بشر در طول دوره تاریخی زندگی خود در جستجوی امنیت برای خود و جامعه بوده است و هنوز نیز برای حفظ امنیت تلاش و کوشش فراوان دارد. از سوی دیگر آزادی نیز از آمال و آرزوهای بشر است و این دو در مواقع متعددی به عنوان رقبای بلامنازع یکدیگر هستند.
آنگاه که یکی از روانکاوان بنام قرن بیستم در تقابل امنیت و آزادی سخن گفت به نظر نمی رسید که این بحث خیلی پیچیده باشد اما اکنون می دانیم که موضوع تقابل امنیت و آزادی بسیار پیچیده تر از آن است که قبلن می اندیشیدیم. نمی خواهم در اینجا وارد مبحث مبارزه برای آزادی و تقابل حفظ امنیت و آرامش اجتماع شوم بلکه در این گفتار بیشتر تلاش دارم تا موضوع و مفهوم مشارکت و جایگاه آنرا در این مباحثات ارایه دهم.
در اینجا منظور از مشارکت مدنی و راهکارهای آن برای اداره جامعه شهری مطرح است. مشارکت راهی است برای توسعه آزادی و دموکراسی. “اریک فروم” نویسنده کتاب ” گریز از آزادی و جامعه سالم” راه حلی را برای توسعه دموکراسی و آزادی پیشنهاد داد. او ادعا کرد که برای اداره بهتر جامعه شهری نیاز به یک سازمان اجتماعی است که در آن جامعه شهری در محلات کوچک مثلن پانصد نفری سازماندهی شوند. این اجتماعات کوچک بدلیل شناخت بیشتر خود از یکدیگر با نوعی خرد جمعی می توانند اداره جامعه خود را به شیوه ای کاملن دمکراتیک انجام دهند. در تقابل اندیشه ها این تئوری نیز با نقد و تحلیل های فراوان اکنون به عنوان شیوه اداره جامعه و صورت مشارکت جمعی و همگانی ومدیریت و برنامه ریزی محله محور شناخته شده است و اغلب دست اندرکاران و مباحثه جویان اداره جامعه مدنی مشارکت را امری بلامنازع می دانند و حتا در مواردی آنرا یگانه راه حل اداره دموکراتیک جامعه برمی شمارند. در مباحث شهری نیز این موضوع نزدیک به یقین است که با مشارکت نه تنها می توان مدیریت و برنامه ریزی را به انجام رساند بلکه وسیله و روشی بسیار مناسب برای مشکلات و یافتن راه حل برای آنهاست. ساختن شهری دموکراتیک و آزاد با شیوه برنامه ریزی و مدیریت مشارکتی نیازمند سازماندهی است که بتواند آفت ها را همواره از جامعه مدنی دور کند. از آنجا که مشارکت مدنی در جهت توسعه آزادی و دموکراسی است تا حدود زیادی می تواند تقابل آزادی و امنیت را حل کند. مشارکت، فردیت را در جمع به رشد و نمو وا می دارد و همگرایی اجتماعی را فزونی می بخشد. این یک راه حل بینابین فردگرایی و جامعه گرایی نیست بلکه راه سومی است که می تواند هر دو جهت گیری را ارتقا دهد.
این آفت و سایر آفت ها با درک درست از مشارکت و ایجاد یک سازمان اجتماعی شهری مناسب قابل شناسایی است مشروط به آنکه سازمان اجتماعی کارا و قابل اعتمادی وجود داشته باشد. شناخت آفت هر پدیده گاه آنقدر مشکل است که برای شناخت آفت ها به اشتباه خود پدیده نفی می گردد و اغلب آفت پدیده با خود پدیده اشتباه می گردد.
امنیت نیاز اساسی و بنیادین جامعه و فرد فرد انسان هاست. امنیت همواره برای استقرار نیاز به قدرت دارد. بدون قدرت برقراری امنیت حتا در جامعه خردمند نیز به سختی امکان پذیر است و یا حداقل قابل تصور نیست. نتیجه پناه بردن به قدرت برای امنیت به نوعی گریز از آزادی است. جامعه مدنی بدون امنیت تداوم نمی یابد اما با حفظ امنیت دست یافتن به آزادی کاری سخت و دشوار است. تنهایی و تجرد با آزادی در جامعه گسترش می یابد. با فردیت نیز در آزادی، احساس ناتوانی و ناچیزی در فرد رسوخ می کند و این وظیفه جامعه است که به فرد امنیت می بخشد. فردگرایی با آزادی اقتصادی و نظام اقتصاد آزاد گره خورده است و کیفیت و چگونگی زندگی و توفیق و شکست فرد به خودش وابسته است. بنیان جامعه بر اینگونه آزادی و نظام دموکراتیک قوت بخشیدن به اصالت فرد است که در این اجتماع غایت همه فعالیت ها فرد آدمی است که به صورت انفرادی برای خود فعالیت می کند و نفع شخصی همواره هدف و آمال اجتماع است. مشارکت و بنیان اداره جامعه مدنی بر مبنای آن و ایجاد مفهوم شهروندی راه دیگری جلوی پای بشریت باز گردید. در این ساز و کار دیگر فرد خود با وجود اصالت و داشتن آزادی، از امنیت برخوردار است آنچنان که ابتدا در اجتماع کوچک محلی خود و سپس در جامعه شهری بدست می آید.
اصطلاحات رایج کنونی در مباحث شهری مانند محله پایدارو… به منظور ایجاد بستر یا در واقع کالبدی است که در درون آن مدیریت و برنامه ریزی مشارکتی محله خود حاکم است. محلات شهری با فضاهایی برای تظاهرات اجتماعی و بروز و ظهور ایده ها و اندیشه های ساکنان در افزایش و تقویت جامعه شهری، بستری برای بنیان جامعه مدنی است. در این محلات تمرین برای دموکراسی، حفاظت از آزادی، کسب امنیت، حفظ ساختار جامعه بدست می آید. علاوه بر این تجربیات گرانبهایی برای جلوگیری و مقابله با آفات دموکراسی و امنیت کسب می شود. این تمرین ها و تجربیات به جامعه شهری و کل اجتماع بشری منتقل می گردد. بدین ترتیب از آسیب های ساختارشکن جامعه جلوگیری می شود و به تقویت جامعه مدنی و نهادهای آن می انجامد.
اساسی ترین آسیب ها ممکن است در بعد پنهان و ناپیدای محلات و بازی های ذی نفعان و ذی نفوذان نهفته باشد. این آسیب ها در جوامع کوچک و محلات با تمرین و ممارست قابل شناسایی است و مقابله با آن نیز امکان پذیرتر است.
در نهایت می توان نتیجه گیری کرد که سازمان لازم برای مشارکت در جامعه شهری(جامعه مدنی) وجود گره های اجتماعی کوچک و فرد است که امکان شناخت یکدیگر را دارند، با هم زندگی می کنند و با هم به اداره اجتماع خود می پردازند. این گروه های اجتماعی به اشکال مختلف در جامعه شهری بروز و ظهور می کنند. سازمان های مردم نهاد(ngo)، محلات شهری، گروه های اجتماعی و انجمن ها و… همه در قالب همین گروه های اجتماعی اند. سازماندهی این واحدها نه برای کنترل بر رفتار و گفتار و کردارشان بلکه برای هم افزایی ناشی از استقرار هر گروه در جایگاه سازمانی خود و جمع و پخش آزاد اطلاعات (گردش آزاد اطلاعات) در بین آنان، تقویت جامعه مدنی، پایداری و استواری اجتماع را بدنبال دارد.