۱. دولت ها خصم عرصه ی عمومی هستند و هر چه کشوری غیر دموکراتیک تر و عاری از روح لیبرال باشد، این خصومت بیشتر خود را نشان می دهد. سرزندگی رسانه ها از جمله نمادهای حضور و شادابی عرصه ی عمومی می باشند. هرچه تهدید و تحدید رسانه ها کمتر باشد و فضای آزادی بر بازتاب خبری و انتقاد رسانه ای مهیا باشد جامعه ای بازتر، توسعه یافته و شاداب تر پیش رو قرار دارد. در جوامع بسته، واردات و صادرات اخبار و اطلاعات به عرصه ی عمومی، نیازمند چیزی مانند گمرک است. از منظر حاکمان جوامع بسته، اخبار و اطلاعات، کالاهایی حامل خیر و شر هستند و می بایست از صافی گمرک عبور نمایند تا کالای فاسد وارد جامعه نشود. در این گونه نظام ها، کالای خبری و رسانه ای مطلوب، حتمن می بایست پروپاگاندا(تبلیغاتی) و یا ممهور به مهر استاندارد آن نظام باشد. در واقع، این گونه نظام ها، مردم را دانا بر نشمرده و عزت نفس آنها را پایمال می نمایند. برپایه ی همین استدلال، نظام های بسته و دولت های غیردموکراتیک در برابر جامعه همچون آیینه ای “پلیس” گونه رفتار می کنند. آنها علاقه دارند جامعه را به وضوح تماشا نمایند اما خود دیده نشوند. رسانه ها این وضعیت را برنمی تابند و دو طرف را در معرض دید قرار می دهند. دولت های تمامیت خواه، تلاش می کنند در وضعیتی تاریک و به طور پنهانی، امور خود را پیش ببرند اما رسانه های آزاد با نورافکنی بر عملکرد آنها، تمامی حرکات آنها را روشن و شفاف در برابر افکار عمومی قرار می دهند. جان کین؛ نظریه پرداز انگلیسی در اثر خود با عنوان «رسانه ها و دموکراسی» به خوبی تاثیرات مطبوعات آزاد بر دموکراتیزاسیون و زیست سالم مردم اشاره می کند: «مطبوعات آزاد، عقاید انتزاعی را به شکلی قابل رویت و متغیر در آورده و متاثر از آن، با افزایش شمار خوانندگان فرهیخته، به رعایت اصل «تحمل عقاید متفاوت» نیاز بیشتری احساس می شود… مطبوعات آزاد، رازآلودگیِ نامعقول و نامفهومی را که در تخیلات، باورها و مرجعیت اثبات نشده وجود دارد، از بین می برد… پیدایش مطبوعات آزاد موجب از بین رفتن سنت های جزمی و تامل درباره ی خود می شود. مطبوعات آزاد موجب گسترش اراده ی اختیاری می شود. اراده ی اختیاری عبارت است از داوری جمعی درباره ی اهداف مطلوب و محاسبه ی آگاهانه در مورد وسایل نیل به آن اهداف. رشد افکار عمومی در این معنایش، اثرات سیاسی بنیادینی در پی دارد.» ۲. با روی کار آمدن دولتِ اصلاح طلبِ «محمد خاتمی»در سال ۱۳۷۶ سومین عصر طلایی مطبوعات بوشهر، پس ازانقلاب مشروطه و دوران نخست وزیری محمد مصدق، شکل گرفت. دوره ی سوم طلایی مطبوعات بوشهر ۸ سال دوام آورد و در اواخر دولت خاتمی و آغاز دولت احمدی نژاد، آسیب های گفتمانی مطبوعات بوشهر، خود را نمایان ساخت. مطبوعات در بوشهر در نبود احزاب واقعی و کار تشکیلاتی منسجم و هویتمند از “کنش گران مدنی” به فعالان سیاسی تغییر ماهیت دادند. فعالان مطبوعاتی در بوشهر به جای اینکه خود را عضوی از رکن چهارم دموکراسی و “جامعه ی مدنی” بپندارند، خویشتن را بازیگر عرصه ی سیاست دانستند و به جای نظارت مدنی بر عرصه ی قدرت، به جانبداری و حمایت از اهالی قدرت پرداختند. محمود سریع القلم؛ روشنفکر ایرانی در جایی نوشته بود: «سیاست مدار باید اول از خدا و سپس از خبرنگار بترسد» (ماهنامه ی مهرنامه، شماره ۳۰، ص۷۱) اما روزنامه نگاران بوشهر فضا را به گونه ای پیش بردند که اهالی قدرت به جای ترس از روزنامه نگاران، به آنان پناه بردند و راز ماندگاری آنان در تعامل(معامله) با رسانه ها شکل گرفت. برخی روزنامه نگاران بوشهری به ویژه بعضی کارفرمایان این عرصه، بیش از اینکه نظارت خود را برای اعمال ترس بر قدرتمندان و سلامت عرصه ی قدرت متمرکز نمایند، در جهت تقویت فلان سیاستمدار و مدیر برای استمرار حضور وی در قدرت هزینه نمودند و یا اینکه در جهت تضعیف بیسار سیاستمدار و یا تضعیف و برکناری او خرج کردند. تغییر ماهیت عملکرد “مدنی” به سیاسی در نهایت، مطبوعات محلی در بوشهر را تضعیف نمود تا دولتِ “پسا اصلاحات” با حمایت از نشریات وابسته و دولتی، ضمن افزایش کمی آنها، به تقویت بنیه ی مالی و حمایتی آنها اقدام نماید و همچنین با تهدید و تحدید مطبوعات محلی مستقل، فضای “غیرمدنی” را بر مطبوعات بوشهر حکمفرما نماید. ۳. با روی کار آمدن دولت محمود احمدی نژاد، فضای مطبوعات کاغذی در بوشهر نیز جای خود را به رسانه های مجازی داد. چهره های شاخص مطبوعات محلی بدون درک این مهم، مغرور از جایگاه اجتماعی خود، همان روند سنتی سابق را در پیش گرفتند و پس از مدتی کوتاه دچار افت جایگاه خود شدند.در واقع، مخاطبان رسانه ها؛ چه افکار عمومی و چه مدیران به جای مطالعه ی نشریات محلی، بر میز محل کار با لب تاپ خود به سراغ رسانه های مجازی می رفتند. در کوتاه زمانی، تمام گفتمان سابق تاثیر و تاثرات رسانه های مکتوب بر قدرت رسمی و افکار عمومی، منتج از اخبار و گزارشات رسانه های مجازی شد. رسانه هایی که گاه مدیران و سردبیران آن حتا از نوشتن یک خط خبر و گزارش ناتوان بودند، جایگاه نویسنده و سردبیر و … را به صورت کاذب و چیپ کسب کردند و به قله های اعتبار رسانه ای رسیدند. کار تا آنجا پیش رفت که فعالان مطبوعات محلی، خود از مخاطبان بالقوه ی رسانه های مجازی شدند و گاه رد پای آنان در کامنت های سایت های اطلاع رسانی مجازی هویدا بود و یا به دلیل اینکه خوانش حداکثری مطالب آنان و قدرت تاثیرگذاری آن در رسانه های مجازی شکل می گرفت، آنان به ناچار مطالب خود را جهت درج در سایت های مجازی ایمیل نموده و یا با مدیرمسئول آن سایت مجازی هماهنگ می کردند تا مطالب آنها را در رسانه ی مجازی منتشر نماید!! به ناچار در اوایل دهه ی ۹۰ تمام مدیران نشریات مکتوب به سراغ طراحان سایت رفته و تلاش کردند تا سایتِ مطبوعه ی خود را فعال کنند تا از گردونه ی رقابت خارج نشوند.واقعیت این است که جدال کاغذ و لب تاپ در رسانه های محلی بوشهر، موضوع اصلی رقابت نیست بلکه موضوع و مساله اساسی نشاط مطبوعاتی در نحوه ی کنش و واکنش خبری و حفظ جایگاه مدنی و ارتقا سطح انتقادی فعالیت روزنامه نگاری می باشد. چه بسا بتوان با افزایش ارتقا کیفی و ارائه یک کار مطبوعاتی مدنی و مستقل با رویکرد انتقادی، رسانه ای مکتوب و کاغذی را به راس هرم اطلاع رسانی بازگرداند. ۴. از جمله آسیب های دیگر مطبوعات محلی بوشهر می توان اشاره داشت به: دو تن از نمایندگان مجلس در استان بوشهر که از مدیر مسئولان مطبوعات بوشهر بودند.این دو نماینده با درک تاثیر رسانه بر افکار عمومی، به افراد برجسته و تاثیرگذاری در طیف سیاسی خود مبدل شدند تا از نردبان “کنش مدنی” به قله ی قدرت رسمی صعود نمایند. این دو به الگوهای دو تفکر سیاسی در بهره برداری از عرصه ی روزنامه نگاری مبدل شدند. همچنین: حضور روزنامه نگاران در جلسات دولتی، نبود میثاق نامه حرفه ای و عدم حاکم بودن اخلاق حرفه ای روزنامه نگاری بر کنش و واکنش روزنامه نگاران، شرکت فعال برخی روزنامه نگاران و مدیران مسئول مطبوعات به عنوان اعضای اصلی ائتلاف های سیاسی در انتخابات، روابط پنهان و دوستانه با مدیران و تبدیل شدن به مشاوران پنهان مسئولان رسمی، تعطیل شدن خانه ی مطبوعات ، گرفتن انواع هدایا از مدیران و روابط عمومی های سازمان های دولتی و … همگی از جمله آسیب های مطبوعات محلی استان بوشهر هستند.