آیین ورزش در درون خود محل تلاقی چندین حوزه از زندگی مردم بوده؛ از سویی با میل خودشکوفایی ورزشکار در ارتباط هست، از سوی دیگر با سلامت تن و جسم فرد گره خورده و در نهایت با حوزه مدیریت و برنامه ریزی زمان هر شخصی ارتباط دارد. علاوه بر این ها می توان به پیامدهای اجتماعی آیین ورزش نیز توجه نمود که باعث انسجام اجتماعی و نشاط فرهنگی می شود. با این همه با ورود به فرهنگ جهانی، ارتباط بی واسطه ای نیز با امر سیاست و اقتصاد پیدا کرده و علاوه بر سرگرمی و سلامت، وجه صنعتی شدن نیز یافته است. در جهانی که جهان بازنمایی رسانه ای نیز هست، ورزش به مثابه فرصتی برای ایجاد زیبایی و هنر هم درنظر گرفته شده است. این همه درهم تنیده شدن حوزه های مختلف زندگی انسان با امر ورزش در جهان معاصر نشان می دهد که ورزش به آیین جدیدی در جهان رسانه ای جدید مبدل شده است. ازهمین رو دیگر نمی توان با همان تعریف پیشین به سراغ جهان ورزش رفت بلکه در نخستین اقدامی که برنامه ریزان فرهنگی باید در عرصه ورزش انجام دهند، توجه به این نکته هست که باید نگرش شان و تعریفی که از جهان ورزش دارند را با مقتضیات جدید مطابقت دهند. به نظر می رسد که در جریان تفکری غالب در شهرستان دشتستان (به عنوان مثال) هم چنان سیاستگذاران ورزشی با تعریفی از ورزش همدل هستند که دوره اش سالهاست که گذشته؛ اما هنوز به حیات خود در کالبد ورزش شهرستان ادامه داده است. نویسنده به عنوان یکی از اعضای هیئت موسس انجمن هامون ایران به عنوان تشکلی مردم نهاد که رسته تخصصی خویش را در حوزه حقوق شهروندی انتخاب نموده از همه سیاستگذاران در حوزه ورزش درخواست دارد که با تغییر در چشم انداز و دیدگاه خویش به درک ضرورت های جدید در حوزه ورزش نائل آیند. این ضرورت آن چنان با آینده سلامت شهروندان و تداوم انسجام اجتماعی بین شهروندان عجین شده که به زعم من ورزش را به امری استراتژیک و راهبردی برای توسعه کشور مبدل خواهد نمود.
همان گونه که در آموزش و پرورش به مثابه ی وسیع ترین میدانی که برای یک حکومت مهیا هست تا ایده های خود را در ذهن شهروندانش نهادینه نماید؛ برخوردی را با آیین ورزش مشاهده می کنیم که مانند برخورد با چیزی هست که انگار به فراموشی سپرده شده باشد. در نهادی ترین ساختار فرهنگی کشور متاسفانه بی تفاوتی نسبت به امر ورزش چنان هست که می تواند یک سرزمین را مبدل به سرزمین فراموش شدگان کند. از سیستم آموزشی در جامعه ایرانی هیچ توقع و انتظاری نمی رود که به تغییر در نظر و ایده خود در قبال آیین ورزش بپردازد، ازهمین رو پیشنهاد می دهم که هیئت های ورزشی در شهرستان در کنار ورزش قهرمانی، به ورزش شهروندی نیز توجه مبذول بدارند تا این امکان به دست داده شود حداقل یکی از تنها راه های حفظ اهمیت و درک ضرورت ورزش برای جامعه باز بماند و شاهد فراموش شدن این امکان حداقلی نباشیم. طرح بلندمتی که انجمن هامون پیشنهاد می دهد به این گونه هست که در سطح آماتور هر کدام از ورزش های مختلف، چنان تبلیغ و فضاسازی شود که از فضای سربسته استادیوم ها و ورزشگاه ها به فضای عمومی شهر ورود کند. یکی از ابزارهای این برنامه ریزی بلندمدت ورزش شهروندی استفاده از رسانه ها می باشد که در چارچوب از پیش تعیین شده ای، به ترویج آیین ورزش شهروندی در شهرستان پرداخته شود. فعالان ورزش حرفه ای، خود به درون شهر بیایند و ورزش حرفه ای خود را تبلیغ و ترویج دهند. نمونه این کار را انجمن هامون ایران به طور محدود در روز عید نیمه شعبان با حضور دوچرخه سواران حرفه ای دشتستانی (کسانی مانند مهدی دهقان و گروه دوچرخه سواری ایشان) در سطح شهر برازجان انجام داد. از همین جا نیز از همه فعالان ورزشی دیگر رشته ها دعوت می کنم که به درون شهر گام نهند و به تبلیغ رشته ورزشی خویش همت گمارند. از این طریق می توان ورزشکاران موفق دشتستانی را نیز به مردم معرفی کرد و امکانی را برای حفظ حرمت این ورزشکاران ارزشمند نیز مهیا آورد.