کاظم یک تاجر است . شرکتهای متعدد دارد و در ماه کلی درآمد و مبالغ بسیار از آنها بدست می آورد . چند مدت پیش در محفلی که هیچ ربطی به هنر و تئاتر ندارد وقتی پای تئاتر به میان می آید از تجربه اش از دیدن یک نمایش برروی صحنه تئاتر شهر به عنوان یکی از زیباترین لحظات زندگی اش نام می برد . کاظم شاید اینقدر مشغول گرفتاری های روزانه اش باشد که حتی فرصت تلویزیون دیدن را هم نداشته باشد چه رسد به تئاتر . اما وقتی از اجرای زنده ی یک نمایش با ذوق و شوقی تعریف می کند و تاثیراتی که آن نمایش بر روی او گذاشته خود به خود پرسشی را در ذهن انسان به وجود می آورد که اگر روزی روزگاری تمام شصت یا هفتاد میلیون ایرانی بتوانند یک نمایش را بر روی صحنه ببینند چه اتفاقی خواهد افتاد ؟ وقتی نگاهی به آمار تماشاگران تئاتر می اندازیم دقیقا برعکس این مدعا را شاهدیم . شاید مثالی از برپایی جشنواره های دانش آموزی بی راه نباشد . برای داوری یکی از این جشنواره ها در سال گذشته در یکی از شهرستان های استان دعوت بودم .در آن جشنواره در مقطع دبیرستان نمایش هایی بر روی صحنه رفتند که اگر چشمت را می بستی و خودت را به ماشین زمان می سپردی شاید به تاریخی ما بین ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۹ می رسیدی. بعد وقتی از مدیران امر می پرسیدی که چرا اینگونه است جریان ،با یک نگاه عاقل اندر سفیه جواب می دادند «مگه نمایش چیه که بخواد این همه وقت صرفش بشه» . هر چه باشد ابتدایی ترین تحولات در حوزه نگاه هنری در آموزش و پرورش شکل می گیرد و وقتی مشاهده می شود که متاسفانه نگاه آن کسی که به عنوان معلم در راستای تعلیم و تربیت فرزندان باید بکوشد نسبت به هنر این باشد چه انتظاری از آن صیاد یا بنایی می رود که خسته و کوفته برای درآوردن نانی از محل کارشان برمی گیردند ! در کشوری که داعیه ی تمام رده های مختلف مردمی از وزیر و مدیرکل و هنرمند گرفته تا تاجر و پزشک و مردم عادی افتخار به تاریخ فرهنگی و هنری این مملکت و وجود تمدنی ست که پر از فیلسوف و دانشمند و ادیب و چه و چه است، کار به جایی می رسد که خرید یک فست فود ۱۰ هزار تومانی از دیدن یک تئاتری که شاید در شهرستانی بلیط آن فقط و فقط ۵ هزار تومان است برتری می یابد . حال باید پرسش دیگری مطرح کرد ؛هنرمندان در این زمینه چه کرده اند؟ نگاه هنرمند همیشه نگاه انتقادی ست که اگر این نبود اصلا هنرمندی به چه کار و فایده می آید ؟ هنرمند اگر قرار باشد در آثارش پرسشی را مطرح نکند و مساله ای را به چالش نکشد پس قرار است چه نقشی در راهنمایی لایه های مختلف اجتماعی داشته باشد ؟لازم نیست این هنرمند ماکسیم گورکی یا آلکساندر سولژنستین باشد که از دید سوسیالیسم (اجتماع محوری) بخواهد تجربیات خود را پالایش کرده و نسخه ای را برای اجتماع بنویسد . لزوم توجه و شناخت بیشتر هنرمند نمایشگر از اتفاقات و حواشی حضورش در بین اجتماع سبب می شود آثار تولید شده در این حوزه بتواند باعث ترغیب بیشتر اکثریت مردمان یک جامعه از دیدن این آثار شود . به فرض مثال اگر هنرمندی در یک منطقه ای که اکثریت آن را مردمی بومی با زبانی مخصوص به خود تشکیل می دهند، بخواهد اثری هنری بیافریند می بایست در جهت دستیابی و ارتباط بیشتر با مخاطب موجود نظری هم به افکار عمومی داشته باشد و بتواند از حداقل مواد و متریال موجود در فرهنگ و رسوم آن منطقه در اثر خود استفاده کند . مطرح کردن سوژه های مختلف اجتماعی در جهت تاثیر گذاری بر مخاطب از جمله نکاتی ست که می تواند در جهت وسعت مخاطبان تئاتر به کار آید . با همه ی این انتقادها که تیغ دولبه ای ست و هنرمند و مردم را مورد عتاب خود قرار می دهد همچنین نقشی که دولت ها در ترویج نوع نگاه مردم در زمینه های فکری و هنری دارند(دوره اصلاحات را با دوره ۸ ساله ی احمدی نژاد قیاس کنید) باید هر یک از افراد جامعه در هر موقعیت و شغلی که باشند در زمینه به بار نشستن ارزش های هنری در جامعه کوشا باشند .
عنوان برگرفته از عنوان نمایشنامه ای از ماکسیم گورکی می باشد .
رضا مختارزاده؛ کارشناس ارشد ادبیات نمایشی