نجف دریابندری ، بیش از ۲۴ سال سن نداشت که با جسارت تمام ، دل دریایی خود را به موجهای بیکران نویسنده ی نامدار آمریکایی به نام همینگوی زد وبخوبی از پس ترجمه ی « وداع با اسلحه » بر آمد. در حالیکه در سال ۱۳۳۲که وداع با اسلحه را ترجمه نمود هیچگونه تحصیل آکادمیک وکلاسیکی در باب ترجمه نداشت وبراستی که چه نیکو اثری بر جای نهاد. نجف دریابندری با ترجمه ی متون فلسفی ،آنهم نوشته های برتراند راسل به همگان ثابت نمود فقط خرده مترجمی نوپا نیست که تنها پس از ترجمه ی مکالمات روزمره ی گویش افراد وتعارفات شان بربیایدبلکه مترجمی قـَدَر وچیره دست است که نه تنها موی خودرا در آسیاب شتابزدگی وشهرت سپید ننموده بلکه دربین دندانه های تیز ِ چرخ تکنیک ورموز وفنون ترجمه تألیفات مؤلفین برجسته ونخبه ی جهان ، استخوان خـُرد نموده واستاد شده است ونهایتاًدروادی ِ ترجمه ،گامهای مؤثر وسودمندی برداشته است . طاهره صفاریان در کتاب اصول ومبانی ترجمه خود می نویسد : [ « وداع با اسلحه» معروفترین اثر ادبی ارنست همینگوی نویسنده ی معروف آمریکایی ست .این کتاب داستانی ست درباره ی جنگ وعشق . شخصیت اصلی داستان ستوان فردریک هنری آمریکایی ست که در زمان جنگ جهانی اول داوطلبانه به شغل رانندگی آمبولانس می پردازد . شرح وقایع داستان از زبان هنری گفته می شود . هنری از چگونگی جراحت شدید خود وبستری شدن در یک بیمارستان ایتالیایی وآشنا شدنش با کاترین ،پرستار انگلیسی ،وایجاد روابط عاشقانه با او صحبت می کند . سپس شرح مراجعت خود به آمریکا وبرگشت مجددش به ایتالیا وترک خدمت از ارتش وفرارش با کاترین به سویس را بازگو می کند وآنگاه در انتها ، داستان را با مرگ کاترین بعد از وضع حملش پایان می دهد . سبکی که همینگوی در این داستان به کار برده است ، سبکی توصیفی با بیانی خیلی ساده است ، قسمت اعظم داستان بصورت گفتگو « دیالوگ » انجام می گیرد . این کتاب توسط آقای نجف دریا بندری به فارسی برگردانده شده است . مفاهیم نادرست این ترجمه به ویژه ناشی از درک نادرست مترجم اززبان انگلیسی میباشد همچنین عدم توانایی کافی برای یافتن معادل فارسی ، ترجمه گون بودن این اثر را فراهم کرده است . بی دقتی مترجم دربسیاری ازموارد غیر قابل اغماض است .عموما معادل ها متضاد متن اصلی هستند . بررسی زیر عیوب ترجمه را به ترتیب زیر نشان میدهد . ص۸۷،گفتم : آره ،پدر سوخته ها . گفتم : کاملا حق با توست ص۲۰۸ ،…وصبح ،بعد از ناشتا یی ، رددل داشتم . … وصبح بعد از خوردن صبحانه ،حال تهوع پیداکردم . ] ترجمه های نجف دریابندری مخاطبان خاص خود را داشته وهنوز که هنوز است طیف مخاطبان دریابندری ، کثیرالعده است تا آنجا که اکنون که دقیقا ۶۰سال از ترجمه ی وداع با اسلحه می گذردو بیش از چهارده نوبت از چاپ این کتاب می گذرد هنوز خواهان وخواننده داردواز نظر لطف خوانندگان خود بهره مند بوده است .دریابندری باترجمه ی نوشته های همینگوی، قادر شداینگونه همینگوی را به مخاطبان خود بشناساسد:[ همینگوی بهتر از هرکسی سرخوردگی از چیزهای مقدس ووازدگی ازکلمات مجرد که یکی از مشخصات اصلی نسل بعد از جنگ جهانی اول بود را دریافت . زیرا خود درصحنه حضور داشت ودر همه ی آن چیزی که بر این نسل گذشته بود سهیم بود خود او بیش از هرکسی از چیزهای مقدس وپر افتخار سرخورده بود . ]درواقع به جرات می توان گفت دریابندری شناختن توتم و تابوهای موجوددرجامعه توسط همینگوی را با ترجمه آثارش به مخاطب عرضه نمود.همینگوی با نوشتن « خورشید بازهم می دمد » و« وداع با اسلحه » رسالت خود را برای بیان حالت عاطفی نسل بعد از جنگ انجام داد . همچنین با این دو رمان سبک همینگوی بوجود آمد .همچنین دریا بندری به ترجمه آثار ویلیام فاکنر که رمان نویس هم عصر وهم وطن همینگوی هست نیز می پردازد از جمله کتاب « گور به گور » . نجف دریابندری فرزند ناخدا خلف ظلم آبادی در ۱ شهریور ۱۳۰۸ در آبادان متولد شد. دورهٔ ابتدایی را در مدرسه ۱۷ دی گذراند و وارد دبیرستان رازی شد. وی حدود سال سوم دبیرستان تحصیل را رها کرد و به دنبال کار رفت.تنها عاملی که دریابندری را به سوی ترجمه سوق داد حضور انگلیسیها در تأسیسات نفتی شهر آبادان و تردد آنان در سطح شهربود که کاربرد زبان وگویش تکلم آنها ، وی را به یادگیری زبان انگلیسی علاقه مند ساخت و به طور خودآموز به فراگیری این زبان پرداخت. در سال ۱۳۳۲ اولین اثرش (ترجمهٔ کتاب معروف وداع با اسلحه، نوشتهٔ ارنست همینگوی ) ،را برای چاپ به تهران فرستاد. همزمان با چاپ این کتاب در سال ۱۳۳۳، به دلیل فعالیتهای سیاسی در آبادان به زندان افتاد و بعد از یک سال به زندان تهران منتقل شد. همانگونه در شعر آثار مسعود سعد سلمان را داریم که به حبسیه معروف گشتند دریابندری نیز در زندان به مسائل فلسفه علاقه مند شد و در مدت حبس، کتاب تاریخ فلسفه غرب اثر برتراند راسل را ترجمه کرد که بعدها توسط انتشارات سخن به چاپ رسید. وی بعد از تحمل چهار سال حبس، در سال ۱۳۳۷ از زندان آزاد شد و به کارهای مختلفی روی آورد. در نهایت به عنوان سردبیر (ادیتور) در انتشارات فرانکلین مشغول به کار شد. در آنجا به ترجمه آثار ادبی رماننویسان و نمایشنامهنویسان معروف آمریکایی پرداخت و کتابهایی همچون پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی و هاکلبری فین اثر مارک توین را ترجمه کرد.دریابندری مدت ۱۷ سال با مؤسسهٔ فرانکلین همکاری کرد و در حدود سال ۱۳۵۴ همکاری خود را با این مؤسسه قطع کرد. پس از آن برای ترجمه متون فیلمهای خارجی با سازمان رادیو تلویزیون ملی قرارداد بست. پس از انقلاب از این کار نیز کناره گرفت و به طور جدی به ترجمه و تألیف پرداخت. از جمله آثار وی میتوان به ترجمه کتابهای یک گل سرخ برای امیلی و گور به گور نوشته ویلیام فاکنر، رگتایم و بیلی باتگیت اثر دکتروف، معنی هنر از آِیزیا برلین و پیامبر و دیوانه نوشته جبران خلیل جبران اشاره کرد.وی همچنین در سالهای اخیر کتاب مستطاب آشپزی را به رشته تحریر درآوردهاست. از وی همچنین نقدهای مختلفی در مجلات و نشریات به چاپ رسیدهاست.آقای دریابندری به مناسبت ترجمه آثار ادبی آمریکایی موفق به دریافت جایزه تورنتون وایلدر از دانشگاه کلمبیا گردیدهاست.وی همچنین همسر مرحومه فهیمه راستکار، بازیگر و دوبلور باسابقه تلویزیون، سینما و تئاتر است. دریابندری در تآلیف مقدمات ابتدای داستانهای ترجمه شده اش نیز دستی توانمند در معرفی نویسنده به مخاطب دارد تا آنجا که با بینش ودانش خود، ادبیات داستانی را به دو دوره ی قبل از همینگوی وبعد از همینگوی تقسیم بندی می نماید . نجف دریابندری در ترجمه ادبیات داستانی جز پر کارترین مترجمان ایران زمین می باشد که ترجمه های ایشان عبارتند از : وداع با اسلحه، نوشتهٔ ارنست همینگوی، نشر نیلوفر ،۱۳۳۳ پیرمرد و دریا، نوشتهٔ ارنست همینگوی، انتشارات خوارزمی، تهران ۱۳۶۳ سرگذشت هکلبری فین، نوشتهٔ مارک توین، انتشارات خوارزمی، تهران ۱۳۶۶ برفهای کلیمانجارو، نوشتهٔ ارنست همینگوی بیگانهای در دهکده، نوشتهٔ مارک توین گور به گور، نوشتهٔ ویلیام فاکنر، نشر چشمه، تهران ۱۳۷۱ یک گل سرخ برای امیلی، نوشتهٔ ویلیام فاکنر, نشرنیلوفر, ۱۳۸۲ رگتایم، نوشتهٔ ای. ال. دکتروف بیلی باتگیت، نوشتهٔ ای. ال. دکتروف، انتشارات طرح نو، تهران ۱۳۷۷ پیامبر و دیوانه، نوشتهٔ جبران خلیل جبران بازماندهٔ روز، نوشتهٔ کازو ایشیگورو آنتیگونه، نوشتهٔ سوفوکل چنین کنند بزرگان، نوشتهٔ ویل کاپی (عنوان اصلی: انحطاط و سقوط تقریباً همهٔ افراد) قدرت، نوشتهٔ برتراند راسل تاریخ فلسفه غرب، نوشتهٔ برتراند راسل عرفان و منطق، نوشتهٔ برتراند راسل فسانه دولت، نوشتهٔ ارنست کاسیرر فلسفه روشناندیشی، نوشتهٔ ارنست کاسیرر کلیها، نوشتهٔ هیلری استنیلند, کارنامه, ۱۳۸۳ معنی هنر، نوشتهٔ هربرت رید، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۵۱ تاریخ سینما، نوشتهٔ آرتور نایت متفکران روس، نوشتهٔ آیزایا برلین قضیهٔ رابرت اوپنهایمر، نوشتهٔ هاینار کیپهارت در انتظار گودو، دست آخر: نمایشنامههای بکت، دو جلد، نوشتهٔ سموئیل بکت تاریخ روسیهٔ شوروی، انقلاب بلشویکی، ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۳، سه جلد، نوشتهٔ ادوارد هلت کار خانه برناردا آلبا, فدریکو گارسیا لورکا, ۱۷۴ صفحه, کارنامه, ۱۳۹۲