توسعه، صنعت و رسانه
ارائه یک چارچوب مفهومی برای ادراک رابطه سه گانه مذکور
اسماعیل حسام مقدم
دبیر انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات استان بوشهر
توسعه / صنعت / رسانه
توسعه؛ مفهومی است که معانی و تعاریف متعدد و متنوعی دارد که می شود با ذکر منبع از آنها یاد کرد.
توسعه؛ موصوف و مضاف است که صفتهای متعدد و مضاف الیه های متنوعی به خود می بیند مانند توسعه متوازن، توسعه پایدار، توسعه سبز، توسعه سیاسی، توسعه اجتماعی، توسعه صنعتی، توسعه رسانه ای و…. که بالتبع در اینجا موردنظر ما توسعه متوازن می باشد
توسعه؛ بستری برای رخ دادن و شکل گرفتن صنعت و رسانه می تواند باشد. در این توصیف، توسعه؛ بستری برای برساخته شدن صنایع و رسانه ها قلمداد شود که در نهایت می توان پیامد شکل گرفتن صنایع و رسانه ها را، در رشد توسعه جستجو نمود.
اگر بتوان در طرح این پرسش از یک چارچوب تئوریک بهره ببریم؛ مثلثی می باشد که قاعده آن توسعه متوازن است و دو راس آن می تواند صنعت و رسانه باشد.
اما در تفسیر و تشریح معنای توسعه می بایست به شرح سه گانه آن در متن خود نیز بپردازم:
توسعه؛ در حوزه سیاست که به توسعه سیاسی توصیف شده، یکی از ساختارها و نظام مهم یک جامعه می باشد که در جهت مشروعیت بخشی به ساختارها و سیستم های اجتماعی اهتمام می ورزد.
توسعه؛ در حوزه اقتصاد که در زمینه معیشت و کسب و کار در جامعه به کار می رود و ترکیب توسعه اقتصادی برای آن جعل شده است.
توسعه؛ در معنای فرهنگی آن که در حوزه چگونگی زیست شهروندان به کار می رود و توسعه فرهنگی و مدنی در باب آن شکل گرفته است.
صنعت؛ بخشی از نظم اقتصادی یک کشور است که کارویژه آن نظام تولید است.
صنعت؛ نظم کار، کارگری و کارفرمایی را در درون خود دارد و در شکل گرفتن نظام کار نقشی بسیار مهم دارد.
صنعت؛ بخش از نظم دارایی یک مملکت است که در شکل گرفتن نظام سود-زیان وظیفه ای اساسی برعهده دارد.
صنعت در میانه این سه نظام زیر می تواند توصیف شود: نظام تولید، نظام کار و نظام سود-زیان.
رسانه؛ بخشی از نظم اجتماعی یک کشور است که که کارویژه آن سامانه اطلاع رسانی و شفافیت اطلاعات و همگانی سازی آن است.
رسانه؛ سامانه مطالبه گرایی و واکاوی رخدادهای جامعه است.
رسانه؛ سامانه حافظه نسلی یا تمدنی یک جامعه است.
در جمع بندی پرسش ابتدایی می توان گفت که در جامعه پیچیده جامعه معاصر ایران، با چند-وجهی بودن مفاهیم روبه رو هستیم و نمی شود برای هر مفهوم یا واژه، یک معنا و یا یک مفهوم را مدنظر قرار داد لذا ایده من در تشریح و تفسیر این سه مفهوم (توسعه، صنعت، رسانه) مبتنی بر مفاهیم گسترده در سه گانه سازی این واژگان می باشد. در تفسیر و تشریح این سه مفهوم باید هرکدام را در ماتریسی از معانی در کنار هم مورد بررسی قرار داد تا بتوان نسبت این سه مفهوم را به یکدیگر استنباط و استخراج نمود.
حال با داشتن این ماتریس، می شود از ۲۷ امکان برای تفسیر رابطه بین سه مفهوم بهره برد و همه این امکانهای ۲۷گانه را نسبت به یکدیگر سنجید تا به همه جوانب و سویه های ارتباطی در جامعه ایران به طورعام و استان بوشهر به طورخاص نائل آمد. موارد ۲۷گانه تفسیر و توصیف این موارد به شرح زیر می باشد:
توسعه سیاسی / نظام تولید / سامانه اطلاع رسانی
توسعه سیاسی / نظام تولید / سامانه مطالبه گری
توسعه سیاسی/ نظام تولید / سامانه حافظه نسلی
توسعه سیاسی / نظام کار/ سامانه اطلاع رسانی
توسعه سیاسی / نظام کار/ سامانه مطالبه گری
توسعه سیاسی / نظام کار / سامانه حافظه نسلی
توسعه سیاسی/نظام سود-زیان/سامانه اطلاع رسانی
توسعه سیاسی/نظام سود-زیان/سامانه مطالبه گری
توسعه سیاسی/نظام سود-زیان/سامانه حافظه نسلی
توسعه اقتصادی / نظام تولید / سامانه اطلاع رسانی
توسعه اقتصادی/ نظام تولید / سامانه مطالبه گری
توسعه اقتصادی/ نظام تولید / سامانه حافظه نسلی
توسعه اقتصادی/ نظام کار/ سامانه اطلاع رسانی
توسعه اقتصادی/ نظام کار/ سامانه مطالبه گری
توسعه اقتصادی/ نظام کار / سامانه حافظه نسلی
توسعه اقتصادی/نظام سود-زیان/سامانه اطلاع رسانی
توسعه اقتصادی/نظام سود-زیان/سامانه مطالبه گری
توسعه اقتصادی/نظام سود-زیان/سامانه حافظه نسلی
توسعه فرهنگی / نظام تولید / سامانه اطلاع رسانی
توسعه فرهنگی / نظام تولید / سامانه مطالبه گری
توسعه فرهنگی/ نظام تولید / سامانه حافظه نسلی
توسعه فرهنگی/ نظام کار/ سامانه اطلاع رسانی
توسعه فرهنگی/ نظام کار/ سامانه مطالبه گری
توسعه فرهنگی/ نظام کار / سامانه حافظه نسلی
توسعه فرهنگی/نظام سود-زیان/سامانه اطلاع رسانی
توسعه فرهنگی/نظام سود-زیان/سامانه مطالبه گری
توسعه فرهنگی/ نظام سود-زیان/سامانه حافظه نسلی
تحلیل ماتریس سه مفهوم توسعه- صنعت-رسانه
رسانه های محلی در این مطالعه با سه سامانه اطلاع رسانی، مطالبه گرایی و حافظه نسلی به صورتبندی اجتماعی صنعت در بستر توسعه اهتمام می ورزند.
الف: سامانه اطلاع رسانی رسانه های محلی
رسانه های محلی در نخستین سامانه خود باید بتواند نسبت به اطلاع رسانی در زمینه نظام های صنعت اقدام نماید. رسانه های محلی باید بتوانند نسبت به نظام تولید، نظام کار و کارگری، نظام سود-زیان در منطقه خود به اطلاع رسانی بپردازند. اینکه به طور مثال رسانه های محلی باید این اطلاعات کارا و شفاف را از ساختار تولید پالایشگاه ها و پتروشیمی ها و صنایع سیمان و دیگر صنایع بزرگ درون منطقه را در دست داشته باشند که از شکل و شمایل تولید محصولات هر صنعت آگاه باشند. همچنین از معضلات و مشکلات نظام تولید در صنایع بزرگ مانند تحریم های بین المللی، HSE صنایع، و… نیز اطلاع رسانی نمایند.
در همین زمینه نسبت به نظام کار، کارگری و کارفرمایی در صنایع بزرگ استان بتوانند اطلاع رسانی نمایند. اینکه شرایط کار و وضعیت زیست کارگران در صنایع بزرگ چگونه است و آیا طبق آیین نامه ها و موافقت نامه های نظام بیمه و تامین اجتماعی می باشد؟ و یا اینکه اساسا در درون این صنایع بزرگ آیا کارآفرینی هم پر و بال می گیرد یا خیر؟ یا اینکه مشکلات و مسائل مهم کارفرمایان چه می تواند باشد؟ یا اینکه اساسا مفهومی مانند کارگر بومی و محلی هم در این صنایع بزرگ وجود دارد و اینکه چگونه نسبت به آن مواجهه شده است؟ بی شک اطلاع رسانی رسانه های محلی در این زمینه می تواند به حل مسائل و بهتر شدن وضعیت نظام کار یاری رساند.
در سومین کارویژه رسانه های محلی در سامانه اطلاع رسانی از نظام سود-زیان صنایع بزرگ می باشد که بی شک باید در مجامع عمومی و چگونگی شکل گیری هیات های مدیره و دیگر ساختارهای حقوقی و قانونی بتوانند کسب اطلاع و به انتشار آن اهتمام ورزند.
در این کارکرد سامانه اطلاع رسانی رسانه های محلی نسبت به نظام های سه گانه صنعت، هرچه عمق و گستره اطلاع رسانی بیشتر باشد، بی شک امکان دست یافتن به توسعه اقتصادی در منطقه بیشتر خواهد شد. و هرچه این مییزان اطلاع رسانی محدود و یا ناچیز و فاقد اطلاع رسانی باشد، از امکان های توسعه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کاسته می گردد و در مواردی وجود صنایع بزرگ هیچ کمکی به توسعه منطقه میزبان نخواهد کرد.
ب: سامانه مطالبه گرایی رسانه های محلی
رسانه های محلی از طریق سامانه مطالبه گرایی و تحلیلهای انتقادی می توانند در بهبود شرایط نظام های تولید، کار و سود-زیان وارد شوند. هرچندکه در این زمینه داشتن تخصص حرفه ای روزنامه نگاران از شروط بسیار مهم است. رسانه های محلی به دلیل وجود صنایع بزرگ در مناطق خود، به طور ذاتی باید به سمت کسب دانش و بینش حرفه ای در زمینه تخصصی آن صنعت گرایش پیدا کنند و مثلا در زمینه نفت، گاز، پتروشیمی، سیمان، محیط زیست صنعتی، …. حداقلهای تخصصی را فراگرفته باشند .
رسانه های محلی باید این توانایی را داشته باشند که در رصد نظام تولیدی صنایع بزرگ، آشنایی عمیق با مکانیسمها و سیستم های تولید و بازتولید صنعتی را داشته و از همین طریق به نوشتن گزارشهای توصیفی و انتقادی اهتمام ورزند.
از سوی دیگر باید نسبت به قوانین کار و کارگری و حقوق کارفرمایان در قانون مدنی آشنا باشند و بتوانند در این زمینه نسبت به نگارش گزارشهای مستدل و موشکافانه، به مطالبه گری و انتقاد اقدام نمایند.
و در نظام سود-زیان صنایع نیز نسبت به مقدمات مدیریت و قوانین شرکتها این درک و توجه را داشته باشند که گزارشهایی حرفه ای را در تحلیل و تفسیر رخدادهای مدیریتی تدوین و تنظیم نمایند.
سامانه مطالبه گرایی و کنشگری انتقادی رسانه های محلی، یکی از آن کارویژه ها و کارکردهای اساسی و بسیار مهم این رسانه ها در توسعه سیاسی و فرهنگی مناطق میزبان صنایع می باشد. بی شک اگر جوامع میزبان صنایع بزرگ بتوانند از این کارکرد بهره ببرند، می توان نسبت به چشم انداز آینده حضور صنایع بزرگ در آن مناطق ابراز امیدواری نمود و در غیر اینصورت با شکلی از توسعه اقتصادی بدون توسعه سیاسی و فرهنگی در این مناطق مواجه خواهیم شد.
رسانه های محلی به عنوان یکی از اشکال مهم عرصه عمومی در مناطق حاشیه ای و پیرامون، همواره می توانند از طریق همین سامانه مطالبه گری و تفکر انتقادی نسبت به برساختن توسعه سیاسی و فرهنگی اهتمام جدی بورزند.
اگر که سامانه اطلاع رسانی رسانه های محلی به طور جدی نیازمند هماهنگی و انتقال اطلاعات کارا و شفاف از طرف صنایع بزرگ می باشد اما در سامانه مطالبه گری، این رسانه های محلی هستند که باید با داشتن یک چشم انداز و افق برنامه ریزی شده بتوانند از برخی از ظرفیتهای توسعه اقتصادی بهره ببرند و امکانهایی برای توسعه سیاسی و فرهنگی جوامع خود را مهیا سازند.
ج. سامانه حافظه نسلی و تمدنی
یکی از پیچیده ترین و اثربخش ترین کارکردهای رسانه های محلی؛ سامانه حافظه نسلی و تمدنی در زمینه ارتباط با صنایع بزرگ است. رسانه های محلی به دلیل ارتباط با توده مردم می توانند در گردآوردن روایتها و داستانهای عامیانه حول محور وجود صنایع در منطقه میزبان، به ایجاد شکلی از توسعه فرهنگی و مدنی یاری رسانند. این شاید یکی از مهمترین و سخت ترین کارکردهای رسانه های محلی در رابطه با صنایع بزرگ باشد.
سامانه حافظه نسلی که می تواند به ثبت و ضبط بخشی از خاطرات و روایتهای مدیران تولید، کارگران، کارفرمایان، اعضای هیات مدیره، اعضای مجامع عمومی صنایع بزرگ با همکاری ادارات روابط عمومی این صنایع بزرگ اقدام نمایند. این روایتها و خاطرات چه در اشکال رسانه های مکتوب و چه حتی به مانند رسانه های صوتی و تصویری در عرصه عمومی مطرح گردند. چه فیلم ها و کلیپهایی می شود بر همین اساس تهیه و تدوین نمود.
رسانه های محلی با همکاری روابط عمومی صنایع بزرگ می توانند با روشی مانند مردم نگاری تجربه زیسته و مشاهده مشارکتی، به گردآوری فکتها و اکتهای صنایع بپردازند و از روایتها و داستانهایی که با موضوع ویا محیط صنایع بزرگ باشد حمایت نمایند. بی شک تولید ادبیات و متنهای ادبی-سینمایی-رادیویی در کنار متون پژوهشی و تحقیقاتی می تواند به توسعه فرهنگی و مدنی مناطق میزبان بسیار یاری برساند. رسانه های محلی در این زمینه به نظر می رسد که در یک پیوند گسترده با جوامع محلی و روابط عمومی صنایع بزرگ می توانند به برساختن یک حافظه نسلی و تمدنی در منطقه یاری برسانند. در این سامانه علاوه بر شکل دهی حافظه نسلی درباب یک رخداد صنعتی در سطح منطقه و کشور، نوعی از اعتماد به نفس و تشخص محلی و بومی هم برای مردمان عامه به ارمغان می آورد و در نهایت به توسعه سیاسی و مدنی مردم می انجامد.
همانگونه که در تفسیر و توصیف کارکردهای سه سامانه رسانه های محلی اشاره شد، در سامانه اطلاع رسانی رسانه های محلی از صنایع بزرگ، می توان در شکل دهی به توسعه اقتصادی پایدارتر و متوازن تر امیدوار بود. نقش دانش تخصصی روزنامه نگاران بومی در زمینه نظامهای تولید، کار و سود-زیان این صنایع بسیار حائز اهمیت می باشد. لذا نقش مهم نهادهای آموزشی و دانشگاهی در این زمینه بسیار ضروری می باشد و نهادهای آکادمیک باید در این زمینه طرحهای پژوهشی و تحقیقاتی مفصل و گسترده ای را صورتبندی نموده باشند. عملا در این زمینه اهمیت دارد که دانشگاه به میانه میدان صنعت آمده و در تربیت و تعلیم روزنامه نگاران تخصصی اهتمام جدی داشته باشد.
در سامانه مطالبه گرایی و بازنگری انتقادی ازطریق رسانه های محلی نیز بی شک تشخص روزنامه نگاران حرفه ای در تدوین و تنظیم گزارشهای تحلیلی و انتقادی از نظامهای تولید، کار و سود-زیان می تواند بسیار دخیل باشد. این امر بیش از آنچه تعلیم دادنی باشد، بیشتر به شخصیت جستجوگر روزنامه نگار برمی گردد که بتواند به دنبال برخی نقیضه ها و مسائل در ساختارها و نظام های صنعتی باشد. شاید در این زمینه به طورخاص شرکت در دوره های روزنامه نگاری حوادث و فجایع بتواند به رسانه های محلی یاری رساند که آنچه که در منطقه درحال رخ دادن می باشد را مورد نقد موشکافانه قرار دهند. قابل ذکر است که این سامانه در ابعاد مباحث سیاسی نیز می تواند به مباحثه بپردازد و در نهایت می تواند از طریق شکل گیری سوژه های سیاسی و خلق روزنامه نگاران جسور و تیزبین، به ارتقا رشد و توسعه سیاسی جوامع پیرامون صنایع بزرگ یاری برسانند.
در سامانه حافظه نسلی و تمدنی نیز بی شک همراهی جوامع محلی و روابط عمومی های صنایع بسیار ضروری به نظر می رسد. اثر این سامانه را شاید در کوتاه مدت نشود لمس نمود اما در یک بازه بیست تا سی ساله می شود تاثیرات عمیق فرهنگی و مدنی آن را بر جوامع میزبان صنایع دید. و به نظر می رسد که افق و چشم انداز کلان کسانی که اقدام به تاسیس و بهره برداری از صنایع بزرگ در منطقه ای می کنند، برساختن یک تمدن بزرگ براساس صنعت باشد، و چه کاری مهمتر از این که این تمدن سازی و فرهنگ سازی در یک برهه بیست تا سی ساله از رهگذر رسانه های محلی، جوامع بومی و روابط عمومی های صنایع خلق شود.