اقلیتها در جامعه مدنی جنوب غایباند
در گفتگو با مهدیه امیری دشتی
۱. لطفا خودتان را به طور کامل معرفی کنید.
مهدیه امیری؛ نویسنده، پژوهشگر و فعال مدنی-رسانه ای در حوزه زنان جنوب هستم. دارای مدرک کارشناسی ارشد جامعه شناسی (گرایش مطالعات فرهنگی) از دانشگاه کاشان، عضو شورای مرکزی جمعیت زنان مسلمان نواندیش ایران و همچنین دبیر استان بوشهر این حزب، صاحب امتیاز فصلنامه ارغنون هامون، مدیرمسوول وبسایت هامون ایران (تارنمای جامعه مدنی جنوب ایران)، سردبیر دوهفته نامه آوای هامون (نشریه جامعه مدنی جنوب ایران) و مدیر داخلی و مدیر پروژه “مطالعات زنان” در انتشارات هامون نو هستم.
همچنین نویسنده مجموعه کتب توسعه پایدار و نقش آفرینی زنان روستایی (۱۳۹۵)، زنان و حکمروایی خوب شهری (۱۳۹۶)، زنان و گفتمان سبز (۱۳۹۷) و جامعه شناسی مسائل اجتماعی زنان (۱۳۹۸) که این کتاب به طور مشترک با دیگر نویسندگان هست و همگی چاپ شده اند. کتاب “نا- جنبش زنان جنوب؛ خیزشی آرام (۱۳۹۹) هم منتشر نموده ام. همچنین سه کتاب را با اسماعیل حسام مقدم در باره پروژه فکری هامون نوشته و منتشر نموده ام که عبارتند از عصرانه فرهنگی هامون (۱۴۰۰)، صفحات مطبوعاتی هامون (۱۴۰۱)، متون نشریه آوای هامون (۱۴۰۲).
۲. کار مطبوعاتی را چگونه و در چه تاریخی شروع کردید؟
مهدیه امیری: کار نوشتن را از دوران راهنمایی به طور جدی شروع کردم و بیشتر در فعالیت های ادبی و هنری مشارکت داشتم. زمانی که دانشجوی کارشناسی بودم به مدت چهارسال سردبیر نشریه دانشجویی به نام بهار قلم شدم و بعد از اتمام تحصیل به دلیل علاقه ای که به نوشتن داشتم، در مردادماه سال ۱۳۸۵ به طور رسمی وارد عرصه مطبوعات شدم.
۳. اولین نشریه ای که در آن قلم زدید چه نام داشت؟
مهدیه امیری: هفته نامه اتحادجنوب بود
۴. چطور شد که شروع به ستون (دبیری صفحه، سردبیر) نویسی کردید؟
مهدیه امیری: در ابتدای شروع به همکاری با هفته نامه اتحادجنوب به عنوان خبرنگار و گزارشگر مشغول به کار شدم. بعد از آن نیز دبیر صفحه “هامون” در همین هفته نامه شدم و به دلیل تشکیل دادن گروه مطبوعاتی “هامون” با دوستانم و گستردگی مطالب و دغدغه هایی که داشتیم با هفته نامه های نصیر بوشهر، نسیم جنوب و بیرمی نیز تحت همین عنوان صفحه با این نشریات همکاری هفتگی داشتیم.
۵. اسم صفحه شما چه بود؟
مهدیه امیری: “هامون”
۶. چرا این اسم را انتخاب کردید؟
مهدیه امیری: “هامون” به معنای دشتی گسترده و پر از فراز و نشیب است. “هامون”؛ دشتی است که سراسر مملو از اندیشه هایی متفاوت و چهل تکه است و افراد علاقمند به تامل در رابطه با آن اندیشه ها و ایده ها، به ارائه متن می پردازند و با در کنار هم قرار دادن این اندیشه های چهل تکه که از هویت های ملی، مذهبی و مدرن بوجود آمده، گفتمان مشترکی شکل می گیرد. جهان امروز، جهانی چهل تکه و دارای هویت های متنوع و متکثری می باشد. در “هامون” نیز، با قرارگیری این هویت ها در کنار هم، این موضوع را یادآوری می کند که باید در کنار هم زیست و با درک حضور دیگری، به صلح و مدارا زیست.
۷. سوژه های خود را برای نوشتن چگونه انتخاب می کردید؟
مهدیه امیری: اندیشه ای که “هامون” دنبال می کرد به طور خاص روشن کردن صدای اقلیت ها می باشد. اقلیت هایی که در جامعه جنوب ایران، غایبند و نیاز به حضور آنها در تمامی عرصه ها احساس می شود. “هامون”؛ تریبونی برای این صداهای خاموش است. با کنار هم قرار گرفتن این صداهای خاموش، گفتمانی صورت می گیرد که هدف “هامون” می باشد. گفتمانی برساخته شده از صدای زنان، معلولین، کودکان، نوجوانان و جوانان، انسانیت، عدالت، محیط زیست، قومیت ها، مهاجرین، مدارا، گفتگو و…. با کنار هم قرار گرفتن این گفتمان ها در جامعه ایرانی- اسلامی- مدرن، شهروندان از حقوق حقه خود آشنا می شوند. به طور کلی موضوعات “هامون” در چهار گروه جامعه مدنی، فرهنگ مدنی، اندیشه مدنی و ادبیات و هنر طبقه بندی شده که هر موضوع نیز پانزده زیر مجموعه دارد. به طور مثال در حوزه جامعه مدنی به موضوعاتی از قبیل تشکلهای غیردولتی، خانواده و خویشاوندی، روستاییان و عشایر، جوانان و نوجوانان، حاشیه نشینان، دانشگاهیان، سالمندان، اقلیت ها، مهاجرین، معلولین، اصناف، احزاب، شهر، بازار و زنان پرداخته ایم و یا در فرهنگ مدنی موضوعات نژاد، ملیت، دیگری، قومیت، آموزش، جنسیت، حقوق بشر، اقلیم و بوم، صلح و مدارا، جهانی شدن، محیط زیست، سبک زندگی، زندگی روزمره، ورزش و سلامت و بهداشت و درمان را معرفی نموده ایم.
۸. چه مشکلاتی هنگام نوشتن ستون (دبیری صفحه، سردبیر) داشتید؟
مهدیه امیری: مشکل خاصی نبود و تاکنون هم نبوده است. آزادی عمل در تمامی نشریاتی که در آن فعالیت کرده و می کنم وجود داشته و با مشکل خاصی مواجه نشده ام. در حال حاضر نیز که سردبیر دوهفته نامه و وبسایت هامون ایران هستم هم سعی می کنم نویسندگان را برای نوشتن آزاد بگذارم و هر شخص به هر موضوعی که علاقمند هست و یا هر تخصصی در حوزه جامعه مدنی دارد اقدام به نوشتن و تولید متن کند.
۹. آیا شده سردبیر با انتشار مطلبی از شما مخالفت کند؟
مهدیه امیری: خیر. من تا کنون با مخالفت سردبیر بابت انتشار مطبی روبرو نشده ام. حتی برای انجام فعالیت های دیگر کنار نوشتن هم تشویق شده ام. به طور مثال آقای اکبر صابری؛ مدیرمسئول اتحادجنوب گروه مطبوعاتی “هامون” را زیاد حمایت کردند. ما در کنار فعالیت های مطبوعاتی جلساتی تحت عنوان “عصرانه های فرهنگی هامون” را برگزار می کردیم و دفتر اتحاد جنوب پاتوق جلسات ما بود.گروه “هامون”؛ از سال ۱۳۹۱ که صفحات خود را در مطبوعات محلی شروع کرد، همواره در پی این بود که در فضای مدنی جنوب ایران بتواند فضایی برای گفت و گوی واقعی و تفاهم مهیا سازد و در راستای رسیدن به این هدف جلسات هفتگی با عنوان “عصرانه فرهنگی هامون” را طراحی نمود که در آن برنامه های شش ماهه ای برای هر هفته از پیش تعیین می گردید و با نظم خاصی این برنامه ها دنبال می شد. ۸۸هفته بدون وقفه در دفتر اتحادجنوب برگزار گردید و در این جلسات به موضوعات فرهنگی و مدنی پرداخته شد و در آن از مباحث بسیار کلان و کلی تا مباحث بسیار بسیار جزیی مورد بحث قرار گرفت. ۸۸هفته با بیش از ۸۸سخنران؛ که هر کدام از این سخنرانان به عنوان کنشگران خلاق و فعالان پویا در جامعه مدنی جنوب ایران شناخته می شدند، برگزار گردید. تاثیرگذاری این جلسات به حدی بوده که هنوز، به عنوان یک الگو در استان بوشهر از آن یاد می شود.
همچنین در نشریاتی که “هامون” صفحه داشت، برای هر هفته هر تعداد صفحه که نیاز داشتیم، در اختیارمان بود و این حمایت ها را نباید نادیده گرفت و باید از آنها یاد کرد.
۱۰. انعکاس نوشته های شما چطور بود؟
مهدیه امیری: در سال های شروع به فعالیتم (۱۳۸۵ تا ۱۳۹۰) در نشریات بیشتر گزارشگر بودم و سعی می کردم موضوعاتی که بیشتر وجه مردم نگاری فرهنگی داشته باشند را انتخاب کنم. در ادامه (از سال ۱۳۹۱ تاکنون) که بیشتر یادداشت نویس و مقاله نویس شدم تصمیم گرفتم در یک حوزه مشخصی مشغول به نوشتن کنم که موضوع زنان را انتخاب کردم. در سال های ابتدایی کارم چون با عامه مردم بیشتر سروکار داشتم و به محلات مختلف می رفتم و با مردم رو در رو صحبت می کردم بالتبع نوشته هایم مورد استقبال زیادی از جانب مردم قرار می گرفت و در ادامه که تخصصی تر وارد مقوله نوشتن شدم، خواننده های مطالبم نیز تغییر کرد و نخبگان تمایل به خواندن و نقد نوشته هایم داشته و دارند. اما همچنان به مردم نگاری علاقه زیادی دارم.
۱۱. همکاری شما چه مدت طول کشید؟
مهدیه امیری: با نشریات “نسیم جنوب” و “نصیربوشهر” و “بیرمی” از سال ۹۱ تا ۹۴ همکاری داشتم ولی “اتحادجنوب” از همان سال ۸۵ تا ۹۴ همکاری ام را قطع نکردم. حتی اگر به طور رسمی با آن همکاری نداشتم. از سال ۹۱ تا ۹۴ هم به عنوان نویسنده با وبسایت “انسانشناسی و فرهنگ” که سایتی علمی-تخصصی است، همکاری داشتم. در سال ۹۳ نیز که مجوز نشریات “هامون” را آقای اسماعیل حسام مقدم اخذ نمودند، به طور رسمی تاکنون با این نشریات (دوهفته نامه “آوای هامون”، فصلنامه “نامه هامون” و سالنامه “ارغنون هامون”) همکاری دارم و البته هم اکنون نیز مدیرمسوول وبسایت “هامون ایران” هستم. البته در طول سالهای ۹۴ و ۹۵ نیز با روزنامه های “همدلی” و “مستقل” که به صورت سراسری منتشر می شدند، به عنوان نویسنده همکاری داشته ام.
۱۲. چرا قطع همکاری کردید؟
مهدیه امیری: دلیل قطع همکاری با نشریاتی که با آنها همکاری می کردم تنها گرفتن مجوز نشریات “هامون” بوده و گستردگی وظایف و حجم زیاد کار با این نشریات و دلیل دیگری نداشته است.
۱۳. علاوه بر شما چه زنان دیگری با نشریه همکاری می کردند؟ چه کارهایی می کردند؟
مهدیه امیری: غالب افرادی که در دفتر نشریات به طور رسمی فعالیت داشتند، زن بودند و صرفا ویراستار، صفحه آرا و تایپیست و به نسبت تعداد کمتری خبرنگار، گزارشگر و عکاس زن بود. نویسندگان زن هم که به طور افتخاری همکاری داشتند و فعالیتی به طور رسمی با نشریات نداشتند. اگر به طور دقیق تر بخواهیم به این مساله نگاه کنیم می توان گفت حضور زنان در مطبوعات همزمان با بالا رفتن میزان تحصیلات، تغییر نوع نگاه های فرهنگی و اجتماعی رخ داد و تا حدودی منابع در دسترس زنان برای فعالیت و کنش اجتماعی بیشتر شد. چون نوع نگاه جامعه به فعالیت و حضور زنان در عرصه های مختلف نیز تغییر کرد و زنان تا حدودی به تشخص اجتماعی دست یافتند. به طور عینی تر می توان حضور زنان در مطبوعات در دهه هفتاد را مورد بررسی قرار داد. تعداد انگشت شماری زن فعال مطبوعاتی داشتیم. دهه هشتاد حضور زنان در مطبوعات بیشتر شد و ما حتی شاهد زنانی بودیم که مسئول ستون و یا دبیر صفحه بودند. در دهه نود حضور زنان خبرنگار، عکاس، مقاله نویس و یادداشت نویس به نسبت دهه هفتاد و هشتاد بسیار افزایش پیدا کرد و زنان با حضور در مطبوعات، کنشگری اجتماعی خود را نیز تقویت کردند. همچنین در دهه های هشتاد و نود به بحث اشتغال زنان تحصیل کرده نیز زیاد پرداخته شد. چون همواره موانع بر سر راه اشتغال زنان در جامعه ایران زیاد بوده است. باورهای غلط اجتماعی و فرهنگی مبنی بر عدم مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی، عدم آگاهی زنان نسبت به حقوق شهروندی خود، ناکافی بودن آموزش زنان، عدم رعایت عدالت جنسیتی، محدودیت های شغلی زنان، نوع مشاغل و خصوصا ناکافی و پایین بودن دستمزدهای زنان در مقابل مردان از مواردی بود که اغلب میل و رغبت زنان به مشارکت و فعالیت های اقتصادی نادیده گرفته شود. اما در این دو دهه با پرداختن به این موضوع و همچنین افزایش زنان تحصیلکرده دهه شصتی که آماده برای حضور در بازار کار بودند و به دلیل نبود منابع کافی در دسترس زنان بالتبع به مطبوعات و سازمان های مردم نهاد برای پر کردن وقت خود و کنشگری اجتماعی روی آوردند. شاید به نوعی بتوان گفت یکی از دلایل گرایش زنان به فعالیت در مطبوعات همین ورود دهه شصتی ها به عرصه عمومی و کنشگری و مطالبه گری آنها بوده است.
۱۴. به باور شما چرا تعداد قلم زنان زن در مطبوعات بوشهر نسبت به مردها خیلی کمتر است؟
مهدیه امیری: این مساله تنها شامل بوشهر نمی شود. بلکه غالب شهرهای پیرامونی با این مساله درگیر هستند. چراکه؛ زنان در مرکز (منظورم شهر تهران است) همواره به لحاظ زیست شهری بسیار متفاوت تر از زنان در پیرامون و شهرستان ها می باشند و بالتبع از لحاظ هویتی دارای منزلت اجتماعی بالاتری نسبت به زنان پیرامونی هستند. رشد شهر، رشد طبقه متوسط شهری، بالا رفتن سطح تحصیلات و امکان داشتن رشد در رشته تحصیلی، مشارکت اجتماعی فعال سیاسی و اجتماعی و…. نقشی اساسی در رشد هویت زنان در مرکز داشته است. زنان در مرکز در زندگی روزمره امکان قطع پیوندهای زندگی روزمره خود از اندیشه های پیشامدرن و سنتی بوسیله نوسازی زندگی روزمره، گسستگی گفتمان مسلط جامعه و مقاومت در برابر این گفتمان مسلط را دارند که این مقاومت باعث متفاوت بودن زنان مرکز بر تسلط زندگی روزمره ای که ایدئولوژی و نظام سرمایه داری برای آنها رقم زده، شده اند. در حالی که زنان پیرامون همواره در این گفتمان مسلط ایدئولوژی و سنت دست و پا می زنند و قادر به دگرگونی تجربه های زندگی روزمره و متحول نمودن سبک زندگی خود نشده و همچنان به ایفای نقش سنتی خود در این صحنه از زندگی می پردازند. غالب زنان پیرامونی در رویایی که سرمایه داری برای آنها در خیابان ها، مراکز خرید، فیلم ها و …… فراهم کرده، غرق شده اند و دچار نوعی شی وارگی گردیده اند. زنان در شهر همواره با تجربیاتی آنی و زودگذر در زندگی روزمره مواجه می گردند و برخی این توانایی را دارند که این تجربه ها را تجربه ای جمعی و انباشت شده تبدیل کنند و برخی نه. تجربیات مدرن زنان در پیرامون مورد بازخورد قرار نمی گیرد و امکان عرض اندام ندارد. چراکه؛ در شهرهای پیرامونی جایی وجود ندارد که در آن تجربیات زنان در زندگی روزمره مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد و از این طریق تجربه ای جمعی شکل گیرد. زندگی روزمره عرصه تفاوت ها و خلاقیت هاست. در این عرصه، فضایی فرهنگی وجود دارد که از دیدگاه میشل دوسرتیو (اندیشمند و متفکر حوزه مطالعات فرهنگی) افراد این توانایی را دارند که دنیای روزمره خود را از یک سناریوی محتوم و از پیش مقدر، به مجموعه ای از تکاپوهای شخصی تبدیل کنند. اگر زنان ما موفق شوند در زندگی روزمره خود به یک انباشت جمعی برسند در زندگی حرفه ای خود نیز موفق می شوند. این مساله ای هست که زنان پیرامون در زندگی خود نتوانسته اند سناریوی محتوم و از پیش تعیین شده زندگی خود را تغییر دهند و بنابراین کمتر شاهد کنش و حضور آنها در حوزه هایی مانند روزنامه نگاری هستیم.
۱۵. اولین زن ستون نویس (سردبیر، دبیر صفحه) در مطبوعات بوشهر چه خانمی بود؟ اطلاعاتی در این باره دارید؟
مهدیه امیری: خیر. متاسفانه هیچ اطلاعی ندارم. این نقد بر من وارد هست که چرا به عنوان یک روزنامه نگار فعال در حوزه زنان تا به حال به دنبال این موضوع نبوده ام و همچنین این نقد هم بر صنف روزنامه نگاران و خانه مطبوعات استان بوشهر هست که چرا ما را با تاریخ روزنامه نگاری در استان بوشهر آشنا نکرده اند و یا کتابی در این حوزه به نگارش در نیامده است.
۱۶. آیا فشاری هم بر شما وارد شد؟ به خاطر درج مطلبی و نوشته ای؟
مهدیه امیری: فکر می کنم اکثر روزنامه نگاران این مساله را به نوعی تجربه کرده باشند. در سال ۸۵ به خاطر گزارشی که از یک آتش سوزی مغازه در اتحادجنوب نوشته بودم مورد شکایت صاحب مغازه قرار گرفتم و دادگاهی شدم و در دو جلسه پرونده مختومه شد. مغازه دار مواد خوراکی و کالاهای بهداشتی را که توانسته بود بعد از آتش سوزی از مغازه خارج کند به قیمت پایین تر حراج گذاشته بود و همه کالاها و خوراکی ها دوده گرفته بود و نکات بهداشتی و سلامت شهروندان را رعایت نکرده بود. من هم گزارشی در مورد این رفتار مغازه دار و انتقاداتی از شبکه بهداشت نوشته بودم که مغازه دار شکایت کرد و شبکه بهداشت تنها به جوابیه ای اکتفا کرد.
همچنین چند بار به نهادهای نظارتی استان بوشهر احضار شدم. دلیل احضار هم در خصوص برخی مقالات و نوشته ها و فعالیت هایم در حوزه زنان بود.
۱۷. به باور شما ستون نویسی (دبیری صفحه، سردبیری) چه فایده ای دارد؟
مهدیه امیری: در برخی نشریات محلی استان بوشهر، ستون نویس و دبیر صفحه زن هست و این نکته مثبتی است. چراکه؛ این مساله این نوید را می دهد که ما می توانیم این انتظار را داشته باشیم که در آینده سردبیران زن داشته باشیم. چون ستون نویسی و صفحه گردانی خود پیش درآمدی برای رسیدن به سردبیری هست و اگر شخص علاقمند باشد به صاحب امتیازی و مدیرمسوولی نشریات نیز دست می یابد. روزنامه نگار حرفه ای شدن با تمرین و ممارست و کسب تجربه بدست می آید. یکی از نقدهایی که بر مطبوعات استان بوشهر می توان کرد این است که غالب نشریات سردبیر ندارند و زمانی که سردبیری نباشد تا کادر نوشتاری را هدایت کند، این امر سبب از درون تهی شدن نشریات می گردد و به نشریات تنها به چشم کسب درآمد نگاه می شود. در صورتی که نشریات تنها با خبر و گزارش و مقاله ساخته نمی شود بلکه با نگاه و چشم انداز حرفه ای پایه ریزی می گردد. بعضی نشریات محلی با زیست غیرمتعهدانه در عرصه اجتماعی به صورت نمادین به فعالیت خود ادامه می دهند. در حال حاضر در مطبوعات؛ آفرینش و خلاقیت به امری حیاتی و ضروری تبدیل شده است. شرح و ابداع چیزی نو؛ چیزی که دیگران نگفته اند. چیزی که برای یک روزنامه نگار باید مهم باشد. زمانی که تشخیص اهمیت یک مطلب بر عهده افراد غیرمتخصص می افتد و جایگاه ها تغییر می کند، خواه ناخواه به سمت ابتذال پیش می رویم. لذا امیدوارم برای رهایی از این مساله که بسیاری از نشریات محلی ما درگیر آن هستند، زنان علاقمند به نوشتن و کنشگر وارد عرصه مطبوعات شوند و در آینده مطبوعات محلی بوشهر را متحول کنند.
۱۸. چه نشریاتی در بوشهر دارای ستون نویس زن بودند (دبیر صفحه، سردبیر) هستند؟ نام چه ستون نویس (دبیر صفحه، سردبیر) زن را در خاطر دارید؟
مهدیه امیری: زنانی که در نشریات محلی استان بوشهر از دهه هشتاد تا کنون بخاطر دارم تعداد کمی نیستند اما اینکه سردبیر باشند شخصی در خاطرم نیست و اگر هم بوده، به تعداد انگشتان یک دست هم شاید نباشد. اما دبیر صفحه و یا ستون می توان به طاهره غمخوار محله؛ نصیر بوشهر-صفحه ادبیات، راضیه جمالی؛ پیغام جنوب-صفحه گزارش، ستاره زال؛ اتحادجنوب–صفحه گزارش، مریم خویینی؛ نصیر بوشهر-صفحه سیاست، نسیم فقیه؛ نسیم جنوب-صفحه گزارش، فریده فهیمی؛ اتحادجنوب-صفحه ادبیات، شمسی فیصلی؛ پیام عسلویه-صفحه گزارش، نجمه حمیدیان؛ اتحادجنوب- صفحه دریچه، سوده وفاسرشت؛ اتحاد جنوب- صفحه دریچه، نرگس محمدزاده فرد؛ اتحادجنوب–صفحات سیاسی و اجتماعی، زهره عرب؛ اتحادجنوب-صفحه گزارش، زهرا رضایی طرهانی؛ سلام جنوب-صفحه زنان، سحر پولادی؛ بیرمی-صفحه کودک، مینا درعلی؛ سلام جنوب-صفحه هنر، سمیه کیارش؛ نصیربوشهر-صفحه گزارش، الهام بهروزی؛ بامدادجنوب-صفحه ادبیات و رقیه زیرک؛ خلیج فارس- صفحه گزارش اشاره کرد. البته شاید در نام بردن از عناوین صفحات با اشتباهاتی مواجه باشم اما مطمئن هستم که این زنان، دبیر صفحه بوده اند.
نکته جالب در اسامی دوستان این هست که خانم ها حمیدیان، وفاسرشت و پولادی در حال حاضر عضو جمعیت زنان مسلمان نواندیش استان بوشهر هستند و در کنار هم مشغول به فعالیت سیاسی در حوزه زنان هستیم. البته زنان روزنامه نگار دیگری نیز هستند که در کنار فعالیت های رسانه ای به کنشگری سیاسی نیز می پردازند و امیدوارم به تعداد این کنشگران رسانه ای- سیاسی نیز افزوده شود. چراکه؛ زنان در جامعه در حال گذار جنوب ایران؛ به دلیل وجود کلیشه های جنسیتی، خشونت پنهان در خصوص زنان و جنسیت زدگی، وجود مردسالاری و… دارای احساس بی قدرتی سیاسی هستند. هرچه میزان طبقه اجتماعی زنان بالاتر باشد، شدت و اهمیت مشارکت سیاسی آنها نیز بیشتر می گردد و حضور زنان در مطبوعات و کنشگری رسانه ای یکی از مواردی است که می تواند در کمرنگ کردن احساس بی قدرتی سیاسی زنان در جامعه استان بوشهر نقشی داشته باشد.