داریوش آشوری، نویسنده و مترجم ایرانی است که در زمینه های علوم سیاسی، فلسفه، جامعه شناسی، نقد ادبی و زبان شناسی فعالیت کرده است. آشوری در یادداشتی تحت عنوان «من از کدام قوم و قبیله ام» به پیشینه نام خانوادگی خویش و شک و شبه هایی که بسیاری به نام خانوادگی او نسب داده اند ارجاع می دهد تا به افراد پاسخ دهد که وی نه یهودی و نه مسیحی بلکه ایرانی الاصل ست.
آشوری در تاریخ یازدهم مرداد ماه سال ۱۳۱۷ شمسی در تهران متولد شد. او در دبیرستان های البرز و دارالفنون تحصیلات دبیرستان خود را سپری کرده است. آشوری از کودکی به مطالعه علاقه مند بوده است. در دوران نوجوانی با مطالعه نشریات مرتبط به حزب توده به این مکتب گرایش پیدا کرد و پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مدتی عضو سازمان جوانان حزب توده بوده است. در شانزده سالگی از کمونیسم گسست و پس از چندی در سال ۱۳۳۶ به حزب زحمتکشان ملت ایران یا (نیروی سوم) پیوست. وی در سال ۱۳۳۷ از دارالفنون فارغ التحصیل و وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی و اقتصادی دانشگاه تهران شد و مدرک کارشناسی حقوق خود را در سال ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران گرفت. در همان سال در دوره دکترای اقتصاد در همان دانشکده پذیرفته شد ولی آن را نیمه کاره رها کرد. آشوری به دلیل طبع جستجو گرش تنها در یک رشته خاص به مطالعه و تحقیق نپرداخت و همین مسئله باعث شد تا تحصیلات دکتری را نیمهکاره رها کند و هرگز به دنبال عنوان رسمی علمی و دانشگاهی نرود، اگرچه همواره امکانش برای او فراهم بود. آشوری از دوران پس از انقلاب با خانواده خود در فرانسه زندگی می کند. زندگی او در غرب، به نوعی امتداد دغدغه های او برای شناخت دنیای غرب است. وی می گوید که در دوران جوانی برایش فرصت تحصیل در دانشگاه های غربی ایجاد نشد اما از طریق زبان انگلیسی و سپس یادگیری زبان های آلمانی و فرانسه با مبانی فکری و فلسفی غرب آشنا شده است مع الوصف، زندگی در غرب، برای آشوری فرصتی است تا غرب را به طور تجربی و ملموس ببیند و آن را از نزدیک برای شناخت و مطالعه، مورد مشاهده قرار دهد تا به کنه فرهنگ آن پی ببرد.
آشوری، تألیف کتاب، ترجمه و نوشتن مقالات را از دوران دانشجویی اش شروع می کند. نخستین کتاب او تحت عنوان فرهنگ سیاسی در همین دوران منتشر شد که هنوز هم با نام “دانشنامه سیاسی در ایران” در زمینه علوم سیاسی کتاب مرجع است و تا کنون بیش از سی بار تجدید چاپ شده است. در دوران دانشجویی عضو هیئت اجرائیه « جامعه سوسیالیست های نهضت ملی ایران» به رهبری خلیل ملکی می شود. همچنین آشوری مدتی را در مؤسسه انتشارات فرانکلین به عنوان ویراستار در دایره المعارف فارسی و سپس در بخش انتشارات سپری می کند. وی از بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران و عضو منتخب نخستین هیئت دبیران آن نیز بوده است. در دانشکده حقوق و علوم سیاسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، در مؤسسه شرق شناسی دانشگاه آکسفورد در بریتانیا و دانشگاه زبان های خارجی توکیو تدریس کرده و عضو هیئت مؤلفان لغت نامه فارسی در مؤسسه لغت نامه دهخدا (وابسته به دانشگاه تهران)، عضو هیئت ویراستاران دانشنامه ایرانیکا ( دانشگاه کلمبیا در نیویورک) و از نویسندگان آن بوده است. همچنین سر دبیری چند مجله ادبی و نامه علوم اجتماعی را در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی (وابسته به دانشگاه تهران) بر عهده داشته است. فعالیت ها و آثار آشوری حاکی از این است که او در حوزه علوم اجتماعی و فلسفه مدرن، به توسعه زبان فارسی( از نظر دامنه واژگان و بهبود سبک نگارش) کمک شایانی کرده است؛ آشوری در آثار خود واژگان نو ترکیبی چون گفتمان، همه پرسی، آرمان شهر، رهیافت، هرزه نگاری، درس گفتار و مانند آن را به کار برده است که معادلی برای آنان در زبان فارسی وجود نداشت. فرهنگ علوم انسانی او شامل صدها ترکیب و واژگان اشتقاقی تازه برای گسترش زبان فارسی در زمینه علوم انسانی و فلسفه است. آشوری کتاب های متعددی را تألیف کرده است. از میان آثار وی می توان به «بازاندیشی زبان فارسی»، «شعر و اندیشه»، «تعریف ها و مفهوم فرهنگ»،«عرفان و رندی در شعر حافظ»،«فرهنگ علوم انسانی»، «نگاهی به تاریخ، تمدن و فرهنگ چین»، «درآمدی به جامعه شناسی سیاسی»، «پرسه ها و پرسش ها» ، «پروژه ملت سازی»، «اسطوره فلسفه در میان ما» اشاره کرد. همچنین «ما و مدرنیت»، نام مجموعه مقاله هایی از اوست که در آن به تحلیل بحران فرهنگی جامعه ایران در مواجه با مدرنیت می پردازد و به وجود نوعی شکاف و فاصله بین ما و غرب یا مدرنیته اشاره می کند. «زبان باز، پژوهشی درباره زبان و مدرنیت»، نام کتاب جدید داریوش آشوری است که از سوی “نشر مرکز” در تهران منتشر شده است. آشوری در این اثر، آخرین نظریات زبانشناختی خود را مطرح کرده است، این نظریات حاصل چهل سال کار پژوهشی او درباره زبان فارسی در برخورد با جهان مدرن و خواستههای زبانی آن است. آشوری به تهی بودن فضاهای ذهنی ما در مواجهه با مدرنیته اشاره می کند و دلیل این تهی بودگی را به بستر های فرهنگی ای که ما از آن برخاسته ایم نسبت می دهد که به زعم او با روح علم مدرن ناسازگار است. آشوری در کنار تألیف های متعددش، در زمینه ترجمه نیز آثار بسیاری از خود بر جای نهاده است. وی بسیاری از آثار فریدریش نیچه را ترجمه کرده است. «چنین گفت زرتشت»، «فراسوی نیک و بد»، «تبارشناسی اخلاق» «غروب بت ها» از جمله این آثار است. همچنین «مکبث: ویلیام شکسپیر»، «تاریخ فلسفه: فردریک کاپلستون»، «آرمان شهر: تامس مور»، «شهریار: ماکیاولی» از جمله آثاری هستند که آشوری آنها را ترجمه کرده است. به علاوه «جستار»، عنوان وبلاگی است که به نوشته های داریوش آشوری درباره آثارش در زمینه ادبیات، فرهنگ و زبان مرتبط است که توسط خود او اداره می شود.
خدیجه شرقی؛ کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی می باشد