اشاره: فضای حوزه ی فرهنگ و هنر و رسانه در سالیان اخیر به شدت سیاست زده شده و عملکرد فعالین فرهنگی و هنری و مدنی تحت تاثیر سیاست گذاری های بسته ی دولت های نهم و دهم قرار گرفته است. در این سال ها باعث شد بسیاری از نویسندگان، روزنامه نگاران و هنرمندان مستقل و آزاد ترک وطن کرده، یا سکوت پیشه کنند یا این که آثارشان گوشه ی اتاق خاک بخورد! و از حضور در فضاهای فرهنگی و هنری که دولت بر آن ها سلطه داشت، اکراه داشته باشند. از این رو فضای فرهنگ، اندیشه و حوزه ی عمومی دچار رکورد و خمودی شد. در حوزه نشر و مطبوعات، در آغاز روی کارآمدن دولت احمدی نژاد حذف یارانه ی کاغذ، امنیتی شدن فضای مطبوعات و فرهنگ، ممیزی شدید و احضار و بازداشت روزنامه نگاران و در نهایت تعطیلی نهادهای صنفی مطبوعات در ایران که همه ی این موارد در دوران صدرات مدیرکل های فرهنگ و ارشاد استان بوشهر هم اتفاق افتاد، منتج به این شد که فعالیت های مطبوعاتی و رسانه یی به حاشیه رانده شود. در این میان همه ی این اتفاق ها منتج به کاهش تیراژ و فروش مطبوعات و بی اعتمادی مردم و مخاطبین از آن گردید. اما با شعارهای دکترحسن روحانی در کارزارهای انتخاباتی و پیروزی او در انتخابات ریاست جمهوری، هنرمندان، نویسندگان و اهالی اندیشه و مطبوعات را با «امید بازیافته» یی مواجه کرد، تا دوباره خود را دعوت به فعالیت های فرهنگی و مطبوعاتی کنند! از این رو «هامون» تصمیم گرفت، در پی انتصاب مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر، دکترحمیده ماحوزی، در دولت «تدبیر و امید»، در یک نگرخواهی انتظارات و مطالبات اهالی مطبوعات و رسانه استان بوشهر را از این فعالین جویا شود.
حسین رویین تن؛ روزنامه نگار و فعال فرهنگی
مطبوعات و زنان عرصه ی فرهنگ و هنر بر صدر نشیند
اولین خواسته ام از مدیریت فرهنگ و هنر استان بوشهر این است که چون واقعن میان دو آزمایش جدی قرار گرفته که اصل این دو آزمایش خود نوعی رسالت عظیم و استراتژیک است که اگر سرکار خانم ماحوزی از عهده ی آن بر نیاید؛ «حالا یا نتواند یا نخواهد» ضربه ی بزرگی به دو فاکتور حیاتی که هر کدام در فاز خود دارای جایگاهی بس رفیع و متعالی می باشد، زده است. نخست این که اگر مدیرکُل گرامی نتواند و نخواهد گام های جدی و سرافرازانه یی در این میدان بردارد و عوامل جانبی در هر سبک و سیاق موفق شود، «مدیر کل زن» را در انجام رسالت سُترگ اش عقیم و ناموفق گرداند، نخستین جفا در حق «زن» و «زنان» است.
خانم مدیرکل باید با تمام وجود احساس کند که رسالت معرفی کردن «توان و لیاقت و مدیریت» زن را بر دوش دارد.
دومین رسالت خانم مدیرکُل فرهنگ و هنر استان این است که حالا که دولت تدبیر و امید این فرصت را در اختیار وی نهاده، او باید با مدیریت قوی و عالمانه و عاقلانه ی خود چنان به آسیب شناسی مدیریت های قبل بپردازد که از متن اعمال آنان بهترین روش را برای خدمت رسانی به همه ی اقشاری که به نوعی در حوزه ی وظیفه یی او می گنجد را برگزیند و اجرا کند.
نگارنده به عنوان فعال مطبوعاتی؛ نخسین انتظار و مطالبه ام از خانم مدیرکُل این است که یک یادگار بسیار زیبا از دوران مدیریتی خود در اذهان اهل قلم، هنر و اندیشه به جا بگذارد و آن این است که برخلاف سلف گذشته ی خویش بیشترین توجه را به رشد و شکوفایی «رکن چهارم دموکراسی»، مطبوعات و نشریات محلی روا بدارد.
خانم مدیرکُل باید دانسته باشد که در مدت ۸ سالی که گذشت، چه بر سر اصحاب رسانه، روزنامه نگار و نویسندگان آمد؛ یعنی در واقع آوردند. «قلم توتم اهل نگارش است». قلم همراه و همزاد نویسنده و رسالت وی است. اگر خانم مدیرکُل فرهنگ و هنر در دوران مدیریت خویش – ولو این که کم عمر باشد- بتواند جست و جوی فراهم آورد که اهل رسانه و هنر بتوانند بی دغدغه و بی دلهره به رسالت نویسندگی خویش که الحق منادیان حق و حامل انوار ضد ضلمت و تاریکی اند، بپردازنند. انصافن باید نمره بیست به ایشان داد، اگر او نتوانست هنرمند و هنرمندان را از گوشه ی عزلت بدر آورد و زمینه ی دلگرمی هنرمندان و زمینه ی توسعه ی هنر را در استان بوشهر فراهم آورد و بستری برای باز تکثری هنرمند را در هر رشته و سلیقه ای مهیا کند بر مفاخر خود و «زن» و «دولت تدبیر و امید» افزده است. انتظار دارم خانم مدیرکُل، جایگاه خبرنگار را ارتقا دهد. او را ناظری دلسوزی و ناقدی منصف به جامعه و مسئولین بالا اثبات کند. تمامی مسئولین کشور و وزیر فرهنگ و هنر باید به این حقیقت پی برده باشند اگر چشم های بینای سربازان عرصه ی هنر و خبر را پشتیبانی کرده و حمایت کنند. در نتیجه دغل بازی، کم کاری، حیف و میل، دزدی های میلیاردی، پدیده بابکیسم، شهرامیسیم، خاوریسم و … و پدیده ی شوم زیرمیزی، رشوه، رانت و رباخواری در جامعه رخت برخواهد بست.
سیروس بنه گزی، روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی
دیری است حاصل قلم روزنامه نگاران در خانه خاک می خورد!
فرهنگ و ارشاد، پارادوکس (تناقض) بزرگی است. این نام بر سردر یکی از وزارت خانه هایی که قرار است، متولی فرهنگ و بستر و زایش گاه هنر و ادبیات مردم باشد. اصلن مگر می شود به هنرمند و ادیب گفت آمده ایم از تو حمایت کنیم و…
بگذریم… سرکار خانم ماحوزی از جمله زنان فرهنگی استان است که یک جوری می توان گفت که این کسوت برازنده و مناسب ایشان است. به هر حال دولتی آمده از جنس اعتدال، متاع بهتر خواستن دور از منشور و شعار این دولت است. سال ها فعالیت در کسوت آموزشی در مدارس دخترانه و دو دوره عضویت در شورای شهر و حضور همیشگی در کمیسیون های فرهنگی و هم چنین بودن در کنار کانون های فرهنگی (دور یا نزدیک) نکات مثبتی است که در کارنامه فرهنگی مدیر جدید فرهنگ دیده می شود و این به خودی خود موجب خوشحالی و خرسندی است.
اما مطالبات ما مطبوعاتی ها چیزی نمی توان بیشتر از حوزه اختیاری باشد که از سوی دولت اعتدال بر عهده وی گذاشته است. در محدوده همین اختیارات ایشان را توصیه می کنم به مشورت گرفتن و تعامل با اهالی مطبوعات در تصمیم گیری های مرتبط با حوزه نشر، مطبوعات و روزنامه نگاران استان.
هشت سال سخت بر ما گذشته، خیلی از ما دیری است حاصل قلم اشان در خانه خاک می خورد، هشت سال است که اداره فرهنگ استان درهای خود را بر روزنامه نگاران و متولیان مستقل مطبوعاتی بسته است.
چندین سال است تنها محل و خانه تشکل مستقل مطبوعاتی که مفتخر به برگزاری آموزش روزنامه نگاران و خبرنگاران و عکاسان بود، به جرم گناه ناکرده و توسط شکایت مدیریت وقت اداره کل فرهنگ و ارشاد بوشهر از آنان گرفته شده و اجازه فعالیت ندارند.
چندین سال است توسط مدیریت فرهنگ و ارشاد در حوزه توزیع امکانات بین روزنامه نگاران و مطبوعات، بی عدالتی به اوج خود رسیده است. و این بی عدالتی ها و حذف و شکایت های اعمال شده توسط مدیران فرهنگ و ارشاد حکایتی دراز دارد.
بنابراین از مدیریت جدید فرهنگ استان در این دوره که دوره تدبیر و اعتدال اش می خوانند، اگر برای درمان این درد چند ساله آمده است باید خوب بداند که آموزش سیاسی ملت از زیر دست روزنامه نگاران و نویسندگان می گذرد. و تنها انتظار از ایشان این است که چتر حمایتی خود را به انصاف بر سر فعالین مطبوعاتی بگستراند، درهای ساختمان اداره کل را به روی همه مطبوعاتی ها بی توجه به رنگ وسلیقه و روش باز بگذارد، در توزیع امکانات و آگهی ها بین مطبوعات جانب انصاف و عدالت را رعایت نماید و مقدمات احیای تشکل مستقل مطبوعاتی را با مشورت روزنامه نگاران و نویسندگان استان بوشهر فراهم آورد.
خلیل موحد؛ نویسنده و فعال مطبوعاتی:
مطالبات و انتظارات فرهنگی ما در جغرافیای محلی
به باور نگارنده به عنوان یک کنشگر فرهنگی و مدنی، مدیرکل اداره ی فرهنگ استان بوشهر،منصوب دولتِ با عنوان « تدبیر وامید» و کارکنان زیر مجموعه ی ایشان، باید در قلمرو مسئولیت شان، اجرای رویکردهای زیر را در فهرست برنامه های کاری خود قرار دهد. ناگفته پیداست مطالبات مندرج در این فهرست، همان خواست های ما در کلان ملی است که اینک در این جا در انتظارات استانی ما بازخوانی شده است.
۱- پاسداشت شأن و کرامت انسانی ارباب فرهنگ، دانش، قلم و هنر استان بوشهر و رعایت حقوق معنوی و مادی آن ها.
۲- حمایت از همه ی مولدان فرهنگ، نویسندگان، روزنامه نگاران، مترجمان و هنرمندان استان به ویژه آفرینندگان آثار فاخر فرهنگی برای کسب مجوز چاپ، و نیز کمک به تأمین هزینه های چاپ و انتشار آثارآنان با معیارهای عادلانه.
۳- ارایه پیشنهاد و تلاش در جهت برچیده شدن ممیزی و سانسور محصولات فرهنگی، جز در اقلام استثنایی و مورد تأیید روان شناسان و جامعه شناسان مستقل و غیرایدئولوؤیک و متخصصین مسایل کودکان.
۴- خرید تولیدات اهالی فرهنگ استان مانند پدیدارهای قلمی و نوشتاری،کتاب¬ها و نشریات محلی استان و توزیع این کالاهای فرهنگی میان مساجد، کتابخانه¬ها وسایر نهادهای فرهنگی استان.
۵- کمک در انتخاب کتاب سال استان در موضوعات مختلف، با مدیریت و داوری نویسندگان شهیر استان و در صورت نیاز با داوری دیگر نویسندگان شاخص کشور.
۶- فراهم کردن بسترهای لازم و گشودن گیرهای ذهنی و رفع موانع عینی در درون اداره ی فرهنگ و ارشاد بوشهر، برای بنیان گذاری دمکراتیک نهادها و انجمن های فرهنگی و هنری. اداره ی یادشده هم چنین باید از دخالت های بازدارنده ی احتمالی مستقیم و یا غیرمستقیم دستگاه های دیگر و نیز از سنگ اندازی های افراد و گروه های فشاری که با تولد، نشو و نما و زیست آزاد و مستقل سازمان های مردم بنیاد مخالف اند در حریم تشکل های مدنی فرهنگی و هنری جلوگیری کند. راهکار اساسی اما این است که حکومت تصدی گری خود را در عرصه ی تولید فرهنگ به حداقل رسانده و کار فرهنگ را به اهل فرهنگ بسپارد، همان گونه که کار شریف دفاع از استقلال و تمامیت ارضی کشور به نظامی ها سپرده می شود. افزون بر این، دستگاه های رسمی باید امور نهادهای مدنی را از آغاز تا پایان به اعضای آن تشکل ها واگذار کنند.
۷- حمایت از بازگشایی و فعالیت دوباره ی خانه ی مطبوعات مستقل محلی، انجمن اهل قلم و دیگر نهادهای فرهنگی غیردولتی استان که مانند سازمان های فرهنگی مردم بنیاد سایر مناطق این مرز و بوم، سالیان پرتلاتم و دردناکی را تجربه کردند. دوره هایی که مسلمان نشنود، کافر نبیند.
۸- پشتیبانی از نشست ها وگردهمایی های فکری و فرهنگی، و نیز حمایت از آموزش ها، مراسم، نمایش ها و نمایشگاه های هنری، کنسرت های موسیقی به خصوص موسیقی محلی و تضمین امنیت این برنامه ها. این امنیت درهنگام نیاز با همکاری نیروی انتظامی که مهم ترین فلسفه ی وجودی اش تأمین امنیت مردم است باید تحقق یابد.
۹- همکاری با اهالی مطبوعات استان برای برپایی سالانه ی نمایشگاه مطبوعات و نیز جشنواره مطبوعات محلی.
۱۰- توزیع آگهی های دولتی و ثبتی، و نیز کمک های نقدی و غیر نقدی دولتی میان نشریات محلی با ملاک های عادلانه ی از جمله تعداد شماره های انتشار سالانه، پیوستگی و منظم بودن انتشار، تعداد صفحات، کیفیت کاغذ استفاده شده با اولویت استفاده از محصولات داخلی، پرداخت دستمزد مناسب به سردبیران،عوامل فنی و خبرنگاران و حق التألیف به نویسندگان.
۱۱- تاسیس فرهنگ سراهای استاندارد، مدرن و چند منظوره در مراکز شهرستان های استان و نیز ساختن سالن های سینما با مشارکت بخش خصوصی علاقه¬مند به کارهای فرهنگی. در این مورد لازم است جلساتی با افراد صاحب مال و مکنت برگزار شده و ضرورت اجتماعی حمایت مادی آن ها از پروژه های فرهنگی شرح و تبیین گردد.
۱۲- راه اندازی کتابخانه های جدید و استاندارد در سطح استان و گسترش کمی و ارتقای کیفی کتابخانه-های موجود از جمله از طریق تجهیز این مراکز به تمام کتاب ها و نشریات علمی و برخی نشریات عمومی کشور و تشویق شهروندان به مطالعه و کتاب خوانی و برنامه ریزی برای افزایش نرخ مقدار و عمق مطالعه ی آنان.
۱۳- برگزاری جلسات هم اندیشی با اصحاب فکر و فرهنگ و نیز با نهادهای فرهنگی و علمی مانند: دانشگاه ها و مراکز علمی استان،آموزش و پرورش، مرکز اسناد، ایران شناسی( شعبه ی بوشهر)، میراث فرهنگی و مؤسسه ی فرهنگی و ورزشی شهرداری، برای کمک به زایش و رویش انگیزه برای خلق محصولات فرهنگی وعلمی، و سمت گیری برای بسط و تعمیق آموزه های مدنی وتعالی فرهنگ عمومی مبتنی بر مدارا و به رسمیت شناختن تکثر فکری، سیاسی و فرهنگی، و نفی خشونت و نفرت، و رفتار بر وفق مسئولیت های انسانی و شهروندی. و تولید شادی و نشاط روحی .
۱۴- گفت وگو با نهادهای صنعتی مستقر در استان برای ایفای وظیفه ی خود در اختصاص بودجه ی مناسب جهت رشد و توسعه ی فرهنگی استان. هم چنین گفت و شنود با اداره ی اوقاف استان برای واگذاری بخشی از زمین های اوقافی به اداره ی فرهنگ استان برای کارکردهای فرهنگی به ویژه برای ساختن فرهنگ سرا.
۱۵- نام گذاری مراکز فرهنگی (فرهنگ سراها، کتابخانه ها و …) هریک از شهرستان ها و مناطق استان به نام مشاهیر فرهنگی همان شهرستان یا منطقه و یا به نام بنیان گذاران آن مراکز و یا به نام شخصیت های ملی فرهنگی. این اسم گذاری باید با نظرسنجی از اهالی فرهنگ هر شهرستان و منطقه، و دلپسند اکثر آن ها باشد.
عباس جاودانی، نویسنده و فعال مطبوعاتی
آشتی فرهنگی در استان
آسمان گاه صاف است و گاه بارانی
دل در پی داشتن هوای مهربانی
سکوت مبهمی فراگرفته سینه را
زمین دل به امید داشتن زندگی جاودانی
سروده ی «احمد رشیدی»
آسمان فرهنگ و هنر استان بوشهر با انتخاب مدیرکل جدید خود یعنی خانم دکتر ماحوزی به اقلیمی صاف، امید دارد. واقعیت اینست که هوای فرهنگ و هنر استان بارانی است و هنرمندانش بی چتر. امروز جامعه هنرمندان استان بیش از هر چیز به حمایت ، پشتیبانی و دلگرمی مدیران فرهنگی نیاز دارند. بی مهری برخی مسؤلان وقت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان با بعضی حوزه های فرهنگی مانند مطبوعات مستقل و موسیقی محلی منجر به رنجش و انزوای آنان شده است و راه برون رفت از این وضعیت فراهم نمودن فضای آشتی فرهنگی در استان می باشد. حصر فرهنگی ایجاد شده شکسته شود و هنر برای همه و هنرمند متعلق به همه باشد. شرایطی ایجاد شود تا درهمه جای استان و بویژه روستا ها و شهرهای کوچک هم از ظرفیت های ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی در ابعاد آموزش، تشکیل گروه و اجرای برنامه های گروه های فرهنگی و هنری استفاده نمایند. مدیریت در حوزه فرهنگ و هنر ظرافت خاصی را می طلبد و از عهده همه کس بر نمی آید، لذا یکی از انتظاراتی که در این حوزه از مدیر ارشد فرهنگ و ارشاد اسلامی استان می رود، استفاده از نیروهای توانمند که هنر را بشناسند و به آن باور داشته باشند. زیرا ریشه بسیاری از مشکلات فرهنگی کشور درانتخاب مدیرانی است که خود از جنس فرهنگ نیستند. اهتمام در فعال نمودن تشکل های صنفی مانند خانه مطبوعات، خانه تآتر و…، عدالت در حمایت و تسهیلات دولتی به رشته های مختلف فرهنگی و هنری، حل مشکلات مالی و امنیت شغلی آن ها از خواسته های به حق جامعه هنرمندان استان می باشند.
علی پیرمرادی، خبرنگار و پیر مطبوعاتی استان بوشهر:
در فقدان دریافت تسهیلات و بیمه خبرنگاری؛
شاید خانم مدیر حق مرا ادا کند
شاید خانم مدیر حق مرا- به عنوان فعال مطبوعاتی- ادا کند؛ آقایان که توجهی نکردند! دوستان در «هامون» از بنده خواستار بیان مطالبات صنفی ام از مدیرکل محترم جدید فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر شدند. در ابتدا انتصاب سرکار خانم ماحوزی به سمت مدیرکلی فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر را به ایشان تبریک می گویم.
در سال های اخیر دو بار فُرم های مربوط به بیمه ی خبرنگاران و هنرمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در محل اداره مربوطه در شهرستان دشتستان (برازجان) تکمیل و در اختیار مسئول مربوط جهت پی گیری قرار دادم. اما متاسفانه تا کنون کارت بیمه هنرمندان ارشاد اسلامی هنوز به دستم نرسیده و از بیمه ی آن وزارت خانه در حق بنده اقدامی نشده است. پیش خود فکر می کنم شاید اصلن بیمه یی از طرف وزارت خانه فرهنگ و ارشاد اسلامی وجود ندارد یا این که می گویند به خبرنگاران و هنرمندان وام یا به قول امروزی ها تسهیلات می دهند شایعه است و خبری از بیمه و تسهیلات نیست! چون اگر بود حداقل کارت بیمه آن را هم در اختیار این جانب قرار می دادند، تا این مطبوعاتی قدیمی نیز از آن بهره مند می شد.
با توجه به این که چندین سال است که پی گیری بیمه ی خبرنگاری از طریق فرهنگ و ارشاداسلامی خود شده ام، اقدامی صورت نگرفته است. در این جا فرصت را مناسب می دانم، درخواست خود را از خانم ماحوزی برای پی گیری و دریافت کارت بیمه هنرمندان ور رونامه نگاران اعلام دارم. شاید من نیز در این سن از آن و مزایای رفاهی و درمانی آن بهره مند شوم. در زمان حضور آقایان! در سمت مدیریت ارشاد بهره یی نبرده ام. این همه نمایشگاه کتاب و مطبوعات در تهران برگزار شده ولی یک بار هم نشد که از سوی اداره کل، اینجانب را دعوت و برای بازدید از نمایشگاه کتاب یا مطبوعات و دیگر موارد به همراه سایر خبرنگاران و هنرمندان اعزام شوم. بسیاری بوده اند که باتوجه به این که به صورت موقت وارد مطبوعات شده اند، اما همواره تسهیلاتی دریافت و از مزایای خبرنگاری بهره برده اند.
از سرکار خانم ماحوزی خواستاریم نسبت به پی گیری وصول کارت بیمه هنرمندان، نویسندگان و روزنامه نگاران استان که شاید بعضن مانند من نیز افراد دیگری فاقد پوشش بیمه، وجود داشته باشند اقدام فرمایند. اگر نمایشگاه کتاب و مطبوعاتی برگزار می شود و یا تسهیلاتی به اهالی مطبوعات و خبرنگاران داده می شود، اولویت به کسانی داده شود که قبلن اعزام نشده اند یا تسهیلاتی دریافت نکرده اند باشد. از دیگر سو به عنوان یک خبرنگار شهرستانی، انتظار دارم مدیرکل نسبت به امکانات فرهنگی و هنری و نیروهای مطبوعاتی شهرستان ها (دور از مرکز استان) توجه جدی داشته باشد.
مسلم حیدری؛ فعال مطبوعاتی و رسانه یی:
احیای خانه مطبوعات مستقل استان بوشهر را خواستاریم
ماه هاست که دولت دهم تمام شده و آمارهای گوناگون از حوزه های مختلف در زمان فعالیت این دولت منتشر شده است. در این میان، مطبوعات هم آماری دارند که با مرور کردن شان ممکن است مخاطب کمی به فکر فرو رود، تعداد زیاد نشریات توقیفی، لغو مجوزشده و تذکرگرفته، ذهن را به خود مشغول میکند.
آن چه امروز ما به عنوان فعالین مطبوعاتی و رسانه یی می طلبیم و از دولت تدبیر و امید انتظار داریم، ایجاد فضایی مناسب برای انعکاس افکار عمومی ست. هوایی تازه برای دمیدن بر مطبوعات مستقل، همان رکنی که نیاز یک جامعه پویا و سرزنده می باشد.
این قلم به نوبه خود انتخاب دکتر حمیده ماحوزی را به فال نیک می گیرد و از ایشان احیای خانه مطبوعات مستقل محلی استان بوشهر، رسیدگی به وضعیت بیمه روزنامه نگاران/ ایجاد اتاق های فکر مطبوعاتی/ و تامین تسهیلات و نیازهای فنی/ تقسیم عادلانه آگهی های مطبوعاتی/و باز گرداندن فضای آزادانه مطبوعات برای انعکاس مطالبات و نیازهای روزمره شهروندان را خواستاریم.
و این که قلم را حرمت نهید، همو که تاریخ به نامش نوشته شد و شما نیز جزیی از تاریخ هستید.
مهدی جهان بخشان، فعال مطبوعاتی:
هنرمندان، آزادانه صاحب تشکیلات صنفی خود شوند
هدف انقلاب بزرگی که در سال ۱۳۵۷کشور ایران را دگرگون کرد،تنها جابه جایی قدرت نبود، بل که دگرگونی بنیادی در مقوله های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز از جمله اهداف آن بود. بارزترین دگرگونی که سران انقلاب وعده آن را به مردم دادند دستیابی آسان مردم زحمت کش جامعه به قدرت سیاسی کشور و دخالت در سرنوشت خودشان بود؛ به همین جهت نیز از روایات و آیات مذهبی کمک گرفته شد وانقلاب را انقلاب مستضعفین نامیدند.
لازمه این دگرگونی تحول فرهنگی و سیاسی است. متولی اصلی تحول فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می باشد که با اعمال نظر بر رسانه ها اعم از صوتی و تصویری و نوشتاری این وظیفه مهم را به انجام می رساند.
متاسفانه، علیرغم پرچم سفیدی که اکثر هنرمندان به دست گرفته و به مسئولین فرهنگی کشور نشان می دهند، در بیشتر مواقع با بی مهری رو به رو شده اند. نگاهی به کتاب هایی که با عدم صدور مجوز چاپ مواجه گشته و نگاهی به فیلم هایی که آرزوی اکرانشان به دل کارگردان ها می ماند و نگاهی به آوازهایی که در گلوی بانوان هنرمند مملکت به تدریج تبدیل به مویه می شود، موید این مدعا است.
البته بی انصاف نیستیم که تحول در سینما وموسیقی وتنوع کتاب و… را بعد از انقلاب نادیده بگیریم. ولی از یک اصل مهم هم نباید غافل باشیم وآن این است که هرگاه تحول خواهان اجتماعی وطرفداران اقشار متوسط وضعیف جامعه در مصدر امور قرار گرفتند، هنرمندان و اهل اندیشه به راحتی در فضای آزاد ایجاد شده تنفس کردند. و هرگاه نیروهای منفعت طلب قدرت سیاسی را در کف خود گرفتند، فضای خفقان آوری هنرمندان را به عزلت واستعاره گویی کشاند و یا راه غربت را در پیش گرفتند.
به هر حال برای بهبودی امر فرهنگ وهنر پیشنهادات زیر مطرح می شود:
۱-هنرمندان به طور آزادانه صاحب تشکیلات صنفی خود شوند.
۲-حمایت برای چاپ کتاب وتولید فیلم هنرمندان واقعی که فاقد شرایط مالی مناسب می باشند.
۳- تآتر را از این وضعیت غلطیدن به دامگه مثلن پُست مدرن بی سروته باید نجات داد.
۴-در این سال ها شاهد رکود کانون سینمای جوان بوشهر بوده ایم و نیاز مبرم به تغییر مدیریت و باز بینی روند عملکرد این کانون احساس می شود.
۵-گسترش مراکز آموزشی هنری وجذب نیروهای مستعد.
۶- احداث سینما و سالن های تآتر و گسترش دکه های مطبوعاتی در شهرستان ها.
۷-فراهم شدن بستری مناسب برای فعالیت بانوان در راستای موسیقی.
۸-حمایت از موسیقی اصیل به جای گسترش بی رویه موسیقی محلی واستفاده از اشعار شاعران استان در کلام موسیقی.
۹- ایجاد بستر مناسب برای فعالیت های فرهنگی و هنری و مطبوعاتی
هدیه بیت سیاح؛ خبرنگار و فعال مطبوعاتی:
مشکلات صنفی روزنامه نگاران مرتفع شود
۱- ایجاد فضای مناسب جهت فعالیت خبرنگاران و روزنامه نگاران (اشاره به این که متاسفانه فضای موجود در سطح استان و به ویژه دشتستان به نحوی که فعالیت خبرنگاری بسیار دشوار بوده و برخی از مسئولین به دید ارباب رجوع به خبرنگاران نگاه کرده و برخوردی ناشایست با خبرنگاران دارند.)
۲- وقتی مشکلی خاص برای خبرنگاران و اهالی مطبوعات پیش می آید. اداره ارشاد مانند پدری که از فرزندان خود حمایت می کند از خبرنگاران و جامعه ی خبرنگاری دفاع کند (اشاره به بحث شکایت فرماندار از نشریه و تارنمای اتحادجنوب در خصوص موضوع تندیس غضنفرالسطنه)
۳- حقوق کم و نبود امکانات رفاهی و تسهیلات وام و مزایا، از جمله مسایل و معضلاتی است که گاهن خبرنگار را مجبور به ترک حرفه ی مطبوعاتی و خبرنگاری می کند. لذا از مدیریت کل ارشاد انتظار می رود به عنوان متولی امر، این مشکلات را در حد امکان پی گیری و رصد کرده، و آن ها را مترفع سازد تا خبرنگاران انگیزه ای جهت ادامه ی فعالیت داشته باشند.
به گمان من، غالب خبرنگارانی که در حال حاضر فعالیت می کنند، به دلیل علاقه به فرهنگ سازی است و گرنه هیچ گونه شرایط حرفه یی برای تقویت یا ادامه ی کار صنفی آن ها وجود ندارد.
۴- خبرنگاران چشم و گوش جامعه هستند، آنان از دل مردم برخواسته اند تا زبان گویای شهروندان باشند و مشکلات اشان را به گوش مسئولین برسانند. لذا از مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی انتظار می رود که زمینه ی فعالیت بهتر خبرنگاران را فراهم آورد تا مسئولین با این گروه فعال اجتماعی تعامل بیشتری داشته باشند نه در مقابل صحبت ها و انتقادات آنان جبهه گیری کنند.
۵- برپایی نشست های ماهانه جهت شناسایی مشکلات جامعه ی خبرنگاری و برطرف سازی این مشکلات.