصت»نگر بدل شود. این طرز تلقی که سالمندان سربار جامعه و مانعی برای توسعه اند بایست برطرف شود. کهنسالان ذخیره های ارزشمندی از دانش و تجربه و فرهنگ اند که غفلت از آنان اتفاقا مسیر توسعه را منحرف می کند. سالمندان حافظه ی تاریخی جامعه هستند که منزوی نمودن آنان به مثابه ی به آتش کشیدن سرمایه های ماست. هرگاه رسانه های نوشتاری اعم از مکتوب و مجازی را بررسی می کنیم و می بینیم نه تنها هیچ رسانه ی ویژه سالمندان وجود ندارد، بل که به نیازها و علاقه مندیهای این قشر نیز بسیار کم پرداخته شده است. در اغلب موارد هم تولیدات رسانه ای ما درهر دو بخش هیچ تناسبی با شرایط جسمی و روحی سالمندان ندارند. مدیریت جامعه می بایست برای ایجاد انواع رسانه های ویژه سالمندان و نیز تبدیل رسانه های موجود به رسانه هایی که سالمندان را به عنوان یک اولویت در میان مخاطبان خود محسوب می کنند، دست به اقدام بزند. برخلاف انفجار یکباره ای جمعیت، روند پیرشدن جامعه قابل پیش بینی است. بنابراین رسانه ها هم توان و زمان برنامه ریزی جهت طراحی برنامه های سالمند محور را دارند و هم اینکه با توجه بیشتر به امر سلامت روحی و روانی شهروندان، این پروسه را مدیریت نمایند. بنابراین لازم است اتحاد جنوب و سایر رسانه های نوشتاری استان نخست در سطحی پژوهشی به اشراف کاملی بر اوضاع سالمندان در جامعه ی ما برسند و سپس با طرح و برنامه ی خاص و البته همیشگی موضوع سالمندی را وارد فهرست کاری خود کند. توجه به سلامت و بهداشت سالمندان، مسائل روحی روانی و ارتباطی با فرزندان و همسر، موضوع بازنشستگی و فراغت و…آنها از مهمترین ارکان این برنامه ها می توانند باشند. اتحاد جنوب با توجه به رسالت فرهنگی خود بایست که آغازگر این راه باشد.
حیدر کاشف؛ عضو جامعه کنشگران مدنی برازجان
همراه با هشتصد مین شماره اتحاد جنوب
فریده دهملایی
روزهای اخر سال (۲۷/۱۲/۷۷) هفته نامه ای متولد شد که زبان دشتستستان بزرگ بود. راوی دردها وخوشی های مردم پر تلاش وزحمت کش این دیار که چشم هر عابری را به کیوسکهای مطبوعاتی می کشاند .در صفحه اول پیش شماره این هفته نامه مطلبی چشمها را به خود خیره کرده بود با عنوان اولین کودک طلایی در دشتستان :شبنم پناهی برنده مدال طلای جهانی هیتوکاری ژاپن . هفته نامه ای که با بزرگ کردن تیترهایی از افتخارات ورزشی ،هنری و فرهنگی دشتستان (برازجان) در سطح استان، کشور وحتا جهان توانست مردم این خطه را به خود باوری برساند؛ که ما می توانیم اگر بخواهیم؛ چرا که فرهنگ وتاریخ در هر ملت و مردمی شخصیت وغرور ایجاد میکند ولازمه پیشرفت وتکامل رسیدن به همین خود باوریست که در باور کردن شخصیتها نهفته است. واینگونه دشتستان به عنوان قطب مهم فرهنگی هنری گوش هر شنونده ای را نوازش می داد وهر روزبه خیل مشتاقان آن افزون و بعدها هفته نامه های دیگری نیز متولد شدند اما هیچکدام به محبوبیت اتحاد نرسیدند . حضور آن را در هر خانه ای میدیدی. جایگاهی در خور شآنش را در منطقه دشتستان بدست آورد. هفته نامه ای که حضور پر رنگ همه قشرهای جامعه را میتوان در ان دید. اتحاد بیش از هر چیز بر توانایی های دشتستان مانور، که در کناراین مثبتها کاستیهای منطقه را نیز اذهان می داشت که این اخبار زینت بخش صفحات اول هفته نامه بود وتآثیری شگرف بر روحیه مخاطبانش داشت که موجب رقابتی دلگرم کننده وافتخاری برای دشتستان بود که متآسفانه طی سالهای بعد حضوری کمرنگ و جای انها را سخنان مسئولین وخبرهایی از انها پر کرد.
امیدواریم همانند شماره های پیشین و آغازین اتحاد جنوب با انتخاب تیترها وگزارش های که از کامیابی های دشتستانیها تهیه میکند این پیام را به مخاطبینش بدهد که دشتستان نه شهر نا امن بلکه مهد افتخار آفرینانی است که با وجود کم بودن امکانات می تواند بهترین باشد.
فریده دهملایی؛ عضو جامعه گنشگران مدنی برازجان
پرداخت اتحادجنوب به مقوله ی جوانان
ارسطو قایدی برازجانی
سپاس بیکران خدمت دوست فرهیخته مان جناب آقای صابری که باوجود کمی،کاستی ها ومحرومیت های موجود توانست تابه امروز یکی از بیرق های جامعه مدنی این شهر را بالا نگه دارد که این خود جای تقدیر ویژه دارد و خسته نباشید به پرسنل خدوم این نشریه که با کمترین حمایت های مالی با عشق، علاقه وشور، شوق دراین هفته نامه مشغول خدمت رسانی در عرصه فرهنگ می باشند که توانسته اند با آن همه مشکلات مالی هشتصدمین شماره را با قدرت و توانمندی بالا، برروی گیشه های مطبوعاتی استان قرار دهند.
موضوعی که بنده قصد بررسی آن را دارم درخصوص میزان فعالیت و تاثیرگذاری نشریه اتحاد جنوب در حوزه جوانان است که این مسئله اجتماعی را به اعتقاد بنده می توان از دومنظر تحلیل نماییم. درمنظر اول با یک دید مثبت گرایانه که همان دید مثبت متولیان و سیاستگذاران نشریه اتحاد جنوب متبلور می گردد، که بدون هیچ حب و بغضی نیازمندیهای حوزه های مختلف، ازجمله جوانان را بدون هیچ تفکر اقتصادی یا سیاسی در راستای توسعه منطقه عملیاتی می نمایند. در این سالهای متمادی ما شاهد مقالات، ویژه نامه هایی اختصاصی در این حوزه بوده ایم که بصورت پراکنده و مناسبتی انجام می پذیرفته که تاثیرگذاری آن چشم گیر نبوده است.
اگر به دومین منظر توجه کنیم به مهم ترین رسالت مطبوعات می رسیم که همان جریان سازی در محیط های اجتماعی، فرهنگی ، سیاسی و . . . درمحدوه محیطی تحت سیطره آن نشریه است که به اعتقاده بنده نشریه اتحاد جنوب رسالت جریان سازی در حوزه ی سیاسی را به طور اکمل انجام داده است و حرف اول این حوزه را می زند و اگر سبقه فعالیت آنان در انتخابات وانتصاب و جریان های سیاسی سطح شهر و استان را بررسی کنیم گواه این مدعا ست و مثال های آن بی منتهاست، اما درحوزه جوانان این خلاء موجود است. ما درنشریه اتحاد جنوب دفاع از حقوق حقه جوانان، فرهنگ سازی حوزه جوانان از قبیل اشتغال، ازدواج، نبود امکانات تفریحی، مشکلات اجتماعی، مذهبی، آموزش های مرتبط و . . . را بصورت جریان ساز، نظامند و هدفمند نمی بینیم. اما همانطوری که پیشتر گفته شده در حوزه سیاسی بنا به نیازهای روز و جذابیت های آن، بصورت منسجم و هدفمند تا وصول نتیجه (بدون توجه به نتیجه مساله) فعالیت ها شکل می گیرد که با بروز هر نتیجه ای برنده ماجرا روشنگری های این نشریه بوده است. علی ایحال در حوزه جوانان این فعالیت ها که همان جریان سازی اجتماعی جوانان است شکل نگرفته و مسائل بصورت پراکنده بیان و به فراموشی سپرده شده است.
بطور مثال در حوزه اشتغال جوانان برای شهری با جمعیت یکصد هزار نفری تمهیداتی دیده نشده است که دلایل بیکاری آسیب شناسی شود وراهکارهای رهایی آن از ابعاد مختلف بررسی گردد. مناسب است با یک جریان سازی در این حوزه پتانسیل های استان از پارس شمالی وجنوبی تا دیگر زمینه های اشتغال شناخته شده و نیازمندیهای استان معرفی گردیده تا به حل این معضل کمک شایانی نماید.
در آخراگر بخواهیم عملکرد نشریه اتحاد جنوب را ارزیابی نماییم با وجود این کمی ها و کاستی ها به دلیل حضور مستمر ومداوم، داشتن برجستگی ها ی محلی، نگاه فرهنگی نه اقتصادی، انتقاد پذیر بودن، توجه خاص به مقوله خلاقیت در محیط کاری می توان نمره مثبت داد. و حال اگر با استفاده از تیم های تخصصی، نه صرفا سیاسی در حوزه های دیگر که همان دغدغه های محلی که برخی از آنان ذکر شد به صورت هدفمند توجه نمایند قطعا در آن حوزه های کم رنگ همانند جوانان به یک جریان مبدل خواهد شد و نتیجه آن هم تصمیم سازی برای مدیران، آگاهی شهروندان و هویت بخشی به جوانان خواهد بود.
ارسطو قائدی برازجان؛ فعال حوزه اجتماعی جوانان – مدرس دانشگاه
در مُحاق
مکثی کوتاه بر وضعیت مهاجرین در هفته نامه اتحاد جنوب
قاسم تنگسیرنژاد
به سبب بروز جنگ تحمیلی، دشتستان به عنوان یکی از مناطق مهاجر پذیر کشور به شمار می رود. حضور گسترده «جنگ زده گان» در دشتستان و به طور کل استان بوشهر تاثیرات اجتماعی را به همراه داشت. تاثیراتی که می توان جنبه های مختلف آن را مورد بررسی قرار داد. این پدیده چنان در زندگی مردم دشتستان حضور داشته که بسیاری از مردم این منطقه خانه هایشان را با مهاجران جنگ زده تقسیم کرده و با هم در یک ساختمان ساکن شدند. چنین حضور مستقیمی مستلزم پرداختن به آن از سوی نویسندگان ، روزنامه نگاران و به طور کلی اندیشمندان دشتستان به طور خاص و سایر مناطق به طور عام می باشد. نگارنده خود به عنوان یک «مهاجر جنگ زده» تاکنون نوشتاری را در این خصوص در هفته نامه اتحاد جنوب – به عنوان اولین و با سابقه ترین نشریه دشتستان – ندیده ام. امیدوارم این اشکال از بنده باشد اما به واقع حضور مهاجرین در این نشریه وزین بسیار اندک و کم رنگ بوده است. حتی می توان ادعا نمود این قشر از جامعه از سوی این نشریه و سایر نشریات مغفول واقع شده اند. چه بسا اگر تنها خاطرات این هم زیستی مشترک – بین مهاجرین و اهالی منطقه- تدوین و انتشار یابد، می توانیم شاهد داستان هایی باشیم که نسل کنونی برای مواجهه با سایر مهاجران به شدت به آن نیازمند است.
این مسئله تنها به مهاجران جنگ زده بر نمی گردد بلکه سایر مهاجرین از جمله «مهاجرین افغان» هم با «عدم بازنمایی در رسانه» مواجه بوده اند. این عدم بازنمایی کم کم به بی میلی این قشر از جامعه در مشارکت در امور اجتماعی دامن می زند. نشریه اتحاد جنوب می تواند با اختصاص ستونی به این موضوع طیف جدیدی از خوانندگان/انسان ها را به سوی خود جلب کند. از دیدگاه نگارنده وجود یک «ستون ویژه مهاجرین» در نشریه اتحاد جنوب ضروری می باشد. تا نظر مسئولان این نشریه چه باشد!
قاسم تنگسیرنژاد؛ عضو هیات موسس انجمن هامون ایران
رابطه ی دوسویه بین زن و رسانه
سهیلا جنگجو
در جمهوری اسلامی ایران توجه به امور، جایگاه، نیازمندی ها، انجام مطبوعات و ارائه طرح های راهبردی و کاربردی به موضوع زنان بعنوان شالوده استحکام دهنده و تأثیرگذار جامعه در سی سال گذشته با هیچ دوره ای از تاریخ ایران زمین قابل قیاس نمی باشد.
توجه خاص به زنان و مسائل مرتبط با آنان در کشورها متأثر از باورها، عقاید دینی و قرار گرفتن در مسیر فرهنگ متعالی انقلاب اسلامی که نشأت گرفته از شعور و رویکرد انسانی حضرت امام خمینی (ره) بعنوان پایه گذار چنین نگرش و رویکردی در جامعه ایران غیر قابل انکار بوده و بر هیچ کس پوشیده نمی باشد.
اما در این دوران و زمانه مطبوعات کاربردی ترین و تأثیرگذارترین ابزار برای القای اندیشه ها و کارآمدترین سلاح برای تسخیر آرام جوامع است. اما همواره این موضوع با توجه به برخوردها و فرهنگ جوامع مختلف میزان این توجه برابر نبوده و گاهاً گویی ضرورت طرح این موضوع بعنوان سرفصلی در پیگیری وقایع و ارائه مطالب احساس شده است.
اما ذکر این نکته نیز خالی از منطق نمی باشد که در اولویت بندی فصول هر رسانه نگرش، رویکرد و باورهای فردی مدیران رسانه چارچوب دهنده آن می باشد. حال با رویارویی و بررسی فضای مجازی و مکتوب یکی از مطبوعات با نام اتحاد جنوب بعنوان تأثیرگذارترین و پرمخاطب ترین رسانه استان بوشهر در پردازش به محور زنان با خلأیی بزرگ روبرو می گردیم که نتوانسته است و یا شاید نخواسته است به این موضوع بعنوان سرفصلی سازنده، لازم، زیربناساز و تأثیرگذار بپردازد و با برنامه ریزی و توجهی حداقلی نه حتی با سایر موضوعات و مطالب، رسالت خویش را به انجام برساند.
این نکته زمانی برای ما زنان حساس تر گردیده و گاهاً موجبات کدروت خاطر را فراهم می آورد که اتحاد جنوب در دوره های مدیریتی افراد گوناگون همیشه چهره ای فرهنگی در رأس هرم خود به همراه داشته است که متأسفانه علی رغم داشتن چنین پتانسیلی برای ورود عقیق، هدفمند و برنامه ریزی شده به این سرفصل، نتوانسته است این ممکن را رقم بزند.
اتحاد جنوب نه تنها در حوزه مسیردهی و ارائه مطالب آموزنده و مسیرساز در این حوزه حق مطلب را ادا ننموده است، بلکه در پوشش خبری نیر آنچه را که باید به نسبت رویدادها و آسیب ها و موفقیت های این حوزه در سطح شهرستان و استان نیز ارائه خوب و منطقی از حیث میزان و موضوع متأسفانه نداشته است. صرفاً ورودی سطحی و مقطعی در بعد خبر و شاید در معرفی چهره های ادبی زن به خاطر دارم که این میزان در برابر داشته های جامعه شهرستان و استان در یک میزان حداقلی اقناع کننده نیز نمی باشد.
اتحاد جنوب اغلب در فصول موضوعی دیگر خویش تا پایین تر سطوح جامعه توانسته است اثرگذاری خویش را به اثبات برساند حال این بی توجهی و نادیده انگاشتن حوزه زنان بعنوان سازندگان آتیه سازان جامعه و مسیردهندگان همیشگی ابعاد گوناگون یک اجتماع بواقع بر همگان آشکار بوده و برای ما زنان توجیه ناپذیر می باشد.
البته باید به این نکته اشاره داشت که در مورد رابطه زن و رسانه، یک رابطه دوسویه برقرار است که رسانه نسبت به زن و زن نسبت به رسانه دارد که در اینجا مجال پرداخت بیشتر به آن نمی باشد.
در انتها امید دارم اتحاد جنوب با داشتن پتانسیلی بالا نسبت ابر مطبوعات استان به ایفای نقش اساسی خود در این حوزه نیز همت گمارده و شاهد نقش سازنده آن در مسیر توسعه شهرستان و استان در این حوزه نیر باشیم.