قاسم تنگسیرنژاد«من مورخ نیستم. من بارها فکر کرده ام که سراسر زندگی مادرم، افسانه ها، خرافات، دعاهایش، وسایل آشپزخانه، بوی آَپزخانه، آوازی که گاهی بر لبانش می خشکید، سکوت متفکرانه او و لبخند پر معنایش، همگی مفاهیم ارزنده هنری را در بر دارند.» /آگوست ویلسون، نمایشنامه نویس/
دنیای پیرامون کودک -از خانه تا محیط بیرون- تاثیر مستقیمی بر یادگیری مهارت های اجتماعی و شکل گیری شخصیت او در آینده دارند. فرآیند این یادگیری، در «بازی» شکل گرفته و تبلور می یابد. در طول روند بازی، کودک «نقش» هایی را بر عهده می گیرد که مستقیما از اعمال و رفتار والدین خود – به عنوان نزدیک ترین اشخاص به او- فرا گرفته است. وی برای ایفای این نقش ها در صدد «تقلید» -از والدین اش- بر می آید. در نتیجه ی این بازی ها کودک فعالیت های جدیدی را می آموزد که اولین «تجربه های غیر مستقیم» نقش های اجتماعی او به عنوان شهروند خواهد بود. پس به طور طبیعی هر کودکی در طول رشد خود با این عناصر – بازی، نقش، تقلید و تجربه های غیر مستقیم- «نمایشی» مواجه و در واقع فعالیت های تئاتری وی از ابتدای زندگی اش آغاز می شود. تأثیر و اهمیت تئاتر کودک از اینجا نشأت می گیرد.
با توجه به جایگاه تئاتر در زندگی کودک، متخصصان تعلیم و تربیت کودکان نظریات گوناگونی درباره چگونگی استفاده از تئاتر به عنوان عنصر مطلوب آموزشی-تربیتی ارائه داده اند. فردریک فروبل [۱] که سیستم آموزشی «شیوه بازی» را ارائه می دهد، درباره ی اهمیت و تاثیر بازی می گوید: «بازی، بیان خود ِ درونی است – نمایش درون از ضرورت و تکان های درونی- بازی های کودکی جوانه های بطنی زندگی آتی هستند، چرا که کل وجود انسان، در شکننده ترین حالات و درونی ترین گرایشات در آنها رشد کرده و به ثبات می رسد. کل زندگی آتی بشر حتی اگر بخواهد دوباره آن را بسازد، ریشه در این دوره از کودکی دارد.»[۲] بدیهی است که موضوعات تئاتر کودک می بایست برای کودکان مفید و قابل لمس باشد. این موضوعات – درصورت استفاده صحیح- می تواند باعث تهییج خیال و تخلیه احساسی در کودک گردد. تماشای نمایش ضمن آموزش باعث بروز احساسات سالم در کودک می گردد. عملی که بیش از هر چیز در دوران کودکی لازم و ضروری است.
بسیاری از روش های تربیتی غیر صحیح منجر به ایجاد اختلال در شخصیت کودک می شود. به طور مثال بسیاری از والدین ناخواسته از فراگیری مهارت گفتگو توسط کودک جلوگیری می کنند. کودک همواره در محیط خانه، مهدکودک و مدرسه به «سکوت» دعوت/مجبور می شود. همین دعوت/اجبار باعث سلب مهارت گفتگو و بروز اختلال کم رویی در وی می گردد. ایفای نقش توسط کودک در تئاتر، بیش از هرچیز تمرینی برای استقلال فردی-اجتماعی او در آینده محسوب می شود. علاوه بر این فعالیت های نمایشی به عنوان یک «روش درمانی» نیز مورد استفاده قرار می گیرد. به عنوان نمونه برای درمان کودکانِ مبتلا به اختلال روانی «بیش فعالی (ADHD)» پرداختن به فعالیت های نمایشی و فراگیری موسیقی اُرف پیشنهاد شده است.
از دیگر روش های ناصحیح تعلیم و تربیت کودک، تشویق به «تقلید» است. کودک همواره در قبال تقلید از رفتار والدین توسط ایشان مورد تشویق و در برابر هرگونه عمل خلاف آن مورد نکوهش و حتی تنبیه قرار می گیرد. این روند مستمر موجب جلوگیری از بروز خلاقیت کودک و شکل گیری یک «عروسک متحرک» می شود. نمایش خلاق با پرورش خلاقیت کودک زمینه های رشد عاطفی و روانی او را فراهم می کند. «نمایش خلاق یک روند علمی و گروهی کار با کودک است که در آن مربی به واسطه بحث و گفتگو، حرکت، ایفای نقش، پانتومیم، بداهه گویی، بدیهه سازی و شخصیت پردازی، مفاهیمی را آموزش می دهد و به طور تجربی به کودکان می آموزد که باید تفکر تخیلی و بیان خلاق داشته باشد»[۳]
در نتیجه فعالیت های نمایشی به مثابه یک آزمایشگاه محل مناسبی برای فراگیری فعالیت های اجتماعی، تربیت صحیح و شکل گیری یک شخصیت فعال و خلاق است. این آزمایشگاه کارکرد مؤثری در آموزش و تمرین نقش «شهروند» در کودک دارد. شهروندی که می آموزد «مطالبه گر و خلاق» باشد نه صرفا «مشاهده گر و پیرو».
پی نوشت :
۱- معلّم آلمانی (۱۸۵۲-۱۷۸۲)، اولین کسی که با توجه به اهمیت دوره ی کودکی در زندگی افراد همت به تأسیس کودکستان گماشت. او را پدر کودکستان نامیده اند.
۲- «گفتمان تئاتر تعلیمی»، سید حسین فدایی حسین، ماهنامه نمایش، شماره ۱۶۴، اردیبهشت ۹۲
۳- کودک، آفرینش، و نمایش، فرزانه ناظران پور، ماهنامه نمایش، شماره ۱۶۴، اردیبهشت ۹۲