چهاردهمین عصرانه فرهنگی هامون، با موضوع «تحلیل نگرش های تلفیقی در موسیقی ایرانی» در دفتر اتحاد جنوب برگزار شد. مسئولیت این جلسه را مجید عوض فرد؛ هنرمند هنرهای تجسمی و نوازنده ی سه تار برعهده داشت. حضور چند هنرمند موسیقی و پخش موسیقی های تلفیقی در میانه ی گفت و گو ها، موجب شد تا این جلسه مانند دیگر جلسات حال و هوای خاص خود را داشته باشد و نکته ای متمایزکننده از دیگر جلسات در خود داشته باشد.
در آغاز مجید عوض فرد با خواندن قسمتی از کتاب “موسیقی شناسی” اثر بابک احمدی؛ فیلسوف و روشنفکر ایرانی، موسیقی شناسی را اینگونه تعریف کرد که موسیقی شناسی برساخته شده از گفتمانی بینارشته ای است که از یک سو به تاریخ موسیقی، انواع آن، مبانی نظری و زندگی اجتماعی اش مرتبط می شود و از سوی دیگر مباحث مهمی را در فلسفه زیبایی شناسی، روش شناسی، علوم طبیعی و فیزیکی و به ویژه علوم انسانی در بردارد. مقصود از این بینارشته ای بودن؛ کشف مبانی، قواعد و شیوه های مختلف آفرینش و دریافت موسیقی است. در نتیجه از صورت شناسی، تاریخ موسیقی، سازشناسی، فرم های موسیقیایی، فنون آهنگ سازی و نوازندگی، نظریه، تحلیل و نقادی موسیقی تا هنرهای دیگر و بسیاری از شاخه های علوم و فلسفه را شامل می شود.
در ادامه حسین پاپری، از اعضای فعال نشست های عصرانه فرهنگی هامون، تعریف موسیقی تلفیقی را پرسید و عوض فرد نیز به او این گونه پاسخ داد: «از موسیقی تلفیقی، تعریف دقیق و معینی که مورد توافق همگان باشد وجود ندارد.» وی در ادامه افزود: «از این رو برداشت و تصوری که از این اصطلاح می شود از فرد تا فرد دیگر متغیر است. برخی تمایل دارند موسیقی تلفیقی را به مجموعه یی از سبک ها اطلاق کنند، غافل از این که، واژه تلفیقی یک صفت است برای موسیقی و نه یک سبک. صفتی که ممکن است بیانگر مجموعه ای از سبک ها باشد.»
در ادامه ی بحث، عوض فرد به پیشینه ی نواندیشی در نو نوازی پرداخت که نواندیشی، نونوازی و نوآوری در نهادهای فرهنگی و اجتماعی ایران به صد و پنجاه سال پیش- دوران حکومت ناصرالدین شاه و صدرات امیرکبیر- بر می گردد. با تاسیس دارالفنون بخشی از شعبات هفتگانه دارالفنون به آموزش فنون نظامی اختصاص یافت. امیرکبیر می خواست ایران قشونی منظم چون اروپائیان داشته باشد، ولی تمرین سپاهی گری به شیوه غرب بدون موسیقی مناسب مقدور نبود. این جریان موجب گشایش شعبه ای دیگر در دارالفنون برای آموزش موسیقی نظامی شد. از همین شعبه کوچک، شاگردانی بزرگ پرورش یافتند و موسیقی ایران را از فضای بسته و محدود، خارج کردند.
این هنرمند در ادامه افزود: «از کسانی که در پیشرفت موسیقی ایران نقش داشتند می توان به «آلفرد ژان پاتیست لومر»(یا موسیو لومر) آموزگار موسیقی فرانسوی دارالفنون نام برد که چهل سال در ایران ماند و با عشق و علاقه کار کرد. کنسرت های لومر و شاگردانش، چند مفهوم بنیادی را در جامعه موسیقی ایران برجسته ساخت: گروه نوازی، چندصدایی و هماهنگی (هارمونی) که بعدها در شگفتن و بالیدن موسیقی ملی نقش مهم ایفا کرده اند، از اقدامات لومر بود.»
از سوی دیگر موسیقیدانان ایران، در جریان کنسرت های ارکستری، با طیف رنگارنگی از سازهای موسیقی اروپایی آشنا شدند که برخی از آن ها که با «روحیه» موسیقی سنتی، سازگاری نشان می دادند، مثل پیانو و ویولن، بعدها به کارشان آمد.
عوض فرد در ادامه گفت: «از دیگر افراد تاثیرگذار در جامعه موسیقی ایران می توان به غلامحسین درویش(یا درویش خان) و عارف قزوینی اشاره کرد. به عبارت دیگر اگر درویش خان با نوآوری های ساختاری خود راه را برای ارتقا کیفیت هنری موسیقی ایران هموار کرد، عارف قزوینی نیز به آن ماهیت و بنیانی سیاسی – اجتماعی بخشید.»
بعد از آن حضار، به تماشای موسیقی تلفیقی با اجرای علیرضا قربانی(خواننده ایرانی) و دورساف حمدانی(خواننده عرب تونسی) نشستند، که در آن آهنگساز، موسیقی سنتی و آواز سنتی را با موسیقی عربی تلفیق کرده بود و موسیقی دستگاهی نیز وجه بیشتری از کار را تشکیل می داد. پاپری پس از اتمام پخش موسیقی، با اشاره به شلوغ بودن اثر گفت: چرا موسیقی های آرام مانند بعضی از آثار شجریان ماندگارتر هستند ولی بقیه نه. در این باره اسماعیل حسام مقدم در پاسخ، به سلیقه و زیبایی شناسی متفاوت مخاطبان اشاره کرد و گفت: «این ماندگاری به زیبایی شناسی افراد بر می گردد و در افراد مختلف، متفاوت است و این که مخاطبان چه قدر می توانند از نظر زیبایی شناسی، آن اثر را بپذیرند. جهان جدید اقتضائات جدیدی را به وجود می آورد که موسیقی تلفیقی می تواند در همین بستر فرهنگ جهانی قابل توضیح باشد.” در ادامه نیز قاسم تنگسیرنژاد به این نکته اشاره کرد که امکان دارد موسیقی تلفیقی در آینده از حالت در اقلیت بودن و فراگیرنبودن خارج شود و گستره ی بیشتری از آثار و مخاطبان موسیقی را فراگیرد. مجید عوض فرد نیز گفت: «موسیقی تلفیقی، مرزهای جغرافیایی را کنار می زند و آثاری را بوجود می آورد که گوش ما با آن اشنا نیست و امکان دارد به دلیل نا آشنایی بار اول آن را پس بزنیم، ولی پس از چند بار گوش دادن به آن علاقه مند شویم.» وی در ادامه افزود: «هنر، خاصیت سیال بودن دارد و همواره خود را رو به جلو می کشاند و همواره در تلاش است که صدای تازه یی از خود ارایه دهد.» اسماعیل حسام مقدم هم گفت:«ذایقه ملی ایرانیان، موسیقی هایی را می پسندد که آرام هستند، ولی اکنون ما وارد دنیایی دیگر شده ایم؛ دنیایی که هر نوع موسیقی به سرعت جهان را فرا می گیرد و لازمه زیست در این جهان ِ چهل تکه، این است که این موسیقی ها را بپذیریم.»
در ادامه جلسه دو اثر تلفیقی دیگر به نام های «به تماشای آب های سپید» به آهنگسازی حسین علیزاده- موزیسین ایرانی- و آوازخوانی گارسپاریان- خواننده ی ارمنستانی و اثری از محسن نامجو با عنوان «زلف» به نمایش گذاشته شد. آلبوم به تماشای آب های سپید حاصل همکاری مشترک گروه ایرانی- ارمنستانی هم آوایان به سرپرستی حسین علیزاده و ژیوان گاسپاریان (نوازنده به نام ارمنستانی ساز دودوک )است. این آلبوم نامزد جایزه گرمی (جایزه بهترین موسیقی سنتی جهان) شده است. هر چند این اثر برنده جایزه نشد، ولی نشانگر تجربه موفقیت آمیز این دوهنرمند در پیوند زدن اشتراکات فرهنگی دو ملت ارمنستان و ایران بوده است. با توجه به متفاوت بودن نوع موسیقی نامجو، با آهنگ قبلی، از سوی برخی حضار نقد بسیاری برآن شد. عوض فرد در ادامه گفت، محسن نامجو در باره موسیقی تلفیقی چنین باوری دارد: «تلفیق از نظر من اپیدمی زمانهاست. تلفیق موسیقیایی دو شکل دارد، یکی تلفیق ابزار است، مثلن قرار دادن گیتار در برابر سهتار که چیز جدیدی نیست؛ و دیگری تلفیق گام که تا به حال کمتر در موسیقی ایران به آن پرداخته شده، مثلن کافیست که دو نت از دستگاه شور حذف شود تا به گام بلوز برسیم.»
در ادامه قاسم تنگسیرنژاد گفت: «بعضی حرکت های هنرمندان، مانند نامجو در بعضی مواقع با ژست های بسیار روشنفکری، خود را نشان می دهند؛ در حالی که بسیاری از آنها منحرف شده اند ما نمی توانیم هر کاری که بخواهیم بکنیم، هنر یک چارچوب دارد. مثلن اگر مربع به یک مثلث تبدیل می شود، باز هم یک قواعدی وجود دارد. این کارگردان تآتر، تصریح کرد: «غیر متعارف بودن در هنر حد و مرز خاصی دارد، که در آلبوم های اخیر نامجو این حد و مرز شکسته و به فروپاشی منجر می شود.» رضا شبانکاره هم گفت: «نامجو اهل خراسان است و در یک محیط سنتی، محافظه کار و چارچوب مند رشد یافته. در سرزمینی رشد کرده که ساز دوتار، ساز اول آن منطقه است. به گمان من شاید بخواهد با این کار گفتمان تازه ای را آغاز و باب جدیدی را در این زمینه باز کند.» این روزنامه نگار خاطرنشان کرد: «نسل محسن نامجو، نسل اعتراض است و صدای آن ها، دارای حامل های فرهنگی اعتراض نیز هستند، که هم در کلام و هم فرم این مهم را نشان می دهد.» عوض فرد در ادامه گفت: «نامجو موسیقی و برجستگی کارش به خاطر اعتراضی است که در شعر و نحوه ی خواندن آن بکار می برد.» در ادامه تنگسیرنژاد با اشاره به این نکته که هنر در بعضی مواقع سردمدار و در بعضی مواقع دنباله رو است، این پرسش را طرح کرد؛ اینکه هیچ معیاری نباشد و هر چه از حنجره بیرون بیاید؛می شود هنر؟» در پاسخ اسماعیل حسام مقدم، با اشاره به پیکاسو و دیگر هنرمندان بزرگ گفت: «همه ی آن ها سالهای زیادی را صرف کسب علم و تمرین در رشته خود کرده اند و با پشتوانه محکمی، آثاری برجسته را خلق کرده اند. این مدرس دانشگاه در ادامه افزود: «محسن نامجو نیز چندین سال است که در موسیقی فعالیت دارد و تجربه و پشتوانه بسیار زیادی در آن کسب کرده است. به گمان من آثار نامجو قابل تامل است، ولی این که هر شخص عادی، هر صدایی از حنجره اش در بیاورد نمی شود.» وی تاکید کرد: «هنر محسن نامجو به پشتوانه آن سابقه قوی که در موسیقی دارد، این اجازه را به او می دهد که مسیرهای تازه ای را بپیماید و دست به تجربه بزند.»
پخش یک اثر تلفیقی دیگر، با اجرای اعظم علی، از گروه نیاز، پایان بخش این جلسه فرهنگی هامون بود.
پانزدهمین عصرانه فرهنگی هامون سه شنبه ۲۳ مهر ماه راس ساعت ۱۷ با موضوع تحلیل “تجربه زیسته” یک فعال فرهنگی با ارایه اکبر صابری؛ مدیرمسئول، روزنامه نگار و فعال مطبوعاتی در دفترهفته نامه اتحاد جنوب برگزار خواهد شد.
در عصرانه های هامون، حضور همه ی افراد علاقمند آزاد می باشد.