یکم. هر جامعه ای برای بیان خود، واژگانی را که در اختیار دارد به کار می گیرد و نسبت خودش را با واقعیت های موجود در جهانش معین می سازد. یکی از این واقعیت های موجود در هر جامعه ای؛ واقعیت “کودک بودگی” هست که در واژه هایی مانند “کودک” یا “ادبیات کودک” یا “سینمای کودک” و… بازتعریف شده و نظم و انسجامی را بین واقعیت های موجود در جامعه به وجود آورده است. اینکه به چه واقعیتی، “کودک بودگی” یا “ادبیات کودک” بگویند؛ در هر جامعه ای با توجه به تمایزی گفتمانی که بین آن ها در برخورد و مواجهه شدن با جهان وجود دارد، فرق می کند. ازهمین رو در تحلیل های فرهنگی از یک واقعیت، بی شک خوانش های گفتمانی متفاوتی حتا در یک جامعه نیز می تواند وجود داشته باشد. بنابراین به سادگی نمی توان درون این جهان سرشار از گفتمان های متکثر و متعدد، به سادگی به شناخت از واقعیت های پیچیده اجتماعی- فرهنگی دست یافت.
دوم. همواره در جوامعی که در مواجهه با واقعیت ها به شیوه ای “ایدئولوژیک” برخورد می شود، دیگر آن معنای فراخ و چندساحتی که از یک واقعیت می توان در تحلیل ها برساخته نمود، ازدست می رود و دقیقن یک معنای هژمونیک(مسلط) را صرفن می توان بر واقعیت های اجتماعی بار نمود. ازهمین رو در جوامع ایدئولوژیک در تعریف از واقعیت “کودک بودگی” و یا “ادبیات کودک” با شکلی از معنای سفت و سخت ایدئولوژیک روبه رو می شویم که به هیچ گونه امکان طرح مساله و پرسش برای رسوخ در آن وجود نخواهد داشت. اینجاست که ادبیات کودک در معنایی بخشنامه ای و دگم شکل می گیرد که کرانه های بسیار بسته و مشخصی دارد و راه به معناهای تازه و جدید نمی دهد. در این گونه جوامع همواره معناهای دیگر در حاشیه و پیرامون قرار می گیرند و همزمان یک معنای خاص مسلط می شود و همه چیز را به زیر سلطه و هژمونی خود درمی آورد.
سوم. خروج از جهان ایدئولوژیک در ادبیات کودک نیازمند فراخواندن و تریبون دار کردن ادبیاتی در حوزه کودکان هست که همه اشکال و هویت ها را دربرگیرد و گفتمانی را از صداهای متکثر و متعدد از کودکان صورتبندی کند. آن چه که در سال های اخیر در حوزه ادبیات کودک ایران قابل مشاهده هست، سربرآوردن اندک صداهای متمایزی در حوزه ادبیات کودک هست که می توان در آن صداهای مختلف را شنید هرچند که صدایی کوتاه، کم جان و محو باشد. به هرصورت باید پذیرفت که باید در مواجهه با واقعیت ادبیات کودک به معناهای متعدد اجازه برساخته شدن داد. این برساخته های متعدد و متکثر گفتمانی از ادبیات کودک، این امکان را برای کودکان به وجود می آورد تا از واقعیت های مختلفی که در زیستن شان به وقوع می پیوندد، حرف بزنند و خود را بیان کنند.
چهارم. در تحلیل ادبیات کودک در جهان پیچیده کنونی، درصورتی امکان معنا بخشیدن به کنش های اجتماعی وجود دارد که با بازاندیشی در خود، امکان این را به وجود آورد تا کودکان را با هویت های مختلف و متعدد به گفت وگو با هم فرابخواند. ادبیات کودک در جهان چهل تکه امروز صرفن در درون گفتمانی سرشار از حضور نشانه های مختلف هویتی قابل صورتبندی هست. این همان گفتمانی هست که انجمن هامون ایران به عنوان یک NGO ؛ با استفاده از نظریات فرهنگی پرفسور داریوش شایگان در طول دو سال اخیر پی گرفته است. انجمن هامون ایران در شکل بخشیدن به فضایی که صدای اقلیت ها و حاشیه نشینان نیز بتواند به گوش سیاستگذاران مسلط برسد همواره تلاش نموده و اقدام به تولید ادبیات نموده است. بی شک کودکان در فضایی که سیاست زندگی براساس ایده بزرگسالی و بالغ بودگی صورتبندی شده باشد، هیچ شانسی و امکانی برای داشتن تریبون نخواهند داشت، ازهمین رو انجمن هامون ایران با استفاده از نظریه گفت وگوی فرهنگی بین بازیگران متعدد اجتماع، امکانی را برای خود- بیانگری کودکان فراهم نموده است. در طول این دوسال فعالیت مدنی انجمن هامون ایران، بیش از پنج صفحه مطبوعاتی و بیش از سی یادداشت و گزارش درباب حقوق کودکان و ادبیات کودکان منتشر نموده و همچنین در وبسایت هامون (www.HAMOONIRAN.com ) مقالات و پرونده های مختلفی را در این زمینه تدوین و منتشر نموده است.