عصرانه های فرهنگی هامون مطابق سه شنبه های گذشته، پنجاه وسومین عصرانه خود را در دفتر هفته نامه اتحادجنوب برگزار کرد. موضوع این عصرانه به تحلیلی بر طنز مکتوب در مطبوعات استان بوشهر اختصاص یافته بود که با ارائه “امرو هیچستانی”(حسن انصاری)؛ کارشناس ارشد زبان وادبیات وفارسی و از طنزپردازان بنام استان همراه شد. در این جلسه “پیرزن منگ منگو” (مهدی جهانبخشان)؛ از باسابقه ترین طنزنویسان استان بوشهر نیز در جلسه حضور یافته بودند.
در ابتدای جلسه اسماعیل حسام مقدم؛ از اعضای هیئت موسس انجمن هامون ایران(NGO) ضمن خوش گویی به همه حضار، جلسه را با یادی از کودکان فلسطینی یی شروع نمود که در جنگ نابخردانه بزرگسالان گرفتار آمده اند و آرزو کرد که هرچه سریعتر صلح و آتش بس برقرار شود. در ادامه، ایشان جلسه را به امرو هیچستانی واگذار نمود تا به ارائه بحثهای خود بپردازد.
حسن انصاری در نخستین بخش صحبتهای خویش گفت:”در ابتدا باید به دنبال تعریفی برای طنز باشیم تعریفی که در ادبیات ما هنوز مغشوش مانده است و مانند دیگر عناصر ادبی به تعریف جامع وفراگیر که همه برسرآن اتفاق نظر داشته باشند نرسیده است. طنز خود تعریفی گسترده تر وعام تر دارد و عناصر ادبی همچون لطیفه، هجو، فکاهی، هزل و… در زیر مجموعه آن قرار می گیرند. تفاوت اصلی طنز با هجو در این موضوع است که هجو یک غرض ورزی شخصی می باشد در حالی که طنز موضوعی گسترده تر واجتماعی تری را در برمی گیرد. محمدرضا شفیعی کدکنی؛ نظریه پرداز معاصر در حوزه ادبیات تعریف خود از طنز را که بزعم خودش کاملترین تعریف از این صنعت ادبی می باشد را اینگونه بیان می کند: «طنز عبارت است از تصویر هنری اجنماع نقیضین و ضدین». همچنین در تعریفی دیگر از طنز، عمران صلاحی آن را برای «برهم زدن عادت ها» تعریف می کند. و یا همچنین در تعریفی دیگر که دکترشهیدی ارائه می دهد می توان گفت: «طنز، گفتن یک چیز است که با نگفتن آن و نگفتن یک چیز با گفتن آن» اما این چندگانگی تعریف از صنعت های ادبی مختصص زبان فارسی نمی باشد و می توان آن را در ادبیات اروپا نیز یافت. کارایی و کارکرد طنز در همیشه خندان تعریف نمی شود، بلکه طنز بنابر موقعیت و اجتماع های متفاوت باعث خنده می شود. تکرار یک موضوع هم سبب از بین رفتن جنبه ی خنده آن اثر می شود. طنز، فکاهی و لطیفه را می تواند نزدیک بهم دید زیرا مبنای هرسه ایجاد تضاد و تناقض است. در تعریفی دیگر می توان از صنعت ادبی آیرونی نیز حرف به میان آورد که می توان آن را به بهلول بودگی نیز برگردان نمود. و در تمایزی با طنز قرار می گیرد؛ آیرونی واژه ای در طنز است که به افراد احمق که سخنان حکیمانه می زنند نسبت داده می شود که وجود چنین افرادی در استان مثل بشیرو در بوشهر و عبدی سیاه در برازجان نمونه هایی از این آیرونی ها در استان می باشند که نیازمند این هست که با روشی علمی به گردآوری این آیرونی های بومی پرداخت و مجموعه ای از فهم و ادراک عامه استان بوشهر را به دست داد.”
در ادامه جلسه امرو هیچستانی به بررسی تاریخچه طنز در استان بوشهر پرداخت و گفت: “شاید خیلی از ما ظهور طنز در استان را از روزنامه های بعد از انقلاب اسلامی بدانیم ولی اینطور نیست. بوشهر جز محدود استان هایی بوده است که قبل از انقلاب و در سال ۱۹۰۰میلادی؛ روزنامه ی اختصاصی طنز به اسم «طلوع» داشته است. این روزنامه بدلیل عام بودگی و گستردگی مخاطب برخی افراد آن را تنها و اولین روزنامه ی طنز ایران می دانند اما در آن دوران روزنامه ی طنز دیگر در مازندران به اسم «دوغ» نیز منتشر می شده که شاید یکی از دلایلی که این روزنامه را بعنوان اولین روزنامه نمی دانند؛ خاص و رسمی بودن این روزنامه طنز بوده است که گستره ی مخاطب آن افراد دولتی و سلطنتی بوده اند و عوام به آن دسترسی نداشته اند. اما سوالی که اینجا ایجاد می شود این است که پس چرا طنز استان بوشهر هنوز ناشناخته است؟!” ایشان در ادامه به پاسخ هایی در این باب از دیدگاه خود اقدام نمودند؛ نظراتی که از درون پایان نامه کارشناسی ارشد ایشان شکل گرفته بود، پایان نامه ای که درباب تحلیل تاریخی طنز در مطبوعات استان بوشهر بود: “به زعم من دلایلی مانند چاپ طنز در نشریات محلی، استفاده از گویش محلی، پردازش به موضوعات درون استانی، دور بودن از مرکز، عدم همکاری با انجمن ها و همایشهای کشوری و بین المللی و نداشتن انجمن های منسجم در استان را می توان از عوامل اصلی این مهجور ماندگی دانست.”
در ادامه امرو هیچستانی؛ طنزپرداز در مطبوعات استان بوشهر، این چنین به دسته بندی آثار طنز در استان بوشهر پرداخت: ” یک: طنز مکتوب و نوشتاری (در مقابل طنز شفاهی که در محافل خوانده می شود) // دو: طنز مطبوعاتی و غیرمطبوعاتی // سه: طنز معیار و گویش // چهار: طنز منظوم و منثور.” ایشان در ادامه به ارائه بحثی درباب نویسندگان و آثار طنز نویسندگان بوشهری بعد از انقلاب پرداخت: ” طنز در استان بوشهر با اولین روزنامه ای که در سال ۱۳۷۳ تاسیس شد، دوباره احیا شد. این نخستین حضور طنز بعد از انقلاب در روزنامه «آینه جنوب» به مدیر مسئولی محمد دادفر اتفاق افتاد که بعد از مدتی توانست دارای ستون اختصاصی در این نشریه شود. از آثار اولیه در آینه جنوب می توان به «پیرزن مُنگ مُنگو» نوشته مهدی جهانبخشان اشاره کرد. بعد از این ستون، طنز آینه جنوب کار خود را با طنز «خودمونی» نوشته مدیرمسئول روزنامه پی گرفت و در ادامه جای خود را به مشدی علی(منظوم) و در پایان هم من با اثری با امضای «امرو هیچستانی» به تیم طنزنویسان آینه جنوب همراه شدم.” ایشان در ادامه درباب آسیب شناسی طنز در مطبوعات استان از شتاب زدگی و اکتفا به وقایع روزمره اشاره کرد و در تحلیل فنی یا زبان شناختی آثار طنزنویسان استان بوشهر ایشان اینگونه ادامه دادند که: “نقیضه پردازی و استفاده از آثار دیگر، استفاده از مثنوی های بلند داستانی، بکارگیری گویش، کش دار کردن موضوع، بزرگ نمایی و اغراق، برهم زدن شعرها و ابهام و ایهام اشاره نمودند. در تحلیل آسیب شناسانه طنز مطبوعات استان می توان به استفاده از گویش بومی-محلی برای طنز (که اگر گویش را از آن برداشته شود هیچ چیزی به عنوان طنز در خود ندارد) و رفتن طنز به سمت هجو اشاره نمود.” انصاری در ادامه تحلیل خود این چنین ادامه داد که در بررسی موضوعی طنز می توان به تقسیم بندی آنها به موضوعات درون استانی، کشوری، ملی و بین الملی پرداخت که سهم پرداختن به موضوعات درون استانی از سایرین بیشتر بوده است. ایشان در آخر سخنرانی خود سوالاتی را که برایش مطرح شده بود را اینچنین مطرح ساخت و از حضار خواست که نظرشان را در این باب بگویند.
در ادامه جلسه مهدی جهانبخشان درمورد طنز در مطبوعات استان سخن گفت. ایشان در صحبتهای خود از تشکیل این نشست ها استقبال کرد و از شور و علاقه ی جوانان برازجانی به مقوله طنز تقدیر و تشکر کرد این نشست را نخستین جلسه ای دانست که درباب طنز در مطبوعات استان برگزار شده است. ایشان ادامه داد که: “بعد از انقلاب سال ۵۷ طنز در مطبوعات گرفتار برخورد ایدئولوژیک بین دو گروه از طنزنویسان شد؛ طنزنویسانی در نشریه چلنگر که ایده چپ داشتند و همه ارزشها و باورهای عوام را به تمسخر می گرفتند و طنزنویسانی که مقابله به مثل می کردند و مواضع مجله چلنگر را به تمسخر می کشیدند، این برخورد قطبی شده بین این دو نوع طنزنویسی در آخر باعث شد که چلنگر توقیف شود و جریان طنزنویسی در مطبوعات ایران برای چندین سال به خوابی زمستانی فرو رود. اما طنز بعد از انقلاب را باید مدیون کیومرث صابری فومنی باشیم که در زمانی که همه انقلابیون و مردم باید عبوس بودن را تمرین می کردند و آن مقابله طنزنویسان در ابندای انقلاب را در ذهن داشتند، کسی آمد که از خنده و شادابی و نشاط و طنز حرف می زد و از اهمیت آن برای زندگی کردن می گفت؛ کیومرث صابری با ایجاد ستونی در روزنامه اطلاعات به عنوان «دو کلمه حرف حساب» اولین طنز رسمی کشور را بعد از انقلاب نشر داد و تابو بزرگی را شکست و سپس با انتشار مجله طنز «گل آقا» وارد صحنه ی مطبوعاتی کشور شد.” مهدی جهانبخشان در ادامه از خودش گفت که چگونه به کسوت طنزنویسی و خلق شخصیت های طنزی مانند پیرزن منگ منگو نائل آمده است: “اما کار طنز من شخصن با نشر اولین روزنامه استان یعنی آینه جنوب آغاز شد و توجه من به گویش در نوشته هایم از همان ابتدای نویسندگی ام تنها برای حفظ گویش بوده است. اینکه با حفظ این گویش بومی بتوانیم از هویت جمعی مان حفاظت کنیم. در ابتدای تاسیس آینه جنوب من ایده هایی برای طنز را به ایرج صغیری دادم تا با نوشتن آنها و ارائه به روزنامه آینه جنوب، این ستون را راه اندازی کند اما این کار تداوم پیدا نکرد تا اینکه از طرف محمد دادفر از من خواسته شد که این ستون را تداوم بخشم و من ستون پیرزن منگ منگو را راه انداختم و این خود سرآغازی برای طنز مطبوعاتی در سالهای پس از انقلاب در مطبوعات استان بوشهر بود.” مجید عوض فرد؛ یکی از اعضای هیئت موسس انجمن هامون در پرسشی از جهانبخشان پرسید که: “آیا شما با استفاده حداکثری از زبان محلی، گونه ادبی طنز را قربانی گویش نمی کند؟ در صورتی که یکی از علل حفظ طنز در حافظه ها، معیار بودن زبان نوشتاری آنهااست، چیزی که برای طنزپرداز در مطبوعات استان بوشهر در اولویت دوم بوده است؟” جهانبخشان در جواب گفت: “خود لهجه وگویش مان؛ طنز را درون خودش دارد و به همین دلیل می شود از آن به عنوان یک پتانسیل سود برد و این دلیلی بوده که از گویش بومی و محلی برای نوشتن طنز استفاده می شده و همچنان هم می شود.” و امرو هیچستانی در جواب گفت: “تنوع رفتاری ما استان بوشهری ها بسیار زیاد است؛ مهدی جهانبخشان یکی از بیشترین حجم طنزنویسی ها در بین طنزپردازان استان را دارا هستند.” در ادامه عباس پرنیانی پرسید: “آیا از لحاظ فلسفی به طنز و خنده در ایران پرداخته شده است یا نه؟” در پاسخ به این پرسش حسن انصاری، مهدی جهانبخشان و اسماعیل حسام مقدم به ذکر برخی منابع ترجمه شده اقدام نمودند که در مجموع از کتبی با عناوین «درباب طنز» اثر سایمون کرچلی، نشانه شناسی مطایبه اثر احمد اخوت، تاریخ طنز در ادبیات فارسی اثر حسن جوادی و مجموعه کتبی که در انتشارات مرکز با عناوین کمدی، طنز، آیرونی منتشر شده، یاد کردند. حسام مقدم به ذکر این نکته نیز پرداخت که باید توجه داشته باشیم که بین طنز که اسلوبی ادبی برای نوشتار هست با خنده که کنشی اجتماعی می باشد، تفاوت و تمایزی قائل شویم و در تحلیل فلسفی هرکدام به مقتضیات آنها توجه داشته باشیم. سپس مهدیه امیری؛ یکی از عضای هیئت موسس انجمن هامون ایران گفت:”حضور طنزپردازان در فضای مجازی و مطبوعاتی کم رنگ شده است آیا شما این طور فکر نمی کنید؟” در جواب امرو هیچستانی گفت:”مسائل سیاسی و عمرکم مطبوعات طنز هست و همیشه بوده است و یک از عللی که سبب نادیه انگاشتن عواقب طنز می شود شتاب زدگی طنز مطبوعاتی است.” سپس از کاووس کمالی نژاد؛ شاعر و طنز پرداز دشتستانی خواسته شد در مورد طنز صحبت های را داشته باشد که کمالی گفت: “طنز مقوله ی سهل و ممتنع است و کارکردهای متفاوتی را می تواند در جامعه شامل شود که در جوامع بسته اثربخشی بیشتری دارد.” امرو هیچستانی در ادامه خودش سوالی رامطرح کرد که:”سهم زنان در طنز مطبوعات استان چقدر است؟” که در جواب حضار به افرادی چون معصومه خدادی و طاهره غمخوار اشاره کردند که از محدود زنان طنزپرداز استان هستند. امروهیچستانی روی دیگر سوال خود را اینگونه مطرح کرد که:”سهم شخصیتی زنان در شعر طنز چقدر است؟” که مهدی جهانبخشان گفت:” زنان متاسفانه دشمن دم دستی طنز پردازان هستند و بصورت کینه ورزانه با آنان برخورد می شود. هرچندکه در مجموعه طنز پیرزن منگ منگو تلاش کرده ام که به زنان کلیشه جنسیتی نبخشم و آنان را در نقشی منفعل در فرهنگ مردسالار بازنمایی نکنم، لذا با آفرینش این شخصیت از زنان که کل امورات زندگی در دست آنهاست، خواستم به این نکته مهم متذکر شوم.” اسماعیل حسام مقدم ضمن اشاره به وجود شخصیت های قوی و پررنگ زنان مانند پیرزن منگ منگو یا به شخصیت دی زاغی در طنزهای داریوش غریب زاده؛ کارگردان صاحب سبک بوشهری اشاره کرد. در ادامه جلسه جواد جوکار؛ کارشناس ارشد مدیریت و مدرس دانشگاه سوال خود اینگونه مطرح کرد: “طنز دو هدف را دنبال می نماید ؛ هدف اول ایجاد تغییر و یادگیری در مخاطب و هدف دوم که طیف گسترده ای از سکوت متفکرانه تا قهقهه را ممکن است به همراه داشته باشد. ولی متاسفانه بارها شاهد بوده ایم که تنها هدف دوم و آن هم نه صورت کامل، براورده شده است و هدف اول و اصلی طنز که ایجاد تغییر و یادگیری در مخاطب بوده، فراموش شده ،حساسیت مخاطب را تحریک نکرده و تغییری در نوع نگاه و رفتار مخاطب ننموده است و اینکه چرا تاثیرگزاری و کارکرد طنز نایده گرفته می شود؟” امرو هیچستانی گفت:” متاسفانه طنز استان بیشتر حاصل تجربه کاری بوده است تا در پی اصول علمی طنز و این یک ضعف است.” مهدی جهانبخشان نیز گفت:” هنر و طنز و دیگر صناعات ادبی همچون تزریق روح لطیف بر جامعه است و نباید به اینها صرفن نگاه کارکردگرایانه شود.” اسماعیل حسام مقدم پرسید:” آیا طنز در مطبوعات استان ناخواسته برای قوت بخشیدن به گویش های محلی خودش فراموش نشده و تقلیل نیافته است؟” اسفندیار فتحی؛ عضو هیئت مدیره انجمن اهل قلم دشتستان در ادامه به این نکته اشاره کرد که طنز بیشتر یک وسیله است تا یک هنر باشد و همچنین از امرو هیچستانی پرسید: “طنز مکتوب در فضای مجازی را در کدام دسته از طنزها می توان جا داد؟” که در جواب امرو هیچستانی گفت:” می توان دسته ی جدا در زیرمجموعه ی طنز مکتوب را برای خود اختصاص دهند.” عباس پرنیانی نیز پرسید: “بدگویی در طنز چه جایگاهی می تواند داشته باشد؟” در جواب حسن انصاری مقلب به امرو هیچستانی گفت: “ما باید در مورد داشته ها سخن بگویم برای ما نداشته ها نمی تواند مهم و قابل بحث نیست.” اسماعیل حسام مقدم حضار را به تفاوت این دو تعریف از طنز متوجه ساخت که تعریفی کارکردگرایانه از طنز بیشتر توجه به نقش و تاثیر اجتماعی آن دارد اما در تعریف ادبی و ساختارشناسانه از طنز بیشتر به ساختارهای زبانی و گونه نوشتاری آن توجه می شود. سپس در ادامه جلسه خانم جهانگیرفام نکته ای را اشاره نمود که: “متاسفانه در جامعه ما طنز بسیار گسترده و زیاد شده است و شاید آنچنان زیاد شده که لوث شده و تاثیرگذاریش را ازدست داده است. اما همچنان می توان به کارکرد کاریکاتور توجه داشت و آن را همچنان تاثیرگذار دید.” و اصغر حسام مقدم؛ عضو جامعه کنشگران مدنی برازجان نیز از اهمیت توجه به آیرونی ها و طنز کسانی چون عبدی شنبدی زاده گفت و از همه خواست که در جلسات آینده بتوان با حضور این گونه افراد، بحصی را مطرح نمود و به تحلیل فرهنگی آن پرداخت. در پایان گفتگو حضار مجید عوض فرد گفت: “یک نوع طنز دهان به دهان هم وجود دارد که کارکرد زیادی در جامعه دارد و بیشتر به صورت اس ام اسی پخش می شود و درباب مسائل قومیتی یا جنسیتی هست. و می شود در این باب هم تحلیلی در آینده به دست داد.” در پایان جلسه امرو هیچستانی و کاووس کمالی قطعه ای از شعر های طنز خود را برای حضار خوانند و فضا را مسرت بخش نمودند.