مهمانی های خانوادگی با حضور کودکان گاهی آنقدر متشنج می شود و عرصه را بر سایر افرادی که کودکی همراه خود ندارند تنگ می کند که فرار را بر قرار ترجیح می دهند.جیغ های ممتد، بهانه گیری های بی مورد، سر و صداهای آزار دهنده و چندین و چند رفتار آزار دهنده ی دیگر درحالی از کودکان دیده می شود که والدینشان با خونسردی تمام در حال لذت بردن هرچه تمام تر از مهمانی هستند.
اطرافیان با بغض و آه وحسرت به اطراف نگاه می کنند و بدون آنکه کاری از دستشان برآید. شاهد بر باد رفتن روح و روانشان خواهند بود و اگر به نقطه جوش برسند و صبرشان از کاسه روانشان لبریز شود از درون نعره ای می کشند و با تمام وجود کنترلش می کنند تا به یک نقطه کوچک برسد، با لبخندی که از سر ناچاریست لب به سخن باز می کنند:هزار ماشاالله چقدر با انرژی هستند بچه ها!
و والد محترم بدون اینکه آب در دلش تکان بخورد در حالی که به آرامی و مثل یک نجیب زاده چای می نوشد لبخندی از سر رضایت می زند با غرور به فرزندش که مثل ذرت بو داده در حال بالا و پایین پریدن است و نعره می زند نگاه می کند و می گوید:توی خانه اصلا اینطوری نیست! تمام مدت با اسباب بازیهایش در حال بازی است، بعضی روزها اصلا صدایش هم در نمی آید!
راست هم می گوید، باور کنید همینطور است، زیرا این والدین محترم بسیار به آرامش و راحتی خود در خانه توجه می کنند و این امر را اینقدر با جدیت پیگیری می کنند که کودک بیچاره به جز اعمال حیاتی خود آن هم در حد نیاز، اجازه هیچ کاری که به توجه والدینش نیاز باشد، ندارد و همینطور که می گویند بعضی از روزها حتی صدای کودک را نمی شنوند، نه اینکه کودک بیچاره حرفی برای گفتن نداشته باشد، گوشی برای شنیدن حرفهایشان نیست و برای ساکت شدنش در خانه از هر ابزاری استفاده می کنند از بازیهای پر از خشونت کامپیوتری گرفته تا فیلمها و کارتونهایی که حتی یک دهم آنها را خودشان ندیده اند و بازی نکرده اند. و بسیار بسیاروالدینی هستند که حتی بلد نیستند با این بازیها بازی کنند و با یک جمله: “«من از این بازیها سر در نمی آورم!» به سادگی بار مسئولیت همه چیز را از شانه برمی دارند و بعد با غرور به فرزندشان که مثل هکرها مشغول ور رفتن با بازیهای کامپیوتری هست نگاه می کنند و با غرور و شعف می گویند: « نسل به نسل بچه ها باهوش تر می شوند!» بله درست است حق با شماست پدر و مادر گرامی بچه ها باهوشتر می شوند اما پدر و مادرها هم بی توجه تر می شوند به این موضوع که باهوش بودن توجه بیشتر می خواهد.
اجازه دهید به مهمانی پر سر وصدایمان برگردیم، همان جایی که درست روی اعصاب شماست و کم کم به این نتیجه می رسید که کودکان را باید زیرشاخه بلایای طبیعی قرار داد، در اینجاست که والدین محترم تصمیم می گیرند رحم وعطوفت بی دریغ خود را نثار کودکانشان کنند تا به طور کامل انرژی ذخیره شده اش را تخلیه کند اما نه صرفا برای اینکه به کودک خود بها میدهند، خیر! ، در این میان یک موضوع به شدت به چشم میخورد که بسیار جای تفکر دارد و آن این است که کودکان ابزاری خواهند شد برای اعمال قدرت والدین، در بین خانواده ها آن کس که از نظر مالی و یا شرایط زندگی در سطح بالاتری قرار دارد فرزندش قدرت مانور بیشتری خواهد داشت، خواسته های نامعقول بیشتری خواهد داشت و دیگران در برابرش نرمی و ملایمت بیشتری نشان خواهند داد، حتی گاهی خرابکاریهایش به گردن دیگری خواهد افتاد وبه لطف والدین کودک از سن بسیار پایین از راند اجتماعی برخوردار خواهد شد و با این مزیت بزرگ خواهد شد که البته فرقی نمی کند در کودکی از این راند استفاده کرده باشد یا نه صرف آشنایی با این مقوله و امتیاز اجتماعی کافی است تا تربیت یک نسل بر باد رود!