۱- زمین شهرستان دشتستان درعصرهفتمین روز از آذرماه سال ۱۳۹۲ لرزید. زمین لرزه ای با قدرت ۵.۷ ریشتر در عمق ۵ کیلومتری زمین در ساعت ۱۷:۲۱توانست در ۲۰ ثانیه جان هفت نفر را بگیرد و ۱۹۵ نفر را مصدوم نماید و خسارت هایی بین ۱۰ تا ۶۰ درصد به ۳۰۰ واحد مسکونی منطقه وارد کند. برازجان در سالگرد سیل هولناکی که سال گذشته اتفاق افتاد و جان ۵نفر از شهروندان آن را گرفت؛ حادثه ای دیگر را تجربه کرد و کام شهروندان را در یکمین سالگرد از دست رفتگان سیل تلخ تر کرد. فاجعه ای که در ادامه دار بودن سیل همچنان قدرت نمایی می کند و جان انسان ها را به راحتی می گیرد!! بیشترین خسارت وارده ی این فاجعه به شهر برازجان، بخش های سعدآباد، آب پخش و روستاهای دهقاید و نظرآقا وارد شد. در آغاز، رسانه ها این فاجعه را برخلاف سیل سال گذشته، به خوبی پوشش دادند و بازتاب کشوری داشت. نگاه ها به سوی برازجان چرخید و امدادرسانی در این منطقه شروع شد. اما نکته ی مورد توجه در این است که آیا این فاجعه نیز همانند سیل سال گذشته در حد بروکراسی معلق می ماند یا تاثیری بر حال شهروندان دارد؟ در شرایط حاضر؛ شهروندان آسیب دیده بیش از هر چیز به برطرف نمودن نیازهای اساسی از قبیل کمک های اولیه و امداد رسانی و تامین نیازهای ابتدایی خود نیازمند می باشد اما با برطرف نمودن این نیازهای ابتدایی باید دید که آیا نیازهایی که جهت رفاه حال شهروندان در مراحل بعدی نیز مطرح می شوند، برطرف می گردد؟ دولت در خصوص آسیب دیدگان باید به صورت اساسی و اجتماعی وارد عمل شود. مشکل در این است که احتمال دارد نیازهای کمتر عینی و غیرمادی، که ممکن است به نوبه ی خود هم اساسی و هم اجتماعی باشند، نادیده گرفته شود. به طور مثال در خصوص روحیه ی افراد آسیب دیده خصوصن کودکان و زنان، دولت چه تدبیری می تواند بیندیشد؟ چه راهکارهایی جهت حمایت از رفاه حال شهروندان می تواند اجرا کند؟ چه نوع اعتمادی را می تواند در دل شهروندان آسیب پذیر قوت بخشد؟
۲- فقر گاهی فاجعه به بار می آرود. “چرخه ی محرومیت” در حاشیه های شهر گاهی با فاجعه همراه است. فاجعه ای که ممکن است جان انسان ها را بگیرد و یا به نوعی خسارت برآنها واردکند. فاجعه ای که سیل سال گذشته ی برازجان بر حاشیه ها و نقاط آسیب پذیر و مردم محروم وارد کرد و جان بعضی از آن افراد را گرفت و امسال نیز با زلزله به تخریب خانه هایشان پرداخت و خسارت های جانی و مالی زیادی بر آنها وارد کرد. “اقلیت” های محروم ساکن در حاشیه های شهر و روستاها در فاجعه ی سیل سال گذشته ی شهرستان دشتستان دچار خسارت هایی شدند و مجددن تکرار همان فقر بر این مساله دامن زد. فقری که شامل محرومیت از معیارهای زندگی غالب بر جامعه به سبب نداشتن منابع کافی و بخصوص درآمد کافی جهت تامین نیازهای اولیه حتا با حمایت اندک دولت در فاجعه ی سیل سال گذشته، می توان تعریف کرد. عدم حمایت و رسیدگی مناسب دولت از آسیب دیدگان سیل سال گذشته، عدم تامین رفاه حال حاشیه نشین ها، عدم مسئولیت مسئولین جهت پی گیری وضعیت حاشیه نشین ها و افراد محروم و… منجر به قرائتی مجددن تحریب گر از نوع تخریب رفاه حال شهروندان دشتستانی شد!! قرائتی که گویا همچنان در همان شکل جاری می باشد و قصد تغییر ندارد.
۳- عدم آموزش صحیح شهروندان در خصوص بروز بلایای طبیعی از جمله وظایف دولت جهت رفاه حال شهروندان می باشد که متاسفانه این مساله به صورت اساسی و اصولی به شهروندان آموزش داده نشده است. دولت جهت تامین رفاه حال شهروندان باید آموزش های اساسی و ابتدایی خود را چه قبل و چه بعد از حادثه به صورت عمومی به شهروندان در تمامی سنین و سطوح اجتماعی آموزش دهد تا شاهد بلایای این چنینی نباشیم.