تخیل عنصری است که انسان را از واقعیت دور میکند و به دنیای دوست داشتنی ذهن می برد، آدمها در دنیای خیالی به تمام خواستهای ناممکن دنیای واقعیشان میرسند . تخیل موجب ایجاد خلاقیت در ذهن میشود و به نوعی فشارهای بیرونی و درونی انسانها را در تمام سنین تعدیل میکند. در دنیای خیالی جایگزینی تصاویر فراواقعی به جای تصاویر زندگی واقعی انسان را به خلق دنیای تازه ای میرساند که از بودن در آن لذت می برد .
در دنیای کودکان، عنصر خیال به مراتب قویتر و همراه با بال و پر بیشتر است، این تصاویر خیالی در دنیای کودکان رنگ و بوی فانتزی به خود میگیرد و در این دنیای ساخته ی ذهن، کودک افسار گسیخته میتواند به هر مکان و زمانی سر بزند و حتی با موجودات عجیب و غریب ارتباط برقرار میکند، به اشیا جان ببخشد و با آنها به سفرهای جادویی برود، چیزی که در دنیای واقعی امکان دستیابی به آنرا ندارد .
در دنیای امروز که اکثر کودکان در چهار دیواری آپارتمان، تنهایی را تجربه می کنند، دنیای خیال میتواند راه حل مناسبی برای فرار از تنهایی باشد، هرچند با روی کار آمدن بازیهای کامپیوتری و هجوم آنها به مغز کودکان امروزی، به جای بازیهای پرتحرک و دوستداشتنی دهه های قبل جای زیادی برای پرورش خلاقیت و قوه ی تخیل کودک باقی نمی ماند، چرا که کودکان تبدیل به ماشینهای مکانیکی جلوی کامپیوترها شده اند که بجای بکارگیری تخیل خودشان دستورات بازیهای کامپیوتری را اجرا میکنند. در چنین دنیای ماشینی است که کودکان از کتاب و قصه های شیرین آن فاصله می گیرند و اسیر جادوی سرد و خشک کامپیوتر میشوند. در گذشته کودکان با شنیدن افسانه های شیرین از زبان پدر بزرگها و مادربزرگها به سرزمین های جادویی می رفتند، خودشان را جای قهرمان افسانه ها می گذاشتند، همراه با آنها بزرگ میشدند، حتی به نوعی معصومانه عشق را تجربه می کردند، بعد ها به کمک خواندن کتابها و با ورق زدن هر برگ دنیای تازه ای از خیال را تجربه می کردند، با شخصیتهای داستانها هم ذات پنداری می کردند، حتی گاهی اوقات با بهره گیری از قوه ی تخیل خود ادامه ی داستان را آنطور که دوست داشتند، تعریف می کردند. افسانه، پل ارتباطی بین کودکان با اجدادشان و کتاب پل ارتباطی بین کودکان با پدر و مادرشان بود، اما دنیای خیالی کامپیوتری معمولا عاری از حضور خانواده است، بازیها تک قهرمانه شده است و کودک بجای دنیای شیرین و خیالی افسانه ها و داستانها با دنیای سراسر بزن بزن و خشن روبرو است که ناچار است برای رسیدن به پایان خوش بازی و قهرمانی با شخصیتهایی خشن و بی احساس همراه شود و بجنگد. لطافت دنیای خیالی دیروز تبدیل به خشونت دنیای خیالی امروزشده است. حتی در انیمیشنهای امروزی نیز کودک با این خشونت همراه است و تفاوت دنیای خیالی کارتن های دیروز و امروز به وضوح دیده میشود .
در چنین دنیایی است که کودک به جای آنکه کتاب به دست بگیرد و وارد دنیای خیال شود و در این سفر جادویی خلاقیت خود را پرورش دهد، ترجیح می دهد ساعتها پشت کامپیوتر بنشیند، برای قهرمانی بجنگد و هر چه را که بازی به او دیکته میکند مرحله به مرحله انجام دهد و در چنین دنیایی است که ادبیات کودک و نوجوان کم کم رنگ و بوی خود را از دست می دهد .
تخیل یکی از عناصر اصلی ادبیات کودک و نوجوان است، که کودک به واسطه ی آن قادر خواهد بود، ابعاد مختلف شخصیت خود، ترسها و دغدغه هایش را بشناسد، با آنها روبرو شود و با گذشتن از آنها در دنیای خیال، در دنیای واقعی نیز بتواند رفتار منطقی از خود بروز دهد. کودک با تخلیه ی خود در دنیای خیال با اطمینان خاطر بیشتر و اعتماد به نفس بیشتری در دنیای واقعی زندگی میکند. در ادبیات کودک و نوجوان افسانه ها نقش مهمی دارند، افسانه ها دریچه ای از تخیل را بروی کودک می گشایند که هدف اصلی آن در پشت دنیای خیال و جادو، گسترش ذهن کودک و پرورش شخصیت کودک، آماده سازی کودک برای حضور در دنیای بزرگسالی و پذیرش مسئولیتهای بزرگسالی است. کودک در کنار شیرینی دنیای خیالی، در کنار ارضا شدن غریزه ی کنجکاوی و شیطنت کودکانه بطور غیر مستقیم با مسولیتهای بزرگسالی نیز آشنا میشود و همراه با قهرمان افسانه ها به رشد شخصیتی می رسد. کودک از طریق قصه های خیالی بعضا به جواب سوالاتی که در دنیای واقعی با آنها روبروست می رسد .
الهام مزارعی؛ نویسنده ی کتابهای ( مامان کله دودکشی / نشر افق)و (گُوانجی و ۳۶۰ درجه ی جادویی / نشر پیدایش / به زودی به بازار می آید )و ( دختر کوچولو ، فرمانده سیبیلو/ نشر افق / به زودی به بازار می آید )