رضا شبانکاره، پژوهشگر، روزنامهنگار بوشهری و نویسنده کتاب «در جستوجوی جامعه مدنی» معتقد است: پاتوقها و نهادهای ادبی در بوشهر بهدلیل نداشتن نگاه و نگرش چندساحتی به مقوله ادبیات و جامعه مدنی نتوانستهاند در گسترش جامعه مدنی، خلق گفتمان ادبی و پرورش سرمایههای اجتماعی موفق باشند. به عبارتی، پاتوقها و نهادهایادبی در گستره بوشهر فاقد گفتمان مشخصی هستند. به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) در بوشهر، «در جستوجوی جامعه مدنی» عنوان اثر تازه منتشرشده رضا شبانکاره، نویسنده، پژوهشگر و روزنامهنگار بوشهری است که گفتوگوهای وی را با نویسندگان و چهرههای ادبی و علمی کشور و استان بوشهر پیرامون دغدغههای نویسنده در حوزه چیستی و چالشهای پیش روی جامعه مدنی ایران و بوشهر دربرمیگیرد؛ مصاحبههایی که عمدتاً در مطبوعات استان بوشهر (شامل هامون، بیرمی و اتحاد جنوب) منتشر شدهاند و هر کدام، پردهای از ضعفها و بیاشتیاقی جامعه امروز ایران نسبت به شکلگیری جامعه مدنی گسترده برمیدارد. رضا شبانکاره متولد ۲۹ شهریورماه سال ۱۳۶۲ در برازجان و از بنیانگذاران وبسایت «هامون ایران» است. وی قریب به یک دهه است که در مطبوعات استان بوشهر در دو حوزه ادبیات و جامعه با دانش کافی و از روی دغدغه و علاقه قلم میزند. شبانکاره در حال حاضر دانشجوی رشته پژوهشگری اجتماعی و عضو هیئت تحریره هفتهنامههای «بیرمی» و «اتحاد جنوب»، سردبیر ضمیمه ادبی «ققنوس» هفتهنامه بیرمی است. پیرامون کتاب «در جستوجوی جامعه مدنی» که به همت انتشارات «هامون نو» به تازگی راهی بازار کتاب شده است، گفتوگویی را با رضا شبانکاره صورت دادهایم که از نظر شما میگذرد.
آقای شبانکاره خیلی مختصر چگونگی خلق کتاب «در جستوجوی جامعه مدنی» را برای مخاطبان ما بیان کنید؟
جامعه مدنی همواره دغدغه ذهنی و فکری من بوده و هست و در طول فعالیتهای اجتماعی و مطبوعاتیام به آن نظر داشتهام؛ اما از سال ۹۱ که «انجمن هامون ایران» پدید آمد، شکل منسجمتر و عینیتری یافت. یادداشتها و گفتوگوهای آمده در کتاب، حاصل کوششهای مفهومی من و گفتوگوشوندگانی است که با آنها درباره جامعه مدنی سخن گفتهام. برخی از گفتوگوها به دورانی برمیگردد که انجمن هامون ایران صفحههایی در مطبوعات محلی استان بوشهر در حوزه جامعه مدنی تولید و منتشر میکرد. بعدها این نگاه در فعالیتهای مطبوعاتی من ادامه یافت و درباره ادبیات و جامعه مدنی به گفتوگوهای بیشتری با صاحبنظران کشوری انجامید.
در این اثر تا چه میزان در نمایش جامعه مدنی بوشهر در گفتوگو با اهالی ادب و صاحبنظران حوزه جامعهشناسی برآمدهاید؟ آیا توانستهاید تصویر گویایی از وضعیت فعلی یا محدودیتهای جامعه هدفتان به دست دهید؟
در این اثر کوشیدهام مفهوم جامعه مدنی را با دقت نظر، نزد گفتوگوشوندگان مطرح کنم و همچنین در یادداشتهای ابتدایی کتاب بیاورم. در پارهای از بخشها هم تلاش کردهام در نهادهایی مثل پاتوق، تشکلهای غیردولتی، دانشگاه و دیگر نهادها بهطور کلی در ایران و بهطور خاص در استان بوشهر، ظرفیتهای جامعه مدنی را یادآور شوم؛ مثلا آنجا که نوشتهام: «شایسته است در کشور ما و بهطور خاص در استان بوشهر دانشگاه درهای خود را به روی نهادهای مدنی و حوزه عمومی بگشاید و در تعامل و گفتوگوی موثرتری در زایش تعاملات اجتماعی با حوزه عمومی بر بیاید، با توجه به تعدد دانشگاههای مختلف در شهرستانها امکان بهرهوری بیشتر در تعاملات اجتماعی با سایر نهادهای مدنی و فرهنگی وجود ندارد؛ ازاینرو، لازم است نهادهای مدنی و تشکلهای مردمنهاد که اکثرا نیز بنیانگذاران آن جوانان هستند، سیاستگذاریهای مناسبتری برای استفاده از نیروهای جوانان در تعاملات بین گروهی خویش بهره ببرند.» بهقول دکتر ناصر فکوهی استاد دانشگاه تهران و مدیر موسسه انسانشناسی و فرهنگ «ما با نطفهها و شروع فرایند شکلگیری جامعه مدنی روبهرو هستیم نه با خود جامعه مدنی.» همچنین در بخش سوم کتاب که «جامعه مدنی و جوامع اسلامی» نام دارد، بهطور مشخص به ظرفیتها و محدودیتهای مساجد در استان بوشهر با هدف شکلگیری جامعه مدنی در آنها با صاحبنظران این حوزه گفتوگو کردهام.
ظاهرا خاستگاه شکلگیری این اثر همان مشرب فکری و هویتی «هامون ایران» است؛ چون بر این باورید که هویت ایرانیان در هزاره سوم برگرفته از سه هویت تمدنی ایران و اسلام و مدرن است. در این باره بیشتر توضیح میدهید؟
بله همانطور که در مقدمه نیز اشاره کردهام ما در جامعهای چندهویتی زندگی میکنیم. از این منظر ما جامعهای هستیم که هم هویت باستانیِ ایرانی داریم و هم هویت اسلامی و هویت مدرن و امروزی. هر سه این هویتها شاکله فکری و اخلاقی و رفتاری انسان ایرانی را ساخته است. رفتار ما با جامعه مدنی هم همینطور است. خاستگاه جامعه مدنی غرب است و بین متفکران این پرسش ایجاد شده است که آیا در جوامع غیرغربی میتوان جامعه مدنی را بسط داد و آن را پروراند یا نه؟ برخی مثل زندهیاد پوینده بر این باور بودند که جامعه مدنی در دنیای امروز در تمام کشورها وجود دارد و محدود به گستره جغرافیایی خاصی نیست؛ البته به گمان وی، در دنیای معاصر در هر کشوری جامعه مدنی خصوصیات ویژهای هم میتواند داشته باشد.
یا «اشرف مردین» را داریم که معتقد است «جامعه مدنی را نمیتوان با شرایط اسلام تطبیق داد. مدنیت را که محتوای نهفته جامعه مدنی است، میتوان به زبان اسلام ترجمه کرد؛ ولی مدنیت و جامعه مدنی مترادف نیستند.» یا دکتر سیدمهدی جعفری که باور دارد جامعه مدنی با تعریف جامع نوین آن در جوامع اسلامی قدرتی ندارد؛ زیرا اندیشه و کنش سنتی جوامع اسلامی و از جمله ایران پذیرای جامعه مدنی با کارکرد غربی آن نیست؛ بههر روی ما به عنوان انسان ایرانی با مقولههای ایرانی بودن و اسلامی بودن و مدنیت روبهرو هستیم؛ پس کشمکشهایی روبهروی ما قرار دارد.
از دید شما پاتوقهای ادبی در بوشهر چقدر در گسترش جامعه مدنی و پرورش روشنفکران مؤثر بودهاند؟
مکانهای شهری مانند پاتوق علاوه بر اینکه محل مناسبی برای جذب نیروهای انسانی و سرمایههای اجتماعی است، در حرکتهای اجتماعی و شهری و مدنی نیز نقشپذیری فراوانی دارد و منشأ اولیه کارهای گروهی و تشکیلاتی است؛ بنابراین میتواند در درازمدت منبعی برای خلق تشکلهای مدنی غیردولتی کارهای گروهی و فکری باشد. پاتوق، سنتی دیرپا در سراسر جهان دارد و برخی از مکتبها و نحلههای فکری، فسلفی، ادبی و هنری در همین پاتوقها شکل گرفته است. پاتوق میتواند از یک دورهمنشینی دوستانه شروع شود و به یک کار گروهی و فکری تبدیل شود.
پاتوقها بسته به وضعیت اجتماع درصورت موفقیت و مقبولیت عام به نهادها یا سازمانهای متفاوتی تبدیل میشوند؛ اما پاتوقها و نهادهای ادبی در بوشهر بهدلیل نداشتن نگاه و نگرش چندساحتی به مقوله ادبیات و جامعه مدنی نتوانستهاند در گسترش جامعه مدنی، خلق گفتمان ادبی و پرورش سرمایههای اجتماعی موفق باشند. پاتوقها و نهادهای ادبی نیازمند تعامل و گفتوگو با یکدیگرند که در بوشهر کمتر دیدهام این تعامل و ارتباط و همفکری شکل گرفته باشد. پاتوقها و نهادهای ادبی در گستره بوشهر فاقد گفتمان مشخصی هستند.
ملاک شما برای انتخاب نویسندگان و جامعهشناسان برای گفتوگو و در کل، جامعه ادبی بوشهر درباره موضوع جامعه مدنی و پیوند آن با ادبیات چه بوده است و تا چه میزان این افراد به چراییهای ذهنی شما در این باره پاسخگو بودهاند؟
من در لابهلای مطالعات نظری پرسشهایی داشتم. همینطور در روند کارهای مطبوعاتی هامون چندین موضوع پیش روی ما قرار گرفت؛ بنابراین با افرادی گفتوگو کردیم که در حوزه پیوند ادبیات و جامعه مدنی یا کارکرد جامعه مدنی در جوامع اسلامی و جنبههای اجتماعی ادبیات صاحبنظر بودند؛ از این دید است که در جایگاه فردی پرسشگر، فضایی برای به اشتراکگذاری باورها و نظرهای این نویسندگان و صاحبنظران در اختیارشان قرار دادهام.
مطبوعات و مصاحبههایی اینچنین چقدر در شکلگیری و گسترش جامعه مدنی در این منطقه مؤثر ظاهر شده است؟
بههر صورت مطبوعات رکن چهارم دموکراسی در جهان است و بهعقیده هابرماس متفکر آلمانی، محافلی مثل جلسات ادبی و فرهنگی و رسانههایی مثل روزنامههای محلی و کشوری و مکانهای عمومی مثل دانشگاهها و پارکها و قهوهخانهها و… ازجمله نهادهای حوزه عمومی و جامعه مدنی است؛ ازاینرو این گفتوگوها و مفاهیم و ایدههایی که در آنها صورتبندی میشود، میتواند به گفتمان جامعه مدنی در گستره استان بوشهر بینجامد. ما در حال تلاش و تمرین دستیابی به جامعه مدنی هستیم.
این گفتوگوها حاصل چند سال فعالیت رسانهای شماست و چقدر از دغدغههای فرهنگی و اجتماعی شما را دربرمیگیرد؟
این گفتوگوها نتیجه نزدیک به یک دهه فعالیت مدنی و مطبوعاتی من است. اغلب آنها در هامون بازگشت به جامعه مدنی جنوب ایران در کنار دوستان روزنامهنگارم مانند مهدیه امیریدشتی و اسماعیل حساممقدم انجام گرفته است و در نشریات بیرمی به مدیرمسئولی یونس جعفری و اتحاد جنوب به مدیرمسئولی اکبر صابری منتشر شدهاند. باید اشاره کنم که جامعه مدنی یکی از دغدغههای مهم من در طول دو دههای است که به فعالیت مطبوعاتی و مدنی مشغول بودهام. چنین باوری در فعالیتهای ادبی و روزنامهنگاری و مدنی من متبلور است.
از دید شما دلایل کوچکبودن جامعه مدنی بوشهر چیست؟
یکی از ضعفهای آشکار نهادهای فرهنگی و ادبی و مدنی ما ایرانیان، نبودن تعامل و همراهسازی نهادهای مدنی بین یکدیگر است؛ بهگونهای که بهجای مدنی اندیشیدن، محفلی فکر و عمل میکنند. این محفلی اندیشیدن چشم اسفندیار جامعه مدنی بوشهر بهشمار میرود. ما بهگونهای اهل گفتوگو و دیالوگ با یکدیگر نیستیم. امیدوارم قدر سرمایههای اجتماعی و مدنی خود را بدانیم و به انباشت تجربههای مدنی خود بیفزاییم.
تألیف چنین آثاری چقدر میتواند به جامعه بحرانزده فعلی شوق و انگیزه کافی برای کنشهای بجا و گسترش جامعه مدنی بدهد؟
من بهنوبه خودم در تلاش برای شکلگیری جامعه مدنی و قوام و دوام آن هستم؛ اما همانطور که میدانیم هر روز شمارگان (تیراژ) کتاب و نشریات کمتر میشود؛ پس بهنوعی با ریزش مخاطب و خواننده روبهرو هستیم. به همین علت، امثال ما ریشه در آبیم و ریشه در خاک نه. باشد که این تلاشها به استنشاق هوای تازهای بینجامد؛ اما بد نیست به این نکته اشاره کنم که گفتمان غالب در کتابنویسی استان بوشهر بر پایه سرایش شعر و نیز تاریخنگاری است. مطالعاتی همچون جامعه مدنی وجه ممیزه این گفتمان غالب است و بهنوعی میتوان چنین تالیفاتی را سنتشکنانه دانست.
سخن پایانی؟
از شما که امکان این گفتوگو را فراهم کردید سپاسگزارم و امیدوارم با تلاش همدیگر بتوانیم برای شکلگیری و گسترش جامعه مدنی در استان بوشهر گام برداریم. درباره کتاب هم امیدوارم گفتوگوها و یادداشتهای دیگری را دربارهادبیات و جامعه مدنی، در چاپهای بعدی به آن بیفزایم. ایراد بزرگ کتاب «در جستوجوی جامعه مدنی» ایرادهای ویرایشی است که امیدوارم در چاپ بعدی برطرف شود تا کتاب به دستورخط یکدستی برسد.