میلیون ها کودک در سراسر جهان در خیابان ها کار و زندگی می کنند، چنانکه از پدیده کودکان کار به عنوان تراژدی شهرهای بزرگ جهان معاصر یاد می شود. کشور ما نیز از بروز و گسترش این پدیده و پیامدهای اجتماعی ناگوار آن مصون نمانده است. آمارهای پراکنده و برخی از مطالعات مقدماتی درباره این پدیده، حاکی از روند رو به گشترس آن در شهرهای بزرگ است. مطابق مقررات سازمان جهانی کار، پایان کودکی در دختر و پسر به یکسان ۱۵ سالگی است و بر اساس ماده ۷۹ قانون کار ایران مصوب ۱۳۶۹ نیز به کار گماردن افراد کمتر از ۱۵سال تمام ممنوع است، زیرا این سنین باید زمانی برای تفریح، بازی و آموزش عمومی و مهارت های شغلی و زندگی برای کودکان باشد. تا شهروندان سالم، آماده و فعال و بانشاط برای کشور باشند. امروزه از یک طرف، رشد بالای جمعیت، مهاجرت روستائیان، حاشیه نشینی، فقر و بیکاری و از طرف دیگر، گسترش وسایط ارتباط جمعی، جوامع سنتی را دستخوش تغییر و تحول کرده است و این جوامع را با اشکالی از آسیب اجتماعی مانند کودکان کار و خیابان روبه رو کرده است. یونسیف مشخص کرد کار کودکان در این موارد جنبه استثمارگرانه دارد: ۱-کار تمام وقت در سن بسیار کم، ۲- ساعت های بسیار زیاد صرف کار کردن شود، ۳- کاری که فشار نامناسب جسمی و روانی- اجتماعی بگذارد، ۴- کار در شرایط نامناسب و زندگی در خیابان، ۵- مزد ناچیز، ۶- کار همراه با مسئولیت بیش از حد، ۷- کاری که مانع تحصیل شود، ۸- کاری که شرف و عزت نفس کودکان را نابود کند مانند بردگی و بهره کشی جنسی، ۹- کاری که برای رشد کامل اجتماعی و روانی زیانبار باشد. از این رو نه تنها کار کردن مانع ادامه تحصیل کودکان و بازماندن ایشان از حرکت موازی با همسالان خود می شود، بلکه روی سلامت جسمی و بهداشت روانی آنها تاثیر منفی می گذارد. کودکان کار بدلیل اندام ضعیفشان بیش از بزرگسالان در مقابل آسیب ها و بیماری ناشی از کار آسیب پذیرند و بدلیل سن کم، از خطرهای برخی کارها آگاهی ندارند و یا آگاهی کمی دارند. در نتیجه تعداد زیادی از کودکان در برخی کشورها تقریبا دو سوم آنها در معرض خطر جدی قرار دارند. بسیاری از کودکان با بیمارهایی مانند: زخم ها، شکستگی ها یا قطع عضو، سوختگی و بیمارهای پوستی، آسیب های شنوایی و بینایی و … روبه رو هستند. کودکان کار علاوه بر آسیب های جسمی با آسیب های غیر جسمی که معمولا برگشت ناپذیرند روبه رو می شوند، برای مثال کودکان کارگر از بعد رشد شناختی دچار ضعف هستند و برای همین نمی توانند از آموزش و پرورش برخوردار گردند و حتی در بعضی توانایی ها مانند محاسبات ریاضی ضعیف عمل می کنند. رشد عاطفی کودکان نیز در اثر کار در شرایط سخت روانی مختل می گردد و احساساتی مانند عزت نفس کافی، دلبستگی خانوادگی و احساس عشق در آنها لطمه می بیند. این کودکان همچنین دچار انواع افسردگی ها و نگرانی هایی می شوند که با سن آنها تناسبی ندارد و با داشتن یک مسئولیت کوچک در برابر کار در این کارگاه بدلیل عدم آموزش لازم و عدم قدرت پیش بینی در برنامه ریزی، دلهره ی همیشگی نسبت به حوادث و خطرات دارند. اهمیت بررسی کودکان کار وقتی بیشتر می شود که بدانیم عده زیادی از این کودکان به مشاغل غیر رسمی و گاه غیر انسانی مثل قاچاق، تکدی گری، سرقت، فحشا و هرزه نگاری اشتغال دارند و به این طریق نه تنها به بزهکاری روی آورده و خود را در معرض انواع امراض و آفت های اجتماعی قرار می دهند، بلکه موجب مشکلاتی برای جامعه نیز می شوند. کودکان کار در زمره «کودکان در معرض دشوار» یا «کودکان آسیب پذیر شهری» قرار دارند که تحت تاثیر فشارها و تنش های زندگی در شهرهای بزرگ جوامع معاصر، فرایند طبیعی رشد و جریان اجتماعی شدن بهنجار آنها در معرض خطر قرار دارد، برای مثال در اکثر موارد این کودکان؛ از حضور و توجهات والدین به دلیل اشتغال و غیبت طولانی از خانه به منظور تامین معاش خانواده محروم هستند یا الگوی روابط کارکردی خانواده آنها دچار اختلال است. تحقیقی تحت عنوان «کودکان کار در ایران» به بررسی موضوع پرداخته و چنین اظهار می دارد که کودکان کار در هشت دسته تقسیم می شوند: ۱-کودکان فقیر،۲-کودکان بی سرپرست، ۳-کودکان مهاجر و مقیم خانواده های نابسامان، ۴-کودکان ترک تحصیل کرده، ۵-کودکان عقب مانده ذهنی، ۶-کودکان شاغل در کارگاه های خانوادگی بدون مزد، ۷-کودکان معلول که معلولیت خود در ابزار گدایی، ۸- کودکان مجبور به کار به دلیل بی توجهی خانواده هایشان به تحصیل آنها.
تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد که عواملی چون بیکاری سرپرست خانواده و فقر اقتصادی خانواده ها، خشونت خانوادگی و فقدان الگوهای تربیتی سالم در رفتار والدین با یکدیگر و کودک و اعتیاد والدین در بروز پدیده کودکان کار نقش داشته اند. در بین این عوامل، خشونت والدین نسبت به کودک و خشونت والدین نسبت به یکدیگر بیشترین تاثیر را در بروز این پدیده داشته اند.
به منظور شناسایی و پیشگیری و کاهش پدیده کودکان کار و خیابانی می بایست اقداماتی صورت پذیرد. سرمایه گذاری اقتصادی و توسعه امکانات در شهرهای کوچک به منظور ایجاد مانع برسیل مهاجرت به مرکز استانها، طراحی نظام جامع حمایتی از خانواده های محروم شهری، ایجاد اشتغال برای اعضاء خانواده، برقراری روابط نزدیکتر بین خانه و مدرسه در تربیت کودکان کار، شناسایی محله های ناسالم و جمع آوری اطلاعات، درگیر کردن جوانان و نوجوانان طبقات بالای اجتماع در امر حمایت ازکودکان خیابانی و کار و سایر راهکارها ابزاری برای کاهش این پدیده رو به گسترش در کشور می باشد.
*کارشناس ارشد روانشناسی