اسماعیل حسام مقدم: یک:
” چطور کسی می تواند ناگاه وسط خیابان بایستد و از خود بپرسد: این آیا سرنوشت من است؟ … ” (جورجیو آگامبن)
اینسوال آگامبن، همان پرسش جنبش مقاومت و پایداری نسل سوم یا جوانان امروزی ست که ناگاه خود را در برابر ساختارهای هژمونی و سلطه آور فرهنگ رسمی می یابد و از خود می پرسد که من آیا به همین سرنوشت و سرشت تن خواهم سپرد؟ آیا این همان مسیری هست که در ایده آل های نسل من دارد دنبال می شود؟ و یا این که ، این همان فیکس شدن و سکته ای هست که به مثابه ی مقاومت و ایستادگی در خرده فرهنگ های جوانان، خود را نمایان می سازد و به دلالت های خود معنا می بخشد؟ این یادداشت کوتاه درپی معنا کردن دلالت های مقاومت و ایستادگی جوانانی هست که به طور روزمره در جامعه و فرهنگ معاصر به خود هویت بخشیده اند و تلاش می کنند که به هویتی دست یابند که امکان خلق و بازآفرینی مفاهیم و مقوله های انسان شناسانه را درخود داشته باشد.
دو:
“مقاومت؛ کردار انسان فرهیخته ای هست که از حقوق خویش آگاهی یافته است.” (آلبر کامو)
زندگیِ روزمره ی جوانان در سالهایِ اخیر، مبدل بهصورت و شکلی خلاقه شده، درآمده ؛ آنگونه که برعلیهِ “طبقه”ی اجتماعی- اقتصادی شوریده اند و بهساحت و حیثِ “سبکِ زندگی”ی متکثر و چهل تکه ای در آمده اند که همچون اثرِ هنری ایساخته و پرداخته ی زندگی آنها شده است. جوانان در سالهای اخیر، خود را از ضمیمهشدن به “سنتِ” بزرگسالان رها نموده و با صورتبندی ی اخلاقی / زیبایی شناختی متفاوتی، دست به ” ناجنبشِ اجتماعی” ای(به زعمِ آصف بیات؛ جامعه شناسِ ایرانی) زده اندکه به طورِ خزنده و آرامی در پی افکندنِ پرسش ها و معماهایی در کالبدِ یکپارچه ومنسجمِ “سنت” گردیده اند . از همین رو در سالهای اخیر، جامعه ی ایرانی با ازهم پاشیدگی ی تسلط و اقتدارِ گزاره های فسیل شده ی اخلاقِ جنسیتی / سنی / قومیتی/ اقلیتی رو به رو شده است. درک و فهمِ این ازهم پاشیدگی و به استیضاح کشیده شدنِاخلاقِ “سنت”ی و مسلط، به گونه ای خود را در آثار و متن هایِ هنری و ادبی، کنش هایِشهری و شبکه هایِ مجازی نمایانده است.
معمایِ زیست جوانانی که خاورمیانه ی این روزهارا به “ناجنبش” درآورده، ساحتی ازهم پاشیده را برایِ جهان بینی این جوامع به ارمغان آورده تا از منظر آن، تاریخ و روایتِ حاکم بر تاریخِ این فرهنگها را با چالشی بنیادین و اساسی روبرو سازد. این معمایِ جوانانه با حذفِ نام ها و گزاره هایِ مرجع، به کنشی فرهنگیدست زده اند، که برای مثال، در نزدیکترین و دمِ دست ترین صورتبندی اش، می توان به فرهنگِموتورسواری نزدِ جوانان و یا خرده فرهنگ جوانان پرسه زن در پاساژها نظری انداخت(همانگونه که نویسنده منتقد بوشهری؛ حمید موذنی در مقاله توتالیتاریسم علیه پرسه زنی به آن پرداخته است) و یا سربرآوردنِ فرهنگ نوشتاری درون زیست جوانان را از نظر گذراند که مثلن در نوشتارهایی که در سایت “هامون” (www.HAMOONIRAN.com) وابسته به انجمن هامون می شود نشانه هایی از آن را دنبال نمود. این مقاومت و ایستادگی ، خرده فرهنگ معترض جوانانی را پیش روی ما قرار می دهد که بدن و (یا کالبدِ وجودیِ خویشتن را)حتا برای شکلبندیِ معمایِ خود ، فنا می کنند تا آنجا که ، چه بسا بطورِ غم انگیز و سوگوارانه ای درمقابلِ تسلطِ هژمونیکِ اخلاقِ سروری/بندگی “سنت”، ساز مخالف بنوازند ویا قد علم نمایند.
“سبکِ زندگی”ی جوانان معاصر ، همواره در عینِ زیستنِ روزمره ی خویش، به جهتی نیز خود رارهنمون می کند که ساختِ “سنت”ی قدرت را از تسلطِ همه جانبه و منسجم دور کرده وآن را به شکلی از قدرتِ پخش شده و منکسر در سطوح سبکهایِ زندگیِ متفاوت درمی آوردکه هرگز دارایِ آن “روحِ مطلق” (به زعمِ هگل) نیست؛ بلکه ، دارایِشبکه ای از قدرتهایِ کوچک شده و تکه تکه (به زعمِ میشل فوکو )شده است که خیالپروران را برایِ نائل شدنبه قدرتِ کلی و جهانشمول، همواره ناکام می گرداند.
به زعم جوان امروز، “حقیقت”؛ چیزِمتحدالشکلی در دستِ اخلاق و جهان بینیِ “سنت”، دیگر نمی تواند باشد؛ چرا که دیگر،حتا “سنتِ” مردانه و پدرسالارانه نیز واجدِ آن شکلِ منسجم از قدرت و تسلط نیست ؛ ازهمین روست که “ناجنبش هایِ فرهنگِ زنانه” در ایرانِ امروز به شکل هایِ متمایزیدرحالِ نمود و بروز هستند .در واقع، این نشانه هایِ معماگونه را باید گواهی ایبر معمایِ جهانِ زیستِ معاصر دانست که خود را در آثارِ هنری و متنهایِ ادبی و شبکههایِ مجازی بازتولید کرده اند.(همانطورکه در سالهایِ اخیر شاهدِ تولیدِ فیلم ها ورمان هایی چون کنعان، درباره الی، به همین سادگی، چهل سالگی، چراغها را من خاموش میکنم و… دربابِ زیست روزمره ی زنانِ ایرانی بوده ایم و یا در صفحاتِ شبکه های اجتماعیِمجازی مانند فیس بوک و وبلاگستان، شاهد حضورِ بی واسطه اشان بوده ایم.) این همان وجهی از زیست روزمره جوانان در جهان جدید می باشد که میشل بن سایق آن را این گونه تعبیر می کند: “مقاومت؛ آفرینش است.”
یادداشتها:
عنوان یادداشت؛ نام مجموعه شعر محمد بیابانی، شاعر فقید بوشهری می باشد.
اسماعیل حسام مقدم؛ کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و عضو هیئت موسس انجمن هامون (NGO) در استان بوشهر