هامون: تلقی و باور شما از مبلمان و طراحی شهری چیست؟
جمهیری: مبلمان شهری در واقع اسباب و اثاثیه شهر قلمداد می شود. مبلمان شهر برای آسایش، راحتی و استفاده مناسب از فضاهای شهری است. عمومی بودن فضای شهری نیز اقتضا می کند که مبلمان شهری استفاده همگانی داشته باشد. برای جذابیت این عملکرد و خصلت ِ دعوت کنندگی، مبلمان شهری باید واجد حظ بصری و جنبه های زیبایی شناختی باشد. از سوی دیگر مبلمان شهر بدلیل تنوع و کثرت آن دارای گوناگونی در استفاده، طرح، رنگ، جنس، اندازه و ابعاد در سطح و حجم، مصالح و … می باشد. از این روی معمولن بکارگیری مبلمان های شهری بسته به تناسب جا و مکان و نوع کاربری فضاها بهتر است از الگوها و مفاهیم خاص همان کاربری استفاده شود. اساسن بین مبلمان و المان شهری تفاوت های باید قایل شد، گرچه در مواردی مبلمان شهری می تواند یک المان باشد؛ اما الزامی برای این که مبلمان شهری المان وار ساخته شود وجود ندارد. هریک از این ها دارای کارکرد مخصوص به خود هستند. مبلمان ها در واقع برای استفاده و آسایش است و مرتبن نیز مورد استفاده بود و مانند اسباب و اثاثیه منزل هستند که نیاز به تعویض و نوسازی و مراقبت دارند. اما المان ها عمومن ثابت و همیشگی می باشند.
در طراحی شهری، و ایجاد فضاهای باز و جمعی شهری مبلمان و المان ها، می توانند آینه ای از خلاقیت، هویت و رویدادهای شهر باشند که در القا هویت و فرهنگ شهر حرف اول را می زنند و بهتر است طوری طراحی شوند که به حفظ حس مکان بیانجامند، این روش طراحی به مکان هویت می دهد، هویتی که ناشی از خلاقیت (آثار هنری زمان حاضر)، سابقه تاریخی با ارزش و پایداری (آینده نگری) است. پس بهتر است همه جانبه و جامع اندیش باشیم و فقط به زیبایی که به سطح طراحی محدود است توجه نکنیم و همواره داستان پنهان در اشیا را ببینیم و آن را به دست آیندگان بسپریم. در واقع به مفهوم شهرنشینی در کالبد شهرها بنگریم.
هامون: مبلمان شهری کنونی بوشهر برخوردار از چه المان هایی است و چه مواردی برای دست یابی بهتر به مبلمان شهری در آن مشاهده نمی شود؟
جمهیری: مبلمان شهری بوشهر در کلیت خود فاقد المان های هویت بخشی شهر بوشهر است.
در مواردی مبلمان ها و یا المان های شهر سعی نموده اند تا حرفی بزنند اما این حرف ها مانند سخنانی است که در گلو خاموش گردیده است. در کمتر آثار نوین شهر جذابیت های هنری که واجد ارزش های بصری اند قابل رویت است. شهر به طور عموم فاقد المان های با هویت تاریخی است. بر خلاف گذشته پربار که در شهرسازی بوشهر وجود دارد و بافت کهن شهر را به عنوان یک بافت منحصر به فرد درآورده، اما اکنون نه از گذشته چیزی داریم و نه آینده ی امیدوار کننده یی پیش رویمان می بینیم.
با توجه به محل قرار گیری مبلمان شهری که فضاهای شهری قلمداد می شوند لازم است ابتدا به اختصار در باره فضای شهری مقدمه ای مطرح کنم. شهر بوشهر بدلیل ساختار خاص آن و همجواری با دریا (خلیج فارس) از یک فضای خطی ساحلی برخوردار است. این نوار ساحلی به دلیل جذابیت خود اغلب افراد و گروه های اجتماعی و امکانات و تاسیسات را به سوی خود جذب نموده است. سایر فضاهای شهری توان رقابت با نوار ساحلی را ندارند. وجود سطحی گسترده و متنوع از ترکیب دریا و زمین و فضاهای مصنوع این قابلیت را در نوار ساحلی افزوده است. تمرکز جمعیت و فعالیت را در این نوار به خوبی می توان مشاهده کرد. سایر فضاهایی که توانسته اند جاذب باشند با بهره گیری از این جذابیت است که امکان جذب را برای خود به وجود آورده اند. در محدوده زندگی اجتماعی شهری، شهر فاقد فضاهای باز و فضاهای اجتماعی و جمعی است. فضاهای موجود نیز از اسباب و اثاثیه کافی برخوردار نیستند. در توزیع این فضاها در شهر و نتیجتن مبلمان شهری توازنی وجود ندارد و توزیع این فضاها نیز عادلانه نمی باشد. با این همه، وضعیت کنونی مبلمان شهری در فضاهای شهر از یک مقبولیت تقریبن متوسط – رو به پایین- برخوردار است. این موضوع با توجه به تحقیقات انجام شده و مطالعات صورت گرفته در شهر نشان داده شده است. برای بهبود این شرایط نیاز به جانمایی و مکان یابی فضاهای عمومی می باشد و با گسترش فضاهای شهری امکانات لازم را برای نصب مبلمان شهری فراهم کنیم. با تغییر کاربری های فضاهای سبز و باز به شدت جلوگیری شود. در طرح های توسعه جدید حتا در توسعه های یک هکتاری، فضاهای باز و جمعی طراحی شده و مورد توجه قرار گیرد. باید از تخریب فضاهای ساخته شده عمومی جلوگیری شود. آموزش شهروندان و ارتقای سطح فرهنگ عمومی برای حفاظت از مبلمان شهری مورد توجه قرار گیرد. جلب مشارکت مردم به معنای حقیقی آن صورت گرفته و به مدیریت شهری با رویکرد مشارکت همگانی توجه ویژه شده و این مهم سرلوحه همه مدیران شهری قرار گیرد.
هامون: مبلمان شهری کنونی بوشهر چه پیوندی با فرهنگ بوشهر دارد و اصولن قایل به این پیوند هستید؟ چرا؟
جمهیری:اساسن باید به این نکته توجه کنیم که رفتار انسان ها برخاسته از فرهنگ آنهاست. این رفتارها در تمامی جنبه های رفتاری انسان بروز و ظهور دارد. شهر بوشهر به دلیل فرهنگ خاص خود و سابقه دیرینه بندری بودن و ارتباط با فرهنگ های مختلف و دیگر جهان دارای غنای فرهنگی خاصی است. شناخت این فرهنگ می تواند راهنمای ما در طراحی حال و آینده باشد. متاسفانه باید اذعان نمود ما در طراحی های شهری در حال حاضر دچار نوعی انقطاع گردیده ایم. بریدن از گذشته، حسرت خوردن، فراموش کردن حال و در آرزوی دست نیافتنی آینده. روشی است که هرگز ره به جایی نمی برد. انسان های کم حوصله ای شده ایم که در زمان کار کردن، فقط حسرت گذشته را می خوریم و بر ویرانه های آن اشک می ریزیم. پیوند با گذشته لازم و ضروری است اما نه برای حسرت خوردن، بلکه برای آموختن، برای درانداختن طرحی نو، برای باور کردن، برای تجربه کردن. در حال حاضر پیوندها با فرهنگ گذشته گسسته است. تارهای بسیار نازکی باقی مانده است که به شدت در حال پوسیدن است؛ این حرفها را نه به این دلیل می گویم که آثار تاریخی ما در حال خراب شدن است و یا کسی توجهی به تخریب های بافت کهن نمی کند. بلکه به این دلیل می گویم که نه تنها از گذشتگان چیزی نیاموخته ایم بلکه اکنون خود را هم فراموش کرده ایم. ما هیچ الزامی نداریم که از گذشتگان تقلید کنیم بلکه صرفن از آنان بیاموزیم. به عنوان مثال از سالهای دور و درازی که از عمر شهرداری در بوشهر می گذرد تا کنون نتوانسته ایم حتا یک میدان ساده مانند میدان کوتی در محلات جدید برای زندگی جدید بیافرینیم و از نشستن و قدم زدن در آن لذت ببریم. حتا میدان کوتی را نیز با طرح جدید به تعدادی فنس و فضاهایی برای عبور خاص تبدیل کرده ایم. فضایی که خود چند منظوره طراحی شده بود و امکان استفاده همگانی داشت، حالا فقط در زمان و برای افرادی خاص قابل استفاده است.
از این هم فاجعه بارتر آنست که آثار طبیعی را نیز تخریب کرده ایم و به جای آن آثاری مصنوعی ساخته ایم که واجد نیمی از ارزش های طبیعی آن نیست. اگر به فضاهای موجود در محلات قدیمی (منظورم محلات بافت کهن شهر نیست، بلکه محلات دیگر شهر) نگاه کنیم می بینیم که همه فضاهای باز و فضاهای جمعی و بازی کودکان را از بین برده ایم. زمین های ورزش ساخته ایم و… اما هرگز نتوانسته ایم جمعی کوچک از محله ای اجتماعی را به وجود آوریم. همه شهر را و همه فضاهای باز را به بنا و ساختمان های نامانوس تبدیل کرده ایم. بهترین اقدامات ما تبدیل فضاهای کوچک جلوی مساجد به پارکینگ اتومبیل است. یعنی هرجا که نتوانسته ایم بتن و آهن بکاریم ماشین و اتومبیل کاشته ایم. اینها هنر ما در پیوند با گذشته است.
هامون: با توجه به برخوردار بودن بوشهر از دریا و فضای اقلیمی خاص و منحصر به فرد، مبلمان این بخش شهر(بندر) چه قدر متناسب با اقلیم بوشهر هست و این جانمایی و مکان یابی کنونی را در استفاده از مبلمان شهری چه گونه ارزیابی می کنید؟
اصولن نوار ساحلی بوشهر بر خلاف جاذبه های قوی و قدرتمند خود و امکانات طبیعی به دلیل طراحی نامناسب، حذف جاذبه های طبیعی ساحلی، استقرار کاربری های ناسازگار و حتا متضاد، مدیریت غیر اصولی از جنبه کنترل و نظارت یکی از بهترین فضاهای شهری است که به شکل نامناسبی بروز نموده است. استفاده از آن در روزهای به خصوص در روزهایی از سال که انسان به شدت به آن نیاز دارد، به دلیل فقر شدید امکانات و مبلمان مناسب قابل استفاده نیست. طراحی و اجرای طرح های ساحلی به شدت فقیر و ناسازگار با طبیعت آن است. هرچند که در ارایه جزییات و امکانات کوچک آن می توان آثاری از طراحی شهری ملاحظه نمود، اما در اصل طراحی، اشکالات اساسی وجود دارد که بعضن نیز غیر قابل بازگشت می باشد.
هامون: مهم ترین ضعف مبلمان شهری بخش ساحلی را چه موردی می دانید؟
مهمترین ضعف آن حذف این نوار از ساحلی بودن است و در واقع مفهوم ساحل در این طراحی حذف شده است. طراحی به نحوی است که استفاده زمانی (استفاده در ساعات مختلف روز و در فصل های مختلف) در آن مفهوم خود را از دست داده است. از این جهت طراحی فضا و مبلمان آن در انطباق با عملکرد حقیقی ساحل، با اقلیم (میکرو اقلیم آن) نه تنها سازگار نیست بلکه در بسیاری موارد متضاد است. در این فضا ارتباط حرکت سواره و پیاده، مکان یابی فعالیت ها، فعالیت های زمانی، امنیت و ایمنی محل های رفتارهای اجتماعی، برآوردن نیازهای بیولوژیک (سموم، آلودگیها و خطرات)، ارتباطات بصری، جذابیت های طبیعی همه به نحو محسوسی فاقد اعتبار شده اند. این فضا گویی یک فضای نامحدوده و باز برای پیاده روی (نه چندان امن) می باشد. با وجود آنکه ریز فضاهای موجود در چند نقطه از جنبه طراحی شهری قابل درک اند، اما نه تنها طراحی و اجرای کل مجموعه فضا بر مبنای اقلیم نیست بلکه بر مبنای اصول عام شهرسازی و طراحی شهری نیز نمی باشد. به همین نسبت و بیش از این نیز مبلمان موجود در این فضا با مشکل مواجه است. مثلن یکی از مبلمان های موجود که در هرفضای دیگری نیز قابل مشاهده است، وجود نیمکت ها برای نشستن است. تکلیف این نیمکت ها برای آسایش، آرامش، مدت زمان نشستن، ایمنی و دید و منظر نامعین است، به همین لحاظ مرتبن توسط استفاده کنندگان تغییر جهت داده می شوند به نحوی که اندیشه وندالیسم را تشدید می کند. موج دریا و تنوع آن، جزر و مد، عظمت و بزرگی دریا، آرامش بخش بودن، هیجان و اضطراب، افق و غروب دریا، به هم پیوستن زمین و آسمان، غنا و ثروت دریا، عمق، بهره مندی و نعمت دادن بی منت، لطافت و نرمی (شن های ساحل) و … همه مفاهیم قابل درک از دریا و ساحل و اقلیم این محدوده است که در طراحی ها و مبلمان ها فقط استفاده اندکی از آن ها صورت گرفته است.
هامون: به نظر می رشد محلات شهر به صورت یکسان و عادلانه از امکانات و مبلمان شهری برخوردار نیستند، چرا محلات حاشیه ی مرکز شهر امکانات کمتری دارند؟ محلاتی (مانند تنگک، امام زاده، سرتل و…. فاقد مبلمان شهری مناسب هستند؟
متاسفانه توزیع عادلانه امکانات در شهرها از مهمترین و بزرگترین مشکلات شهری است که حل آن نیاز به انجام کارهای منطقی و اصولی دارد. مدیریت شهری از جنبه برنامه ریزی و اجرا اصلی ترین عامل است. در شهر بوشهر این مهم بنا به دلایل ذکر شده وجود نداشته است. ارایه نمونه های مختلف از عدم توزیع عادلانه در شهر و عدم توجه به زندگی اجتماعی در محلات می تواند بیانگر این مدعای شما باشد. وجود عوامل برون زای مدیریت شهری نیز باعث تشدید این توزیع ناعادلانه گردیده اند.
هامون: وقتی در سطح شهر به بازید مبلمان شهری می پردازی،، طراحی مناسبی در مکان یابی و جانمایی معابر و… برای حضور اجتماعی اقلیت های شهری (کودکان، سالمندان، معلولین و…) شاهد نیستیم، برای مناسب سازی و توسعه بخشی مناسب برای اقلیت های مدنی چه راهکارهایی را پیشنهاد می دهید؟
قبل از هرچیز لازم است توضیح دهم که موضع من در رابطه با این پرسش یک موضع اعتقادی از باور علمی و از جنبه شهرسازی انسان گرایانه است و با به کاربردن لفظ اقلیت برای این شهروندان به شدت مخالفم. این موضع من جنبه تعارف و یا برای خوش آمد کسی نیست، اقلیت مفهومی است در مقابل اکثریت. به باور من کودکان و سالمندان و معلولان اقلیتی در برابر اکثریت نیستند بلکه اعضای یک جامعه اند که می توانند اعضای یک اکثریت و یا یک اقلیت باشند. این سخن به دلیل «بار مفهومی» آن در این مورد کاربردی ندارد.
به عنوان مثال در بسیاری از موارد وقتی اقلیتی خواسته ای دارند می توان از آن چشم پوشی کرد و یا به صورت ویژه آن را بر طرف نمود و یا حتا از اقلیت درخواست نمود تا نیاز خود را به تنهایی برطرف نمایند و یا در جای دیگری آن را برآورده کنند، اما در این مورد موضوع متفاوت است. برای این دسته از افراد- حتا اگر یک نفر باشند- لازم است تا برای آنها امکانات لازم را فراهم نمود. این افراد در واقع جزو مالکان شهر هستند. شهر دارای «مالکیت مشاع» همه شهروندان ساکن آن است. این افراد هم در این زمینه هیچ تفاوتی با دیگران ندارند. بنا براین حق دارند، چون مالک اند. پس حق حضور دارند، چون مالک اند حق نظارت دارند، و حق دخالت در اداره ی شهر را دارند. این حقوق آنهاست، پس هرجایی که فضای شهری است، این افراد هم حق حضور و استفاده دارند و الزامن حتا اگر یک نفر هم باشند باید امکانات مناسب سازی شده آنها در فضای شهری تعبیه شود. با این سخن شما که برای کودکان، سالمندان، معلولین و… امکانات مناسب در شهر وجود ندارد، موافقم و لازم است تا در این زمینه براساس مقررات مربوطه و قانون جامع حمایت از معلولین (مصوب اردی بهشت ۱۳۸۶ مجلس شورای اسلامی) و دست یابی به اصول شهر دوستدار کودک و سالمند اقدام شود.
هامون: وضعیت پارک های شهر، فضاهای سبز در مبلمان شهری بوشهر را چه گونه ارزیابی می کنید؟
لازم است تا پارک ها و فضاهای سبز به تناوب در محلات توزیع شود. در گذشته چندین بار سخنانی گفته ام و مطالبی را نوشته ام که در آنها بر «محله محوری» و «مدیریت محله» تاکید داشته ام. این نوع نگرش در واقع توزیع امکانات در همه جای شهر را امکان پذیر می کند. همه محلات از حداقل امکانات مورد لزوم خود باید بهره مند شود. شورای شهر سابق تا حدودی این سخنان را شنید و به بخشی از آن عمل نمود. اما این نگرش و این شیوه راهی سخت و دشوار است، عزم راسخ و باور عمیق می تواند به آن جلوه ببخشد.
یکی از موارد «محله محوری» توزیع فضاهای شهری در محلات است. که هم اکنون بسیاری از محلات از این امر در رنج هستند. پارک کودک، فضاهای باز و فضاهای جمعی ، دسترسی سریع به حمل و نقل همگانی، امنیت و ایمنی از خطرات و سموم و بزه کاری و … حق همه محلات شهر و ساکنان آن است. کارهایی صورت گرفته اما این کارها کم و اندک هستند.
هامون: از منظرطراحی شهری و آسیب شناسی، مشکلات معماری رایج ساختمان ها و ساخت و سازهای بوشهر را در چه مواردی می بینید؟
المان های شــهری از اجزای مهم مبلمان شهری می باشــد که می تواند در ارتقــای حس مکان و هویت شــهروندان تأثیر بســزایی داشته باشد و بهتر است از نظر گرافیکی طوری طراحی شوند کــه بــا محیطی کــه در آن هســتند به صورت منطقــی و بصری ترکیب شــده و با این ترکیب ســبب به وجود آمدن علایمی شوند که به طور اثرگذار با مردم ارتبــاط برقرار کنند و از آن جمله می توان به مجســمه ها و نمادهــای میدان ها و خیابان ها اشاره کرد که طراحی درست و مناسب آنها حایز اهمیت اســت. در واقع این حرکت در صورتــی می تواند به خوبی هدایت شــود که در حیطــه هویت و منظر شــهری گام بردارد و این مســتلزم آن اســت که طراحی مجســمه ها در کانون توجه شهروندان و آمدوشدهای جمعیتی اعمال شود، چرا که در این مکان هاست که این علایم می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
مثل قرار دادن مجسمه از یک شخصیت تاریخی، در میدانی که با آن مجســمه مانوس باشد و خاطرات و وقایع گذشته را برای شهروندان آن محیط القا کند که در همین حیطه دو عامل مهم تأثیرگذار است: اولین عامل؛ زیبایی آن اســت چرا که در وهله اول، نمــا و ظاهر یک شی به نظر می آید و این زیبایی را که با هنر آمیخته می شــود به سادگی و بدون ابهام برای تمام اقشار جامعه می توان به تصویر کشید. دومین عامل؛ مقیاس و موقعیت مکانی مناسب این المان هاســت که با چه مقیاس و در کجا قرار نشــان دادن عظمت و اهمیت می گیرد. مضامین این المان ها و مجســمه ها با جانمایی و چیدمانشان در شهر از جمله نکات مؤثر در القای حس مکان آن منطقه می باشد، برای مثال مجسمه ها با مضامینی چون عاطفی، مذهبــی، تاریخی، فرهنگی، سیاســی، ادبی، علمی و … می باشــد، که طراحی درســت و جانمایی مناســب آنها علاوه بــر اینکه به ارتقای کیفیت منظر و هویت شهری می انجامد، می تواند در راســتای بالا بردن سطح آگاهی و دانش مردم نیز ایفای نقش کند، حتا برای کســانی که برای اولیــن بار با آن المان رو به رو می شــوند، خود نیز می تواند در خلق هویت جدید برای آن فرد کوشا باشــد و دیــدن دوباره آن خاطــره ای را در ذهن عینیت بخشد.
امروزه تجربه و کاربرد عناصر شهری نشان داده که استفاده از تجهیزات و مبلمان مناسب تا چه انــدازه می تواند اثر مثبتی بر روی شــهروندان و اســتفاده کنندگان از محیط های شــهری داشته باشــد.