اشاره: جامعه مدنی؛ مفهومی است که برخاسته از جهان غرب و تئوریزه شده از سوی متفکران و فیسلوفان غربی از یونان باستان تا غرب امروزی می باشد. نخستین بار این مفهوم در ادبیات سیاسی رُم باستان دیده شد و از قرن هفدهم به بعد، معنایی مدرن از جامعه مدنی توسط تامس هابز و بعدها نیز از جانب هگل، بنجامین کنستان، مارکس، هابرماس و… ارایه شد. جامعه مدنی؛ اجتماعی است که فرد به مثابه ی انسانی مسئولیت پذیر و پرسش گر، به تمرین شهروندی می پردازد. ایده ها، مطالبات و تفکرات مغفول مانده ی خود را به اشتراک می گذارد و نسبت به دست یابی آن و صدادار کردن آن مطالبات در سطح عمومی اقدام می کند.
جامعه مدنی شرکت و مشارکت شهروندان را به شکل جمعی در عرصه ی عمومی و در حوزه های گوناگون امکان پذیر می کند تا با بیان علایق و نظرات خویش ضمن در نظر گرفتن مصالح عمومی و خیر جمعی، بر دولتمردان و صاحبان قدرت نظارت داشته باشند. برخی از صاحب نظران، جامعه مدنی را محدود به جغرافیای غرب می دانند و می بینند و شکل گیری آن را در جوامع دینی و اسلامی غیر ممکن می دانند. در مقابل نیز، برخی از صاحب نظران از جمله زنده یادمحمدجعفر پوینده بر این باورند که جامعه مدنی در دنیای امروز در تمام کشورها وجود دارد و محدود به گستره ی جغرافیایی خاصی نیست. البته به زعم وی در دنیای معاصر در هر کشوری، جامعه ی مدنی خصوصیات ویژه یی هم می تواند داشته باشد.
جامعه مدنی همواره خود را جدا از قدرت ها و منافع آن ها تعریف می کند. همه ی انسان ها را در امور اجتماعی دعوت به مشارکت و ابراز نظر و تلاش برای زندگی بهتر می کند. در دین اسلام نیز آموزه های بسیاری در پیوند با این نوع نگاه زیستی وجود دارد. در قرآن کریم، سوره ی رعد، آیه ۱۱ آمده است: «پروردگار به یقین سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد مگر آن که آنان نهاد خود را تغییر دهند.» و در ستایش عقل و به کار گیری عقل جمعی و مشارکت پذیر، تاکید فراوان شده است. «اسلام اجتماعی» نیز برداشتی است که با بهره گیری از آموزه های اسلامی شکل گرفته است.
گروه «هامون» در طول فعالیت های یک سال و چندماه خود همواره توجه و عملکرد خود را معطوف به «جامعه مدنی» کرده و محوریت فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و مدنی خود را در راستای دست یابی به آن مهم قرار داده است. «هامون» تلاش داشته و دارد تا بر وجه غایب گفتمان جامعه مدنی در جنوب به طور عام و استان بوشهر و شهرستان دشتستان به طور خاص تاکید کند و کوشش نماید تا ضرورت گفتمان سازی جامعه مدنی و شکل گیری حرکت های مدنی در سطح استان بوشهر، با همکاری سایر نهادهای مدنی و مردم نهاد فراهم شود.
سرچشمه های فکری و معرفتی انجمن هامون برگرفته از ایده “هویت چهل تکه” داریوش شایگان می باشد؛ یعنی بر این اساس «انجمن هامون ایران» به این نکته قائل است که هویت ایرانیان در هزاره سوم برساخته از سه هویت تمدنی ایران، اسلام و مدرن می باشد که باید به هر سه این هویت ها توجهی عمیق و متوازن داشت. همین خاستگاه فکری باعث شده است که در تمامی برنامه های هامون به هرسه این حوزه های هویتی پرداخته شود و در شکل بخشیدن به اهداف انجمن، شهروندانی فعال و با نگرش های متفاوتی مشارکت داشته باشند.
باور درونی انجمن هامون به ظرفیت های ایده مردمسالاری دینی؛ باعث شده تا این مجموعه تشکل غیردولتی در پی ایجاد تعامل و گفت وگو با نهادهای مذهبی و دینی نیز باشد و این پیوند را بسیار ضروری و حیاتی می داند. در حال حاضر به تئوریزه کردن این پیوند و ارتباط پرداخته تا در آینده ی نزدیک این تشکل مردم نهاد بتواند با دیگر تشکل های مردمی – مذهبی ارتباط پیدا کرده و در گسترش ایده های مدنی – دینی تمدن اسلامی (؛ مبتنی بر ایده هویت چهل تکه داریوش شایگان) در سطح جامعه گام بردارد. در این راستا “هامون” در این شماره با طرح پنج پرسش مشترک، از سه تن از صاحب نظران و فعالین حوزه دین از جمله دکتر سیدمحمدمهدی جعفری، حجه الاسلام احمد رزمجو و شیخ محمد زارع بوشهری، خواست تا دیدگاه های خود را در باب جامعه مدنی و پیوند آن با جوامع مسلمان و اندیشه اسلامی مطرح کنند. در ادامه، پرسش و پاسخ های هامون را از این صاحب نظران خواهید خواند.
“هامون” در شماره های آینده ی خود، گفت و گوهای رضا شبانکاره با فعالین حوزه دین و اندیشه را در این زمینه منتشر خواهد کرد. در این میان در نظر دارد گفت و گوهایی با احسان شریعتی، اعظم طالقانی، سارا شریعتی، حجه الاسلام حسین رزمجو و شیخ محمد فولادی و… ترتیب دهد.
نگرخواهی «هامون» با فعالین حوزه دین و اندیشه در پیوند جامعه مدنی با جوامع مسلمان در گفت و گو با: دکترسیدمحمدمهدی جعفری، حجه الاسلام احمد رزمجو و محمد زارع بوشهری
گفت و گو از: رضا شبانکاره
۱- به عنوان نخستین پرسش، تعریف و دریافت خود را از جامعه مدنی ارایه دهید؟
۲-چه آموزه های مدنی را در اندیشه های دینی – اسلامی می توان مطرح کرد؟
۳-نقش پذیری و مسئولیت پذیری مساجد و انجمن های مذهبی را در روند بسط جامعه مدنی چه گونه ارزیابی می کنید؟ و این مهم در شهرستان ها از منظر جامعه مدنی چه قدر اهمیت دارد؟
۴-برای همکاری و ارتباط بیشتر فعالین مدنی با جامعه ی سنتی، چه گونه می توان ایدهی بومی سازی جامعه مدنی را اجرایی کرد؛ اگر این امکان وجود دارد برای دست یازیدن به این مهم حاملان فرهنگی و مدنی (روزنامه نگاران، اساتید دانشگاه، فعالین تشکل های مدنی) دقیقن چه گونه می توانند به این بومی سازی جامعه ی مدنی دست یابند؟
۵- در جامعه مدنی و تشکل های مدنی استان بوشهر چه چیزهای غایبی می بینید؟
دکتر سیدمحمدمهدی جعفری؛ دین پژوه و نهج البلاغه شناس:
مسجد از آغاز یک نهاد مدنی و برای اجرای مولفه های جامعه مدنی و مدنیت بوده است
۱-جامعه مدنی در برابر جامعه ی قبیلگی است. در جامعه ی قبیلگی هیچ نهاد مدنی وجود ندارد. قدرت سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و حتا اعتقادی در اختیار شیخ قبیله است. شیخ به طور ارثی یا به علت سالمندی و ریش سفیدی و داشتن عِدّه و عُدّه منصوب می شود و در برابر هیچ کس پاسخ گو نیست. قانون حاکم بر قبیله همان سنت آبا و اجدادی است و هیچ کس حتا شیخ قبیله هم حق ندارد در آن تجدید نظر کند. برخی از آداب و رسوم انسانی و احیانن غیرانسانی، فرهنگ قبیله را می سازد و همه ی قبایل سخت بدان ها پای بند هستند. اگر جنگی میان دو قبیله برافروخته شود، برای انتقام خون فردی از قبیله ی الف است که به وسیله ی فردی از قبیله ی ب کشته شده است و فرمانده نظامی هر دو طرف شیخ قبیله است و این جنگ همیشه ادامه دارد. چون قبیله پیوسته در جست و جوی آب و علف، کوچ رو و غیرساکن در یک جاست، هرگز ساختمانی ظاهری برای سکونت و ساختاری تشکیلاتی برای یک نهاد از خود به جای نمی گذارد. هر پیامبری یا مصلحی یا مبلّغی بیاید و باور تازه ای در میان افراد قبیله کند با مقاومت شدید آنان رو به رو می شود و می گویند ما چنین باوری در نزد پدران و نیاکان خود نیافته ایم.
و اما جامعه مدنی:
-جامعه ی مدنی؛ قانون گراست و در برابر قوانین تصویب شده به وسیله مراجع قانون گزاری تسلیم است و خود را بدان پای بند می داند و بدان عمل می کند؛ اگر چه به زیان او باشد.
جامعه مدنی برای اداره جامعه خود، به شخص وابسته نیست؛ بل که برای هر موضوعی نهادی بنیاد می نهد و به تصمیم های گرفته شده در آن نهاد احترا می گذارد.
در جامعه ی مدنی تفکیک قوا فرمانرواست و جز در مواردی که قانون تعیین کرده در کار یک دیگر دخالت نمی کنند.
جامعه ی مدنی پای بند به دموکراسی است یعنی مردم به وسیله ی نهادی مدیریتی و نظارتی و شوراهای گوناگون و انجمن های مردم نهاد اجتماع خود را می گردانند و به آراء و نگرش ها و باورهای بیشینه و اندیشه های یک دیگر احترام می گذارند.
در جامعه ی مدنی اقتصاد در میان بخش دولتی و بخش خصوصی به طور متناسب تقسیم شده، ضمن این که کار و سرمایه ی افراد تحت حمایت قانون قرار دارد، نظارت و مدیریت دولت نمی گذارد که سرمایه های شخصی و خصوصی به زیان مردم رشد کند و تعادل و توازن به هم بخورد.
در جامعه ی مدنی، اگر چه عقیده آزاد است، لیکن قانون اجازه نمی دهد ترویج و تبلیغ باوری و عقیده ای به زیان عقیده ی دیگری، به ویژه عقیده ی اکثریت، تمام شود.
در جامعه ی مدنی هم زیستی آشتی جویانه ای در میان اندیشه های گوناگون فرمانرواست و گفت و گو به عنوان ارتباط میان اندیشه ها جریان دارد نه جنگ و دشمنی!
این ها برخی از ویژگی های جامعه ی مدنی است، نه همه ی آن ها. و این ویژگی در هر شرایط زمانی و مکانی و تاریخی و فرهنی می تواند دگرگون شود.
۲- آن چه از جامعه مدنی در پیام قرآن و سنت پیامبر ارایه شده که می توان آن را «اسلام» نامید، تنها در دوره ی مدیریت پیامبر گرامی اسلام در مدینه و در دوره ی خلافت امام علی – که درود خدا بر او باد- در کوفه اجرا شد و بسیار هم موفق بود. جز این دو دوره ی کوتاه، آن چه در مجتمع های مسلمانان به اجرا درآمد بیشتر سنت های قبیلگی بود و کمتر اسلامی. آن چه از ویژگی های جامعه ی مدنی هم که در آن مجتمع ها، کم و بیش، به اجرا در آمد، وابستگی به شخص مدیر و شخصیت فرمانروا داشت.
اصولن هجرت پیامبر از جوامع قبیلگی مکه به جوامع نسبتن مدنی یثرب، برای در هم شکستن ساختار پوسیده و ضد بشری قبیله بود، چنان که یا هجرت به یثرب، آن شهر «مدینه النبی» نامیده شد که گویای بنیاد شدن جامعه ی مدنی بود و بسیاری از ویژگی های حقیقی جامعه ی مدنی به اجرا در آمد.
پس از پیامبر، بسیاری از سنت ها و شیوه های بر نهاده ی آن بزرگوار به کناری نهاده شد و دانسته یا ندانسته- سنت ها و شیوه های قبیله زندگی دوباره رفت و زاویه ی این انحراف به اندازه ای گسترده شد که چون امام علی به خلافت رسید، از مدنیه ی واژگون شده، به کوفه ی چندملیتی و چندفرهنگی هجرت کرد و جامعه ی مدنی را با همه ی ویژگی هایش، به اجرا در آورد.
در اندیشه ی اسلامی آموزه های بسیاری است که به برخی از آن ها فهرست وار اشاره می شود:
قرآن در وصف مومنان می فرماید: «وَ أمرُهُم شُوری بَینَهُم»: مسایل اجرایی و مدیریت اجتماعی را در میان خود با رایزنی انجام می دهند.
و نیز در تحلیل شکست مسلمانان در جنگ اُحُد، پس از این که به پیغمبر می گوید: «در نتیجه ی رحمتی که از جانب خدا در وجود تو گذاشته شده نسبت به کسانی که عامل شکست در جنگ بودند نرمش نشان دادی و اگر می خواستی با خشونت و سنگدلی رفتار کنی از گِرد تو بیرون می رفتند» به آن بزرگوار دستور می دهد که: «پس از آنان در گذر و از خدا برایشان آمرزش بخواه و با همین افراد در امر اداره ی اجتماع مشورت کن»
قرآن و پیامبر و امام، به منظور نظارت مردمی و زدودن اجتماع از عوامل ناپاکی فردی و فساد اجتماعی، بر اصل «امر به معروف و نهی از منکر» با شرایط خاص خود، تاکید می کنند و بدیهی است که این اصل، قبل از هر کس، باید در برابر حاکمان اجرا شود.
پیامبر می فرماید: «کُلّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤل عَن رَعِیّتِهِ» هر فردی در زندگی اجتماعی باید احساس مسئولیت کند و خود را مدیری بداند و هر کسی از شما در برابر شهروندان مسئولی است که باید به مسئولیت اجتماعی خود عمل کند.
امام علی – که درود خدا بر او باد- رهنمودها و آموزه های بسیاری در مورد جامعه مدنی دارد که برخی از آن ها، به ویژه در مورد انواع آزادی های اجتماعی و حقوق شهروندی، در عهدنامه ی امام به مالک اشتر و دیگرجاهای نهج البلاغه گزارش شده است.
امام علی درباره «خوارج نهروان» که دشمن عقیدتی و سیاسی با او دشتند می فرماید: «با آنان مجنگید و آنان را مکشید زیرا آنان به دنبال حق بوده اند و در این مسیر به اشتباه افتاده اند. وضع آنان با کسی که از آغاز دانسته به دنبال باطل بوده و از راه های نادرست هم به باطل خود رسیده، تفاوت دارد» (نهج البلاغه، گفتار ۶۰) و نیز می گوید: « آنان در نزد ما ]و در گردن ما به عنوان مسئولان حکومتی و مدیریت اجتماع[ سه حق دارند: آمدن به مسجد برای بحث آزاد و عبادت و امور دیگر؛ گرفتن حقوق خود از بیت المال مانند هر فرد و هر شهروند دیگر؛ و حفظ امنیت آنان تا هنگامی که به روی ما شمشیر نکشیده اند و قیام مسلحانه نکرده اند» (ذیل تاریخ طبری).
در خطبه ی ۲۱۵ از نهج البلاغه، امام حقوق متقابل شهروندان و سرپرست، حقوق شهروندی و شیوه ی رفتار اجتماعی افراد در یک جامعه مدنی را به روشنی بیان می کند. شگفت آن که امام این حقوق و تعهدات و وظایف دو طرف را در میدان جنگ صِفّین، در فرصت پیش آمده ی ماه های حرام برای آتش بس، توضیح می دهد و هرگز نمی گوید که شهروندان در شرایط جنگی باید فرمانبردار باشند و با حقوق خود آشنایی نیابند.
آموزه های دینی اسلامی درباره جامعه مدنی و مدنیت منحصرن به آن چه گفته شد نیست، حتا در محدوده ی دینی و مذهبی هم نمی ماند، بل که فراتر از آن آموزه های انسانی و فرا آیینی است، لیکن این نوشتار گنجایش بیان آن ها را ندارد.
۳-حساب مساجد از انجمن های مذهبی جدا می باشد. مسجد از آغاز یک نهاد مدنی و برای اجرای مولفه های جامعه مدنی و مدنیت بوده است. به همین جهت مسجد خانه ی خدا، یا به تعبیر قرآن خانه ی مردم، نامیده شد؛ یعنی باید مردم نقش مدیریت را در جامعه ی مدنی بپذیرند و آن چه را که شایسته ی مدنیت است به اجرا در آورند. لیکن به تدریج این نقش کم رنگ شد و مردم مسجد را تنها محل عبادت به معنای خاص آن، دانستند و دیگر نقش های اجتماعی مسجد را پست تر از پایگاه خدایی مسجد به شمار آورند.
در روزگار پیامبر گرامی اسلام تا پایان خلافت خلیفه ی دوم، مسجد پایگاهی مردمی و جایگاه به اجرا در آمدن کارهای مردم بود؛ لیکن از ان پس- بجز دوران پنج ساله ی امام علی- مسجد به عبادات و کارهای مذهبی خاص اختصاص یافت و کارهای اجتماع در جاهای دیگر و به دور از ویژگی های مدنیت، انجام گرفت.
اما انجمن های مذهبی که بیشتر به عنوان انجمن های مردم نهاد بنیان گذاری می شوند، غالبن به دو بخش تقسیم می شوند: انجمن ها و هیات سنتی قدیم که خود را پای بند به انجام کارهای مذهبی موضوع تاسیس می دانند و کاری به جامعه ندارند و انجمن های اسلامی نوپا و تازه بنیاد نهاده شده از شهریور ۱۳۲۰ بدین سوی، این انجمن ها، با درک شرایط اجتماعی و شناخت زمینه های پیشرفت مدنی، در گسترش جامعه مدنی بسیار کوشیده اند و نقش موثری در شناسانیدن و به اجرا در آوردن جامعه مدنی داشته اند و دارند لیکن تا کنون، به علل گوناگون موفق به اجرایی کردن آن نشده اند.
این امور، پیش از این در شهرستان ها کمتر نمود داشته است، لیکن در سال های اخیر، به برکت رسانه های همگانی جهانی، و در سایه ی دهکده ی جهانی و بر اثر انفجار اطلاعات و رشد آگاهی ها، برخی از شهرهای حتا دور دست، با مرکز برابری می کند و نقش انجمن های اسلامی – و نه مذهبی- در آگاه سازی مردم از جامعه مدنی و گسترش آن بسیار مهم و موثر است.
۴ -جامعه ی مدنی، با تعریف جامع نوین آن، در جوامع اسلامی قدرتی ندارد، زیرا اندیشه و کنش سنتی جوامع اسلامی، و از جمله ایران، پذیرای جامعه ی مدنی با کارکرد غربی آن نیست و بسیاری از ویژگی ها و کارکردهای جامعه ی مدنی غربی را با فرهنگ و تاریخ و باورهای خود در تضاد، یا دست کم متفاوت، می بیند. برخی از ویژگی های جامعه ی مدنی مانند قانون گرایی را قبول دارد، لیکن در عمل به شکل گزینشی در می آورد و به اجرا می گذارد، یا آزادی اندیشه و بیان و دیگر آزادی های مدنی را قبول دارد، لیکن به شیوه ی خاص خود آن ها را محدود می کند. دموکراسی را می پذیرد لیکن آن را به شکل بومی سازی در می آورد.
در مجموع جامعه ی مدنی در جوامع اسلامی قدرت و کارکرد موثری ندارد و نیاز به تلاش و فرهنگ سازی بسیاری دارد.نخستین چالش در برابر جامعه ی مدنی در جوامع اسلامی، فرمانروایی سنت های تاریخی به جای آموزه های اصیل اسلامی است. برای مثال، یکی از مهم ترین اصول جامعه ی مدنی دموکراسی یعنی مدیریت اجتماعی- به طور مستقیم و غیرمستقیم- به وسیله مردم است. تنها راه عبور از این چالش، آگاه سازی و کار فرهنگی و آموزش علمی دراز مدت است. بدیهی است که در این راه باید هزینه کرد، پشتکار داشت و پایداری ورزید و کارهای مدنی را دنبال کرد.
۵-به نظر من آن چه در استان بوشهر غایب است، جامعه مدنی است. استان بوشهر با پیشینه ی فرهنگی درخشان و تشکل های مدنی ریشه دار و سابقه ی مطبوعاتی روشن، در حال حاضر از همه ی این امور محروم است و چشم به راه عطایای دولتی و گوش به فرمان احکام حکومتی.
از این روی باید آموزش و فرهنگ سازی را در استان بوشهر به شکل دیگری انجام داد، و آن آموزش استقلال و اعتماد به نفس و بر روی پای خود ایستادن و بریدن از شیر مام دولت است. این روند هم طولانی است و هم پُرهزینه، لیکن نتیجه ای درخشان و مطمئن و پایدار دارد.
بنیاد نهادن احزاب مردمی در استان بوشهر عملی نیست، لیکن می توان با تشکیل تشکل ها و بنگاه های مردم نهاد صنفی، دانشجویی، کارگری، کارمندی، ورزشی و فرهنگی و هنری و مانند این ها، روحیه ی اجتماعی و همکاری جمعی و تحمل عقیده ی مخالف، رایزنی با یکدیگر، انباشت کار جمعی، و احترام گذاشتن به اندیشه ها و باورهای دیگران را در افراد نیرومند ساخت و زمینه ای برای پذیرش کار جمعی در حزب و تشکل ها و مانند این ها پدید آورد.
آن چه بیش از دیگر چیزهای مهم، در استان بوشهر، مانند استان های دیگر غایب به نظر می رسد، روحیه ی مسئولیت پذیری و رعایت حقوق دیگران پیش و بیش از حقوق خود است. به نظر من جا دارد برای رفع این کمبود تلاش های بسیاری صورت بپذیرید.
حجه الاسلام احمد رزمجو؛ فعال مذهبی و امام جماعت مسجد جنت برازجان
مساجد از فضای بدگمانی به گفتمان جامعه ی مدنی و دست اندرکاران آن خارج شوند
۱- خارج از دیدگاه های جانبدارانه یا مخالفت آمیز که در گستره یی تاریخ وجود داشته و هنوز هم وجود دارد که منشاء عمده ی این دیدگاه ها تلاش بی وقفه ی قدرت مندان برای نفی هرگونه حقی برای مردم و پیوند حکومت خود با مقدسات آسمانی به ویژه در قرون تاریک برده داری از سویی و مبارزات نفس گیر و خونین ستم دیده گان برای وادار ساختن حاکمان بر اعتراف و پذیرش کمترین حق و آزادی خود از سویی دیگر بوده باید گفت جامعه مدنی همان جامعه ی متمدن به معنای انسانی است؛ زیرا از نظر این جانب تمدن صرفن در خلق آثار شگفت انگیز معماری و تنوع امکانات زندگی خلاصه نمی شود بل که تمدن به معنای صحیح: ترکیبی است از بنای متوازن و هماهنگ تمدن انسانی و تمدن صنعتی و … یعنی به موازات باز شدن گره ها از قفل های صنعت و کشاورزی قفل های جهل، استبداد، خفقان و خرافات نیز از دست و پای بشر باز شوند و به تعبیر حضرت علی (ع) هدف از بعثت پیامبران که برانگختین عقل های دفن شده است، محقق گردد.
اما در جهان امروز قدم های نسبتن بزرگی در زمینه ی تحقق زیرساخت های جامعه ی مدنی برداشته شده و رو به پیشرفت هم هست اما تا رسیدن به وضع مطلوب راهی بس دراز و پر از چالش فکری و موانع عملی در پیش است.
۲-دعوت به گفت و گو و پذیرش بهترین نظریه، دعوت همه به زندگی مسالمت آمیز، دعوت دیگر مذاهب به زندگی بر اساس مشترکات اعتقادی و نفی برده داری، نفی هرگونه اکراه و تحمیل در عقیده و عمل، مخالفت نکردن اسلام با سنت های خوب دیگر مردم، منع تحقیر، استهزاء و عیب یابی و عیب جویی از دیگران، برداشتن هر گونه خط قرمز در تحصیل علم و تشویق به آن حتا در میان مردم غیر مسلمان، منع هرگونه تجاوز حتا به دشمنان، منع آزار و اذیت مردم حتا به بهانه ی برگزاری عبادت های دینی و ده ها و صدها نمونه که در قرآن و روایات آمده و در این جا صرفن به عنوان آن ها اشاره شد.
۳-مسجد در آغاز اسلام تا پایان حکومت حضرت علی (ع) غیر از این که محل عبادت بود، مرکزی برای قضاوت و دادگاه، رفع اختلافات، ابلاغ بخش نامه های حکومتی، بحث ها و مناظره های اعتقادی بوده است. انقلاب اسلامی نیز بدون تردید بزرگ ترین مرکز ساماندهی امور مبارزه و رفع گرفتاری های مردم بود و اگر مسجد کارکرد واقعی خود را که مردمی بودن آن مهم است، داشته باشد از تسلط و کنترل های بی مورد برکنار و انجمن های دینی هم اگر واقعن از دل مردم جوشیده باشند و به دستور به وجود نیاورده باشند می توانند نقشی بسیار تعیین کننده ایفا نمایند. هم به لحاظ گسترده گی جغرافیایی و امکانات مردمی و فضای آمیخته با معنویتی که مسجد می تواند داشته باشد.
۴-بر لزوم بومی سازی اصطلاحات، مقالات و ایده های فکری، اهداف و پای بندی به ارزش های دینی و شرقی و سنت های قابل قبول مردمی تاکید دارم. ما نه می توانیم بین دنیای اسلام و غرب دیوار چین و برلین احداث کنیم و نه باید اجازه دهیم فرهنگ و هویت و سابقه ی تمدنی و اخلاقی جامعه در برابر باورهای غربی مستهلک شود. آن چه ضروری است برداشت و اقتباس از خوبی های غرب و نگاه منتقدانه به محصولات فکری و غیرفکری آن ها است تا بتوانیم با تجدید قوای روحی و بازگشت به دوران پرآوازه ی تمدن ایرانی- اسلامی و تلفیق آن با دستاوردها حیرت انگیز و رو به پیشرفت تمدن غربی در رقابتی متوازن و با راعایت احترام متقابل قدمی برای زدودن فقر فکری و مالی برداشتن بندهای اسارت و خودباختگی از دست و پای بشر برداریم.
در قدم اول باید نگاه ها اصلاح شود یعنی هم فعالان حوزه فرهنگ و جامعه مدنی به مسجد و نمازگذاران آن نگاهی توام با حرمت، تاثیرگذاری و بخشی اصلی از جامعه مدنی داشته باشند و هم مساجد از این فضای بدگمانی به گفتمان جامعه ی مدنی و دست اندرکاران آن خارج شوند و بدانند که محصور شدن مساجد به نماز جماعت و تعدادی مراسم که در مواردی تکراری و فاقد جاذبه ی لازم است از رونق آن ها می کاهد و از تحرک و تاثیرگذاری و پیشتار شدن در راهبرد اخلاقی و دینی و اجتماعی مردم مانع می شود.
در صورت تفاهم این دو مجموعه که کاری است دشوار و جهل پیشگان آن را برنخواهد تافت، موجی از فراگیری اخلاق اسلامی و رفتار مدنی را در جامعه شاهد خواهیم بود. ساده سازی اصطلاحات و قابل فهم و درک کردن آن ها برای عموم، تطبیق عناوین موجود در دیگر جوامع با داشته های دینی و ملی، برگزاری نشست های هم اندیشی و توضیحی در مناسبت ها و با شیوه های جذب کننده جدید، پالایش و بازنشر دستآوردهای دیگر ملت ها در این زمینه، معرفی شهرها و مناطق یا گروه های موفق به منظور تاثیرگذاری و به نیت معرفی الگوهای مناسب، آسییب شناسی مداوم علل کم توفیقی ملی در سامان دهی بنیان های جامعه ی دینی- مدنی از جمله موارد پیشنهادی هستند که قطعن بسیار بیشتر از این ها نیز می شود به آن ها اضافه نمود. کار فرهنگی استمرار و پیوستگی را می طلبد و قطعن باید با ذهنیت جامعه در زمینه پیوند جامعه مدنی و جوامع دینی تغییر کند و بدانیم با یک موج برخاسته یا چند مدت شور و تجمع و همایش نمی توان فرهنگی را نهادینه کرد.
۵-طبق آمار حدود ۶۰۰ تشکل مدنی و بسیاری کانون فرهنگی مساجد وجود دارد که متاسفانه بیشتر آن ها در حد نام است و اگر همین تعداد با انگیزه ی لازم وارد صحنه ی فعالیت های اجتماعی و مدنی شوند بدون تردید شرایط بسیار بهتری را شاهد خواهیم بود. وضعیت فعلی چندان رضایت بخش نمی باشد.
محمد زارع بوشهری؛ دین پژوه، دانش آموخته و مدرس حوزه علمیه قم
حضور تشکل های غیردولتی در محل اجتماعات مردم و مسجد لازم است
۱-واژه جامعه مدنی در قرن ۱۸ میلادی بعد از نظریه «قرارداد اجتماعی» وارد اندیشه سیاسی شد البته ریشه تاریخی مفصلی دارد که موضوع این مصاحبه نیست. ورود مباحث مربوط به آن به جهان اسلام و خاورمیانه نیز اواخر قرن ۱۹ میباشد. حال به چه انگیزه و توسط چه کسانی مجال دیگری میخواهد. در جوامع در حال توسعه و سایر نقاط جهان با تلاشهای متفکران زمینههای جدی تحقق جامعه مدنی البته با گونههای متفاوت در حال شکلگیری است. هرچند مقاومتهای نیز صورت میگیرد. شاید نتوان تعریف دقیقی از جامعه مدنی ارائه کرد مانند بسیاری از مفاهیم دیگر که تعریف واحدی ندارد بویژه اینکه خواستگاه این واژه جهان غرب است. هیچ ایرادی ندارد که آن را بومی سازی کرد و تعریف متناسب با باورهای خود از آن ارائه داد. اگر بپذیریم که ریشه جامعه مدنی مورد نظر مدینهالنبی است مدار و محور آن فکر و فرهنگ اسلامی خواهد بود، بنابرین« تشکیل سازمانهای مردم نهاد NGO و موسسات غیر انتفاعی NPO برای مشارکت های عمومی و حق تعیین سرنوشت و پیگیری حقوق خود با تعهد نسبت به آموزههای دینی و فرهنگ اسلامی» می تواند تعریف اینجانب برای جامعه مدنی باشد.
۲-پس از ورود پیامبر مکرم اسلام به مدینه همان سال اول و هنگام مستقر شدن به بنای مسجد به عنوان محور فعالیتهای مردم و تأثیر آنها در سرنوشت خود پرداخت، یا برای حفظ منافع ملی میان دو جریان فعال در مدینه یعنی مهاجر و انصار برادری ایجاد کرد تا وحدت درونی شکل بگیرد و در سطح بالاتری اقدام به نوشتن عهد نامه یا به اصطلاح قانون اساسی زدند که حقوق اقلیتهای مدینه به رسمیت شناخته شد البته با تعهد متقابل آنها نسبت به جامعه اسلامی. و نمونههای دیگری که صرف نظر میکنم. دستورات نبی مکرم اسلام(ص) و پیشوایان معصوم (علیمالسلام) مشحون از چنین آموزههای است، بارزترین آن عهداشتری(عهدنامه مولایم علی- علیهالسلام- به مالک اشتر) است که نکات بینظیری را در بر دارد. شهروندان را صاحب حق تعیین سرنوشت دانستن، حکومت را خدمتگذار مردم و پاسخگو شمردن، انسان را بما هو انسان مکرم یاد کردن، نفی خودکامکی و نکات مهم دیگری که می توان برشمرد که همه ناظر به آموزههای مدنی است.
۳-سئوال بسیار خوبی است. تشکلهای مدنی غیردولتی نباید بی ارتباط با مساجد باشند، اگر بنای تشکلهای غیردولتی مطالبه حقوق عمومی و نمایان کردن آن است حضورش در محل اجتماعات مردم و مسجد لازم است. مسجد است که محل حضور سلایق گوناگون و طبقات مختلف اجتماعی می باشد و با همکاری متقابل میتواند مؤثر در بسط جامعه مدنی باشد.
مساجد و انجمن های مذهبی میتوانند با بهنگام سازی فعالیتهای خود نقش محوری در روند بسط جامعه مدنی با تعریفی ارائه شده داشته باشد.
بنده در دوره سید متفکر- دکتر سیدمحمد خاتمی- دو سال(۷۶-۷۸) متصدی امور مساجد ارشاد شهرستان دشتستان بودم، همان زمان تلاش جدی بود برای ایجاد کانونهای فرهنگیهنری در مساجد، شاید بتوان این نوع کانونها را در شمار تشکلهای مردم نهاد قلمداد کرد به حدی استقبال از ناحیه مساجد بود که از ناحیه استان به دلیل ارسال تقاضاهای زیاد مورد سئوال قرار گرفتم. بی شک امامان جماعت و مساجد در همکاری و همراهی با فعالیت مدنی در چارچوب تعریف پیش گفته همکاری خواهند داشت.
۴-با بومی سازی تعریف جامعه مدنی، تعیین چارچوبهای جامعه مدنی بومی و پذیرش آن از طرف گروهای مرجع، سپس نشر و اشاعه آن میتوان مسیر را برای فعالیت بهتر هموار کرد.
۵-استان استعدادهای نهفته فراوانی دارد وضعیت فعلی کافی نیست و نمیتواند قابل قبول باشد. هنوز نهادهای مردم نهاد مؤثر جای آنها خالی است، تشکلهای که بتواند فارغ از دغدغههای جریانی و جناحی به آشنا ساختن جامعه با حقوق خود و اجتماع تلاش نماید. از باورها و ارزشها فراتر نرود و به جای حل مشکل بر مشکلات اجتماع نیفزاید!
آمار اسمی فعالیت ۶۰۰ تشکل مردم نهاد در استان اگر بخشی از آن فعال باشد به نظرم ارتباط و پیوند آنها با وضع ایده آل فاصله دارد و باید تلاش های بیشتری از سوی دو طرف انجام شود.