تبادل دانش و اطلاعات در میان سازمانهای مردم نهاد یکی از ملزومات رشد این نهادها در جامعهی جدید است. این رشد از طریق شبکهسازی میسر می شود. شبکهسازی بهوسیله تعریف زمینه مشترک و بههم پیوند دادن نیروها، ظرفیت سمنها و توانایی چانهزنی آنها را افزایش داده و دموکراسی و توسعه را ترویج میدهد.در این بخش به اهداف، دستیابیپذیری و ضوابط اخلاقی شبکهسازی پرداخته میشود. در ادامه چالشهای پیشروی سمنها و روابط میان سمنها، روابط سمنها و سازمانهای دولتی و روابط آنها با خیرین مورد بحث قرار گرفته و در نهایت به چالشهای پیش روی سمنها نحوه غلبه بر آنها پرداخته میشود.
شبکهسازی چارچوبی برای حمایت از منافع مشترک اعضا و عموم مردم جامعه است. خیر عمومی نهفته در منافع جمعی به تقویت ائتلافها و موضع چانهزنی کمک میکند و وحدت حداقلی موردنیاز در کار مدنی را حفظ میکند. احترام به منافع مشترک به تخصیص وظایف نیز کمک کرده، به تجارب بزرگتر میانجامد و تداوم کارجمعی را تضمین میکند.
شبکهسازی مسیری برای تصمیمگیری مستقل سازمانها و مقابله با تحت کنترل درآمدن آنها است. شبکهسازی از یک سو عاملی برای استقلال سمنها از دولت بوده و از سوی دیگر به سمنها کمک میکند تا مانع از تاثیرگذاری خیرین که خواستار پیادهسازی برنامهها و فرهنگخود هستند شوند..
از اهدافی که جامعهمدنی و سمنها از خلال شبکهسازی به دنبال آن هستند:
- ایجاد یک فضای حقوقی مناسب برای کارشان؛
- تکمیل دولت مدرن و مشارکت در آن؛
- ایجاد فضاها و جامعۀ مدنی بر مبنای ائتلافهای نیرومند، اهداف روشن و تصویری مشترک از توسعه و نقشی اساسی برای سمنها.
- فراروی از ایفای نقش بهعنوان ارائهدهندۀ خدمات و خیریه به نقشی کارآمدتر در فرایند تغییر اجتماعی؛
- ایجاد هماهنگی و اجتناب از موازیکاری؛
- تقویت مهارتها، آموزش و ظرفیتسازی.
نقش سمنها در زمینه خیریه و تامین خدمات پس از شبکهسازی سمتوسویی توسعهبخش یافت و از تشکلهایی جزیرهای خیررسان به عاملان نسبی توسعه ارتقا پیدا کرد. از این رو سمنها از طریق شبکهسازی با افزایش همکاری میان سازمانهای جامعه مدنی، تقویت گفتگو با تصمیمگیران دولتی و افزایش آگاهی میان مردم مفری برای ارتقای خود و جامعه مدنی باز کردند.
شبکهسازی یکی از ابزارها هماهنگی است. سمنها شبکهسازی انجام میدهند تا با هدف بهبود عملکرد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت بتوانند یک چشمانداز جامع برای توسعه ایجاد کنند و روشهای تحلیلی خود را تقویت کنند. هدف آنها از شبکهسازی همگونسازی یا به عبارتی یکسان سازی نبوده است بلکه این هدف بر پایهی افزایش تعاملات؛ بهاشتراکگذاری تجربه و اطلاعات؛ شکلدهی به اهداف و مفاهیم و محدودسازی رقابت است. از این رو میتوان سه هدف بلند مدت ایجاد «چشمانداز» مشترک به مثابه الگوی بدیل توسعه، «اهداف» مشترک و همچنین تعریف «رسالت» مشترک میان سمنها را نیز از مهمترین اهداف شبکهسازی برای همکاریهای آینده میان سمنهای آن دانست. برنامهریزی سمنها مبتنی است بر تحلیل وضع موجود. برای تعریف اینکه چیزها چطور میتوانند باشند، باید درنظر داشت که چطور باید باشند.
چالشهای پیشرو در شبکهسازی
سمنها در مسیر خود برای شبکهسازی و فعالیت چالشهایی پیش روی خود دارند. این چالشها طیفی از چالشهای مشترک جامعه همچون مسائل سیاسی،اقتصادی و اجتماعی تا چالشهای خصوصی و ذهنی مختص سمنها واعضای آنها همچون حفظ استقلال را در برمیگیرد.
با گسترش روند نظم جهانی و قانونمندی سازوکارهای دولتها ملی در حال تضعیف شدن است. از این رو چالشهای موجود، دیگر به دست دولتها قابل رفع و رجوع نیستند. از این جهت است که ضرورت سازمانهای مختلف جامعه مدنی با ساز و کارها و زمینههای کاری گوناگون برای تقویت دموکراسی، اجرای مساوات اجتماعی و توسعه بخشی اهمیت مییابد. از سوی دیگر دولتها در زمینهی ارائۀ خدمات اجتماعی و دولتی توانا و کافی نیستند. همهی این عوامل منجر به افزایش تقاضا برای ایفای نقش سمنها در کاهش فقر، بیکاری و سایر مسائل اجتماعی شده است.
وظایف سمنها برای کاهش آسیبهای اجتماعی و مواجه صحیح با چالشهای پیش روی خود و جامعه و همچنین پاسخگویی به نیازهای اساسی و پراهمیت مردم جامعه که جزو چالشها فردی دستهبندی میشوند؛ رابطهای متعادل با دولت و خیرین است. سمنها علاوه بر این تعامل باید استقلال خود و همکاری با شبکه خود را نیز حفظ کنند. نکته حائز اهمیت آن است با توجه به آنکه چالشهای کلی و فردی پیشروی فعالیتهای این نهادها خود به بیش از حد معمول ذهن و نیروی این نهادهای مدنی را درگیر میکند ازاین رو وارد کردن چالشهای توسعه ساختاری و اداری فرایندی مازاد و بیهود در چشمانداز این نهادها است.
باتوجه به آنچه در بالا گفته شد، سمنها مسئولیتهایی دارند که از ضرورت روبهرو شدن با چالشها در سطوح مختلف(کلی و فردی) و ماهیت شراکت با خیرین و همراهی بخش دولتی نشأت میگیرند. ازهمینرو، شبکهسازی به ابزاری برای فائق آمدن بر این چالشها تبدیل میشود.
شبکهسازی
شبکهسازی در دو نوع جغرافیایی و موضوعی ایجاد میشود. شبکهسازی جغرافیایی خود به سه سطح ملی، منطقهای و بینالمللی تقسیم میشود. شبکهسازی موضوعی نیز به دو بخش عمومی و خصوصی قابل بخشپذیری است.
در بحث شبکهسازی میتوان از مفهمومی به نام «اتحادیه» نیز یاد کرد. اتحادیهها متشکل از تمامی سمنها هستند که گاه در برخی کشورها برای کسب مجوز و فعالیت در سمنها لزوم عضویت در اتحادیه وجود دارد. اتحادیههای متواند زمینه محور و تخصصی باشند(انجمن بانوان) و یا در مقیاسهای متفاوت جغرافیای باشند(فدراسیون بینالملی انجمنهای معلولین)
مفهوم دیگر در این بحث مفهوم «چتر» است. چترها ساختار و چارچوبی برای هماهنگی هستند که شکل اتحادیه را به خود نمیگیرند. چتر از حیث اهداف بزرگتر و گستردهتر هستند. چترها قدرت اجرایی ندارند اما پلتفرمی برای اشتراک تجربه و اطلاعات هستند و بیشتر پشتیبان مالی، فنی و اخلاقی هستند.
مفهوم دیگر «مجمعها» هستند. در مجمعها سمنهایی با حوزههای کاری و ساختار سازمانی متفاوت شرکت میکنند. مجمعها محلی هستند برای تبادل و همکاری برای رسیدن به اهداف بلند و میانمدت.
اما آنچه مفهوم «شبکه» را از دیگرا مفاهیم این بخش متفاوت میکند؛ چارچوب منعطف شبکهها و محدودیت عضویت در آن است. شاخصهی آنها چشمانداز کلی، اصول، اهداف و روشهای کار مشترک اعضای آنها است. اهداف آنهای نیز میتواند جامع یا موضوعمحور باشد. شبکهها میکوشند کمپینهای ایجاد فشار تشکیل دهند و سیاستگذاری دولتی را تحت تأثیر قرار دهند، چه بهطور کلی و چه در زمینهای خاص. همچنین میکوشند قابلیتهای اعضا را با افزایش آگاهی در این زمینه گسترش دهند.
متن کامل گزارش تعاملات،-هماهنگی-و-شبکه_سازی-سمن_ها
منبع:
نام تهیهکننده متن: زیاد عبدالصمد (عضو شبکه نهادهای مدنی عربی برای توسعه*)
ترجمه: فاطمه تبرزه
تلخیص: سمانه سهرابی