عصرانه ی سی و ششم هامون با موضوع «تجربه ی زیسته مدیران کتاب فروشی در برازجان» مطابق سه شنبه های هر هفته برگزار شد؛ اما این بار محل برگزاری عصرانه در مجمع امور صنفی (اتاق اصناف) دشتستان بود. ارایه دهندگان این موضوع به عهده ی مجید عوض فرد؛ مدیر کتابسرای آفتاب، محمد برجویی؛ مدیر کتاب فروشی سروش و احمد فکراندیش؛ مدیر کتاب فروشی دانوش بود. نکته تامل برانگیز این است که کتاب فروشی هر سه شخص مذکور در برازجان منحل شده است. محمد برجویی، علی رغم همه ی هماهنگی ها، در جلسه حضور نیافت و خلف وعده نمود.
در ابتدا مجید عوض فرد- عضو جامعه کنشگران مدنی و مدیر کتابسرای آفتاب در برازجان- سخنان خود را از چه گونه آشناه شدن خود با کتاب و تاریخچه مختصری از فعالیت کتاب فروشی در برازجان شروع کرد و گفت: «سه کتاب فروشی قبل از انقلاب در برازجان وجود داشت که بیشتر سهم کتاب های خود را به کتاب های مذهبی اختصاص می دادند که توسط آقایان هاشم برازجانی، ماشاء اله کازرونی و شیخیانی اداره می شدند. اما در سال های منتهی به پیروزی انقلاب و قوت گرفتن فعالیت های احزاب سیاسی مختلف در برازجان؛ این حزب ها بطور اختصاصی به کتاب فروشی مبدل شدند و سهم قابل ملاحظه ای را در این زمینه به خود اختصاص دادند. وی در ادامه گفت: «اما پس از فروکش کردن فضای انقلابی در کشور و کنار رفتن حزب ها؛ کتاب فروشی علی پیرمرادی تاسیس شد که کنار روزنامه و مجلاتی که در دکه می فروخت، کتابهایی هم برای فروش هم می آورد که به نوعی خلا کتاب فروشی در برازجان را جبران می نمود. به عنوان مثال ما که در ان موقع دانش آموز بودیم، بعد از تعطیلی مدرسه سری هم به کیوسک مطبوعاتی و کتابفروشی پیرمرادی می زدیم و کتاب مورد پسند خود را خریداری می کردیم.»
مدیر کتابسرای آفتاب، در ادامه به انگیزه و چگونگی تشکیل این کتابسرا به مدیریت خود پرداخت و «از مهم ترین انگیزه های خود برای تاسیس کتاب فروشی، نبود کتاب فروشی در برازجان و وجود جوانان بسیار مستعد که برای خرید کتاب مجبور به طی مسیر طولانی به استان های همجوار یا تهران بودند، عنوان کرد. وی در ادامه افزود: «استقبال از کتاب و کتاب فروشی در ابتدا بسیار مناسب بود، آن گونه که روزی تا ۴۰ نسخه کتاب به فروش می رسید؛ اما با گذشت زمان این استقبال فروکش کرد.» وی هم چنین از علل تعطیلی کتاب فروشی آفتاب به قوی تر بودن نیروهایی که مخالف حیات کتاب فروشی بودند، اشاره کرد. اما وی افزود که این عامل تنها عامل بازدارنده در برازجان نبوده و عواملی دیگر در این زمینه دخیل بوده اند.
در ادامه جلسه احمد فکر اندیش -موسس کتاب فروشی دانوش- از چگونگی شکل گیری کتاب فروشی دانوش در برازجان گفت: «انگیزه ای که مسبب اصلی تاسیس کتابفروشی دانوش بود، خمودگی دوره ی بسیار طولانی در شهر بود که فکر کردم با ایجاد یک کتاب فروشی شاید بتوان شهر را از این حالت بیرون آورد و همچنین در همان ابتدا به مسایل اقتصادی کتاب فروشی آگاه بودم و جز دغدغه هایم هم بود. وی در ادامه گفت: «یکی از مهم ترین دغدغه های کتاب فروشی مسائل اقتصادی آن است که در بوشهر این چرخه ای اقتصادی به خوبی شکل می گیرد؛ چون طیف گسترده تری از مردم بوشهر به سمت کتاب خری و خوانی روی می آورند و هم چنین حمایت بهتری از نویسنده گان محلی خود به عمل می آورند. در این زمینه حتا ادارات هم به عنوان یک نهاد، حمایت خود را از کتاب فروشی ها و نویسنده گان انجام می دهند، اما در برازجان چنین فرهنگی هنوز ایجاد نشده است.» فکراندیش خاطرنشان کرد: « به یاد دارم در زمانی که دکتر رستم پور، شهردار برازجان بود، تعدادی از کتاب تحولات اجتماعی برازجان اثر سروش اتابک زاده را خریداری کرد؛ این کار برای بسیاری چنین اقدامی از سوی شهرداری برای حمایت از یک نویسنده عجیب به نظیر می رسید!»
این فعال فرهنگی، از دیگر عوامل اقبال جمعی مردم و پابرجا ماندن نسبتن طولانی کتاب فروشی ها در بوشهر را وجود دانشگاه های مهم با سطح علمی بالا دانست که ما با کمبود آن در برازجان روبرو هستیم. وی عوامل مهم حیات یک کتاب فروشی را در تنوع و بروز بودن کتاب های آن عنوان کرد. مجید عوض فرد، نیز در ادامه صحبت های گفت: «یکی از عواملی که مانع بزرگی بر کتاب فروشی و کتاب خری است، خانواده است که نباید از نقش بازدارنده آن غافل شویم.»
فریده دهملایی- موسس و مربی آموزشگاه آزاد هنری آرتا برازجان- در ادامه پرسید: «این نزول کتاب خری یا کتاب خوانی در چه دوره ای اتفاق افتاده است؟ زیرا این نکته بسیار مهم می باشد» عوض فرد، مدیر کتابفروشی سابق آفتاب در پاسخ گفت: «در تمامی دوره ها با این مشکل روبرو بوده ایم؛ اما در هشت سال گذشته این مشکلات به اوج خود رسید.» مهدیه امیری؛ عضو شورای نویسندگان هامون و فعال فرهنگی گفت: «چرا ایده ها و نوآوری های اقتصادی خاصی از جانب مدیران کتاب فروشی های برازجان شکل نگرفت که اکنون شاهد تعطیلی و برچیده شدن آنها باشیم؟» احمد فکراندیش در پاسخ گفت: «انگیزه مردم برازجان برای پول خرج کرن در رابطه با کتاب و کلن محصولات فکری / فرهنگی بسیار کم است و تقاضا بسیار ناچیزتر از شهری مثل بوشهر است.» اما امیری، از اظهارات فکراندیش قانع نشد.
اسماعیل حسام مقدم؛ جامعه شناس و فعال فرهنگی هم عنوان کرد: «در شهر بوشهر هم اگر کتاب فروشی ها نتوانند عرضه ی مناسبی داشته باشند، به صورت خودکار کنار می روند. به همین دلیل کتاب فروشی ها باید هم از نظر تنوع و هم از نظر اقتصاد راهکارهای بروز اتخاذ کنند، ما در شهر برازجان برای حفظ شرایط اقتصادی کتاب فروشی ها به یک هایپر مارکت کتاب نیازمندیم که ضرر های خود را از کتاب های دیگر جبران نماید.» فکراندیش، ضمن تایید صحبت حسام مقدم گفت: «یکی مهمترین فاکتورهایی که برای برپا کردن کتاب فروشی در برازجان لازم است، سرمایه بزرگ است که نبود این سرمایه مانع از تنوع کتاب و در نهایت نیز تعطیلی کتاب فروشی می شود.»
مجید عوض فرد؛ از رضا شبانکاره (مدیر فروش سابق کتاب فروشی آیدا) و اسفندیار فتحی ( مدیر بعدی کتاب فروشی دانوش در برازجان) خواست که به بحث کمک کنند و تجربیات خود را بیان نمایند. سپس اسفندیار فتحی (مدیر بعدی کتاب فروشی دانوش) گفت: « همیشه فرهنگی که مانع از ایجاد کتاب فروشی در برازجان بوده با برنامه تر عمل کرده و نباید از آن غافل شد.» وی همچنین انزوا رفتن حرکت های فرهنگی و روشنفکری در دوره های گوناگون، سبب ایجاد شرایط کنونی و ناپایدار کتاب فروشی ها در سطح شهر برازجان شده است. وی گفت که باچنین شرایطی، کتابفروشی ها در بوشهر مواجه نبوده اند. فتحی؛ از دیگر عوامل مهم در تعطیلی کتابفروشی دانوش را در نامناسب بودن مکان کتابفروشی دانست.
احمد فکراندیش در ادامه اشاره کرد: «بروز شدن و نو شدن اطلاعات در بوشهر یک نیاز هر روزه است، ولی در قشری از مردم برازجان پس از چند کتاب خواندن خود را موظف به بروز کردن نمی ببینند.» فتحی نیز در ادامه گفت: «برگزاری نمایشگاه کتاب با تخفیف های غیر منطقی ضربه ای محکم به کتاب فروشی های برازجان زده است.» فتحی در پایان پرسش های خود، از محمدرضا محمدزادگان – نویسنده جنوبی- بابت دلگرمی ها و کمک های که برای حفظ کتاب فروشی دانوش انجام داد، تشکر کرد. در ادامه جلسه فریده دهملایی از مدیران کتابفروشی در برازجان پرسید: «وجود کتابخانه های دولتی در برازجان را چگونه در برابر نبود کتابخانه عمومی در بوشهر توجیه می کند؟» فکر اندیش نیز در جواب گفت: «طبق آماری که من از کتابخانه های برازجان دارم، بیشتر مطالعات درسی در آن جا انجام می شود.» وی همچنین در خصوص نبود کتابخانه در بوشهر، این گونه پاسخ داد: «این گونه که شما تصور می کنید، بوشهر عاری از کتابخانه نیست، چندین دانشگاه در بوشهر وجود دارد که کتابخانه های بسیار مجهز و بروزی دارند، حتا ادارات کل بوشهر دارای کتاب خانه های بزرگ و بروز هستند.» فریده دهملایی ضمن قبول نداشتن آمار ارایه شده گفت: «دهه ۴۰ بیشتر کتاب خوان ها مختص به قشر خاصی بود و بیشتر کودکان، از طریق پدرهایشان با کتاب آشنا می شدند. به گمان من هر چه به متولدین دهه های جدیدتر نزدیک می شویم، با اشتیقاق و استقبال کمتری برای امر مطالعه و کتابخوانی مواجه می شویم. دهملایی، چند عامل را برشمرد: « ۱ _ آپارتمان نشینی و کمبود جا و تدارک ندیدن فضای خاصی برای ایجاد کتابخانه ۲_ گسترش فضای مجازی اینترنتی و ارایه کتاب به صورت فایل های صوتی و تصویری ۳_ مناسب نبودن مکان کتاب فروشی ها و تبلیغات ضعیف در شهر و … وی صحبت های خود را با یک پرسش به پایان رسانید؛ در برازجان، سینما هم وجود ندارد آیا مردم ما علاقه به سینما ندارند؟!” سپس در سخنان کوتاهی رضا شبانکاره که تجربه ی اداره کتاب فروشی آیدا را داشت از تجربیات خود این چنین گفت:”کتاب فروشی در برازجان به سمت پاتوق شدن پیش می رود که اولین نمود های پاتوق شدن از کتاب فروشی آفتاب شروع شد اما همین وجه پاتوق شدن کتاب فروشی ها در برازجان زمینه ساز ایجاد یک نگاه امنیتی می شود. بیشتر فعالیت کتاب فروشی در برازجان یک امر ذوقی و تفننی دارد تا با یک برنامه ریزی حساب شده و سیاست گذاری اقتصاد فرهنگی مواجه باشیم.» این فعال فرهنگی در ادامه گفت: کتابفروشی در برازجان به خصوص با عرصه ی آثار علوم انسانی، نمی شود به یک چرخه ی باثبات اقتصادی دست یافت؛ از این رو من آن چنان به جانمایی کتابفروشی در جاهای شلوغ و پررفت و آمد جهت افزایش فروش کتاب موافق نیستم. در این جا خانم مهدیه امیری به نقد این صحبت های آقای شبانکاره پرداختند و به نقد از رویکرد کلی کتابفروش ها به طور عام و نوع مدیریت کتابفروشی آقای شبانکاره به طور خاص اشاره نمود که مثلن در سفارش کتاب به گونه ای سلیقه ای عمل می کنند که توجهی به سلیقه عامه مردم و مشتریان نداشتند و ندارند، و طرح های تبلیغاتی خلاقانه ای برای جذب مشتری های بیشتر هرگز نداشتند، ازهمین رو بوده که به زعم مهدیه امیری همواره یکی از دلایل بسیار مهم تعطیلی و ورشکستگی کتابفروشی های متفاوت در برازجان، نوع مدیریت سلیقه ای مدیرانش بوده است.» غلامرضا شبانکاره در ادامه افزود: در دوره یی که با کتابسرای آیدا همکاری می کنم، تنها معدودی از معلمین و فرهنگیان شاغل آموزش و پرورش دشتستان به کتابفروشی در رفت و آمد بودند و به صورت ماهیانه کتاب ابتیاع می کردند. باتوجه به این که جمعیت خلاق و نوجوان و جوان زیادی با آموزش و پرورش در ارتباط هستند، این نهاد می توانند نقش بسزایی در روند کتابخوانی و گسترش تحقیق و پژوهش با تکیه بر امر کتابخوانی و مطالعه داشته باشد. وی خاطرنشان کرد: متاسفانه ما با چنین نگاهی در آموزش و پرورش رو به رو نیستیم. مجید عوض فرد؛ مدیر کتابفروشی تعطیل شده ی آفتاب در ادامه گفت:” اکنون فکر می کنم ایده و ایجاد کتاب فروشی آفتاب از یک اندیشه آرمانی برای باز کردن فضای سنتی شهر نشات گرفته و دارای هیچ گونه نگاه شغل محورانه و اقتصادی نبوده است. وی در ادامه گفت: «تاثیری که کتاب فروشی آفتاب بر کتاب فروشی های دانوش و آیدا گذاشته، غیر قابل انکار است.»
اسماعیل حسام مقدم در ادامه جلسه ضمن یاد کردن از کتاب فروشی محمد برجویی گفت: «کتاب فروشی سروش علاوه بر آوردن کتاب های نسبتن متنوع، مجلات تخصصی مانند آیین، مدرسه، شهروند امروز، مدرسه خلاق، خردنامه، روان شناسی و جامعه، بخارا، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، اطلاعات حکمت و معرفت و … را نیز به علاقمندان عرضه می کرد و به شدت نیز مورد توجه دوستان کتاب خوان و اهل مطالعه قرار می گرفت و سرانه ی فروش بالایی را نیز داشت. تا آنجاکه به خاطر موقعیت مناسب مکان کتابفروشی سروش، مجلات تخصصی یاد شده چنان آمار فروش بالایی داشت که همواره باعث تعجب می شد که چرا یک شهرستان کوچک این میزان خواننده کتاب دارد.» وی از دوستانی که با این کتابفروشی مراوده یی داشته اند، خواست درباره ی این کتاب فروشی هم صحبت هایی را داشته باشند. مجید عوض فرد در این باره گفت: «کتاب فروشی برجویی زمان که دایر شد، آن قدر نگاه امنیتی به آن زیاد بود که مانع از جمع شدن کتاب خوان هایی مدرن در آنجا می شد. متاسفانه این نگاه امنیتی همواره مانع از نشر و کارهای فرهنگی می شود که نمود های عدم این کارها را می توان در مدارس یا جاهای دیگر نیز جست وجو کرد.»
عباس پرنیانی- از اعضای عصرانه فرهنگی هامون، در ادامه ضمن سپاس از برگزاری چنین نشستی گفت: «مقایسه کردن شهر بوشهر با برازجان کاملن اشتباه است؛ چون از نظر زیر ساخت های شهری و فرهنگی بوشهر بسیار پیشرفت کرده؛ اما برازجان نه. و اگر بالفرض در صحبت های مان می خواهیم این دو شهر را با هم مقایسه نماییم، به مقایسه وضعیت این برازجان و بوشهر در سالهای قبل از انقلاب بپردازیم، به طوری که در سالهای بعد از انقلاب به طور نامتوازنی یکی به شدت توسعه یافت و دیگری جا ماند» وی سپس دو پرسش مطرح کرد: «کتاب خواندن اصلن برای چه چیزی خوب است؟ و خطاب به آقایان فکراندیش و عوض فرد گفت: «چه گونه شما با کتاب خواندن آشنا شدید؟» در ادامه اسفندیار فتحی؛ مدیرسابق کتابفروشی دانوش گفت: «آموزش و پرورش و تشویق معلمان را یکی از علل آشنا شدن من با کتاب بوده است. هم چنین نباید از شعر خوانی و قصه گویی های خانواده غافل شد و آن ها هم زمینه های موثری در مسیر کتابخوانی را برای من فراهم کردند.»
سپس اسماعیل حسام مقدم؛ از جلال خسری؛ پدیدآورنده کتاب های شعر «باوری به حجم گلوله» و «کی وقت داری به هم برویم؟» خواست که از تجربیات و چگونگی آشنا شدنش با کتاب سخن بگوید.
جلال خسروی نیز در سخنانی کوتاه از تجربه های زیسته ی خود در امر مطالعه و کتابخوانی گفت: «در دوران ما عمدتن کتاب خوانی و مطالعه به شکلی گسترده با سیاست گره خورده بود و من هم بی شک ازاین طریق با کتاب آشنا شدم و قسمتی از این متمایل شدن کتاب خوانی به سمت سیاست، نیز از جانب معلمانمان بوده است.» وی افزود: «ای کاش که این گونه نمی بود که از دریچه ی سیاست و حزب؛ که با تفکراتی جزم اندیشانه و ایدئولوژیک همراه است، با کتاب خوانی آشنا می شدم؛ اما بخت با من یار بود، از دهه ی هفتاد و پس از آن دوره کتاب خوانی من به فلسفه و تفکرات مدرن سوق پیدا کرد و به نوعی به بازنگری انتقادی از تفکرات پیشین خود پرداختم.»
فریده دهملایی؛ موسس و مربی آموزشگاه آزاد هنری آرتا دشتستان درباره ی پرسش پیشین پرنیانی نیز گفت: «من کتاب خوانی را برای اولین بار از پدرم آموختم. »
احمد فکر اندیش؛ نیز در باره ی چه گونگی آشنا شدنش با کتاب خوانی گفت: «معلمان مدرسه ما به ما کتاب نمی دادند و سرانه ی پایین مطالعه و کم سوادی آنها در بعضی مواقع سبب می شد که خلاقیت دانش آموزان شکوفا نشود. می توان بگویم شروع حرفه ای من با کتاب خوانی از زمانی آشنایی من با جلال خسروی شروع شد و همچنین پاتوق های کتاب فروشی در برازجان هم تاثیر گذار بوده اند.»
در ادامه ی بحث گفت و گور محور آسیب شناسی کتابفروشی در برازجان، از سوی برخی از حضار بحثی درباره ی وجود مطالعه ی مجازی، در مقابل مطالعه ی چاپ کاغذی مطرح شد. در این زمینه از سوی فکراندیش گفته شد: «این فضای مجازی راهی برای گریز از واقعیت سرانه ی پایین کتاب خوانی شده است، در صورتی که در کشور های که خود مخترع این فضا بوده اند هنوز کتاب خوانی کاغذی مشتاقان بسیاری دارد و از سرانه بسیار بالاتری ازکتابخوانی مجازی برخوردار است. سبحان حسن پور، از اعضای عصرانه ی فرهنگی «هامون» نیز گفت: « من تا سال سوم دبستان مشتاق کتاب خوانی بودم؛ اما ایدئولوژی و فشار های مدرسه (از جمله مشق های زیاد و …) سبب شد که از این نوع کتابخوانی (مطالعه ی آزاد و پژوهشی) فاصله بگیرم تا اینکه آشنا شدن با معلمان و دوستانی همچون حسن انصاری و مصیب صدیقی و دوستانی در کتابفروشی آیدا و انجمن هامون، سبب رو آوردن دوباره ی من به کتاب خوانی شد.»
رضا رفیع نظر، دیگر عضو نشست عصرانه ی فرهنگی هامون در ادامه بحث گفت: «آموزش و پروش و دانشگاه ها با گرفتن وقت محصلین خود، اجازه ی پژوهش و کتاب خوانی را از آنها سلب می کنند. ما باید به سمت فرهنگ کتاب خوانی با رویکرد پژوهشی و تامل گرایانه، افراد را سوق دهیم و به نوعی این فرهنگ را در بین مردم نهادینه کنیم.» وی هم چنین در دفاع از کتابخوانی مجازی افزود: «در دوره یی که وقت دانشجو و دانش آموز به شدت تلف می شود؛ فضای مجازی می تواند این کمبود وقت برای مطالعه را جبران کند. از دیگر سو از نظر اقتصادی هم مقرون به صرفه تر به نظر می رسد.» سپس حسین پورمودت گفت: «اطلاعاتی که در فضای مجازی به دست می آوریم، به نوعی ما را بد عادت کرده است، که بدون پرداخت هزینه یی آن را می توان به سادگی و بدون زحمت به دست آوریم.» وی در ادامه افزود: « ما باید به دنبال منشا سرانه ی پایین مطالعه در جامعه باشیم.» در ادامه، پورمودت که آموزگار مدارس در دشتستان است، توضیحیاتی درباره ی تجربه ی ترغیب دانش آموزان خود به امر مطالعه و کتابخوانی داد و از معلمان خواست کرد که کارهای هرچند کوچک و در فرصت های کوتاه، در زمینه ترغیب کردن دانش آموزان به مطالعه انجام دهند.»
در پایان جلسه فرشید حاجی زاده گفت: «کتاب یک کالای فرهنگی است؛ اما تمام فرهنگ در کتاب خلاصه نمی شود. ما باید بتوانیم پس از خواندن کتاب، از ان چه خوانده ایم، برای دیگری توضیح بدهیم و دیالوگ (گفت و گو) برقرار کنیم.» حاجی زاده، هم چنین اینترنت و فضای مجازی را مفید دانست و از وجود فروشگاه های کتاب مجازی استقبال کرد.
در پایان نشست، اسماعیل حسام مقدم ضمن سپاس نسبت به حضور افراد در سی و ششمین عصرانه ی فرهنگی «هامون» از آقای رسول گرمسیری، آقای زهرایی و اتاق اصناف شهرستان دشتستان، بابت در اختیار گذاشتن سالن و پذیرایی قدردانی کرد.
– سی و هفتیمن عصرانه ی فرهنگی هامون، به عنوان آخرین عصرانه ی سال ۱۳۹۲، روز سه شنبه ۲۷ اسفندماه راس ساعت ۱۷ در دفتر هفته نامه اتحاد جنوب واقع در خیابان شریعتی، پاساژ شهرداری برگزار خواهد شد.
– لازم به ذکر است دور سوم عصرانه های فرهنگی «هامون» در سال جدید با برگزاری ویژه برنامه «چهل تکه های هامون» به مناسبت نوروز در فروردین ماه ۹۳ آغاز می شود. مکان و زمان دقیق این نشست متعاقبن از طریق تارنمای هفته نامه اتحاد جنوب و هامون به اطلاع علاقمندان خواهد رسید.
– حضور همه ی علاقمندان- آقایان و خانم ها- در عصرانه های فرهنگی هامون آزاد می باشد.
تارنمای هامون: www.hamooniran.ir